صد و بیست سال از زمان تولد باله مشهور «دریاچه قو» یکی از سمبل های فرهنگ روسی بر اساس موسیقی پطر چایکوفسکی در گزینه کلاسیک و شناخته شده ماریئوس پِتیپ گذشت. این باله در سال 1895 میلادی در تئاتر مارینسکی پطربورگ روی صحنه رفت. قبل از آن چند نمایش ناکام آن برگزار شد، اما «مارینسکی» به آن « جان تازه» بخشید و تاریخچه افسانه ای آن را قلم زد.
به نظر می رسد که این باله همیشه وجود داشته است، موسیقی ، رقص و لباس ها و دکور های صحنه این باله آنقدر زیبا و هماهنگ هستند که آن را همیشه جاویدان کرده اند. شایان ذکر است که نمایش اول آن در « بالشوی تئاتر مسکو» در سال 1877 میلادی بر اساس تنظیم سنتی واتسلاو ریزینگر ناموفق بود. در آن هیچ چیز بزرگی کشف نشد، نه « روح و روان روسی » و نه سمبل جاویدان الهام بخش میهن در سیمای قو. همه چیز به دلیل استفاده از وسایلی که برای نمایش حرکات قو مورد استفاده قرار گرفته بود — بالهای مقوایی — رنگ باخت. اکنون فقط در نمایش های مضحک باله از این گونه وسایل استفاده می شود. در نمایش اول مسکو، باله از سوژه دیگری برخوردار بود. پایان آن شاد نبود. شاهزاده « زیگفرید» نتوانست دختر — قو را از دست جادوگر ظالم « روتبرات» نجات بدهد. عاشقان در امواج دریاچه کشته شدند و تماشاچیان مأیوس و دلگیر تئاتر را ترک کردند.
پس از گذشت 18 سال تصمیم گرفته شد این باله دوباره در تئاتر «مارینسکی» روی صحنه برود. ماریئوس پِتیپ و لو ایوانوف کارگردانان باله «دریاچه قو» به شهرت جهانی رسیدند. دومین پرده با قو های سفید به ایوانوف تعلق دارد. دیرتر پِتیپ قوهای سیاه را وارد صحنه کرد. بدین ترتیب درگیری دراماتیک بروز کرد که هم وزن عمق موسیقی چایکوفسکی بود.
ماریا شرباکووا رئیس بخش بنیاد نت های تئاتر «مارینسکی» در باره این باله گفت: «به نظر می رسد که « باله دریاچه قو» در واقع یک باله عادی با سوژه معمولی باله است بدون هر گونه چیز خاصی: جادوگر، جادو ، عشق — اما موسیقی چایکوفسکی، زمانی اندوهناک است زمانی بازیگوشی می کند و عشوه گر است و زمانی بطور مهلک تهدید کننده- همانا موسیقی چایکوفسکی این سوژه ساده را به احساسات غیر عادی و همدردی عمیق آمیخته است.
یک واقعیت جالب تاریخی دیگر در باره باله « دریاچه قو»: «پیه رین لینیانی» رقاص باله از ایتالیا در اولین نمایش این باله در پطر بورگ با یک حرکت عجیب — فوئِته — تماشاچیان را حیرت زده کرد. او 32 بار این حرکت را انجام داد! در آن دوران هیچ کس به غیر از لینیانی از عهده انجام این حرکت برنمی آمد و بالرین تامارا کارساوینا که در آن زمان در مدرسه تئاتر در حال تحصیل بود دیرتر در دفتر خاطرات خود نوشت: « ما در همه جا می چرخیدیم و می چرخیدم — در غذاخوری، راهرو ها ، اتاق خواب ، می افتادیم، تعادل خود را ازدست می دادیم و دوباره می چرخیدیم…»
کفش های باله «پیه رین لینیانی» به عنوان یک وسیله با ارزش در موزه هنر تئاتر و موسیقی سنت پطربورگ نهگداری می شود. همانا از این کفش ها، سفر پیروزمندانه « دریاچه قو» به صحنه های اروپا آغاز شد.
اکنون «دریاچه » های چینی، هندی و حتی آفریقایی وجود دارد. مردان رقص قوها را یاد گرفتند و اتفاق می افتد که باله افسانه ای مبدل به آتراکسیون سیرکی و یا شو می شود. همانطور که در رابطه با شاهکارهای واقعی رخ می دهد، باله و موسیقی چایکوفسکی نیز رنگ های متفاوتی بخود می گیرد. با وجود همه اینها، وقتی در تئاتر «مارینسکی» باله کلاسیک و واقعی «دریاچه قو» روی صحنه می رود جای سوزن انداختن نیست. در زمان هنرنمایی آرتیست های پطربورگ روی صحنه های معتبر جهان نیز استقبال پر شوری از این باله می شود…