انسان ها از دیر باز برای بهتر زندگی کردن به دنبال یافتن اماکن جدید بودند. واضح است که اسکان یافتن در مکان جدید نیاز به صرف نیرو، اما عادت کردن به محل جدید، کاری طاقت فرسا است. رد مهاجرت را امروز می توان در بسیاری از شهرها در سراسر جهان مشاهده کرد. محله چینی ها، شهرک های آلمانی و همچنین اسامی خیابان ها و مناطق، منعکس کننده این امر است.
موفقیت واقعی مردم در روند مهاجرت، با قرن بیستم توام بوده است. جنگ و انقلاب باعث در بدری و بی خانمانی مردم شد. واقعیت های ژئوپلیتیکی جدید باعث نابودی برخی از کشورها و ظاهر شدن کشورهای جدید بر روی نقشه های جغرافیایی شده است. نیکلای کوردوموف، رئيس اتحادیه بین المللی "مهاجرت نیروی کار" برخی از نتایج این فرایند در جهان را اینگونه تفسیر می کند:
"اکنون ما با پدیده مهاجرت نیروی کار مواجه هستیم. البته موج بزرگ مهاجرت از ترکیه به آلمان، نمونه بارزی است. این جریان ویژگی های مختلفی را به خود اختصاص داده است. در حال حاضر ترک ها در آلمان، اکثریت جامعه خارجی را به خود اختصاص داده اند. آنها از کارگران مهاجر به عضو کامل جامعه، تبدیل شده ند. مهاجرت به فرانسه نیز از شمال آفریقا صورت می پذیرد. الجزایری ها بخش بزرگی از مشکلات را در آنجا فراهم می کنند. فرزندان این افراد که از فرانسه تابعیت گرفته اند، به طور منظم مشکلاتی همچون سوزاندن خودروها و غیره را بوجود می آورند. سراسر جنوب اروپا به دلیل داشتن اقلیم گرم، وکشاورزی مساعد، با موج گسترده ای از مهاجران، روبرو شده است".
با این حال در برخی از کشورها، بسیاری از بخش های صنعتی تنها با کمک مهاجران خارجی، فعالیت می کنند. در پرتغال، جاده ها توسط کارگران رومانیایی، ساختمان ها در ایتالیا توسط اوکراینی ها و ترک ها، کشت آسپاراگوس در آلمان توسط لهستانی ها و مجارستانی ها به عمل می آید.
با این حال، بزودی مشخص گردید که بسیاری از کارگران نمی خواهند که بصورت فصلی کار کنند بلکه بدنبال امکاناتی هستند تا بتوانند در طول سال به فعالیت خود ادامه داده و نهایتا اعضای خانواده خود را نزد خود بیاورند. در عمل معلوم شد که ایده جذب کارگران موقت، تا آخر پیش بینی نشده بود. در آن زمان هیچ کس این واقعیت را به حساب نمی آورد که بی ثباتی در میهن مهاجران، باعث شود تا آنها در تمایل به دنبال کسب رفاه و ثروت به نقاط دیگری در جهان مهاجرت کنند. میخائیل سینیتسین، سیاست شناس، محقق علوم سیاسی و عضو کانون اجتماعی جوانان روسیه، معتقد است که اکنون به جای داشتن کارکنان سپاسگزار و منان در استخدام دولت، با مجموعه ای از مشکلات جنایی روبرو شده ایم:
"مهاجرت کنترل نشده افراد باعث بروز وضعیت کنترل نشده در بازار کار شده است. از آنجا که دولت توجه کافی و جدی به اعتبار نیروی کار برای پاسخگویی به نیازهای بازار کار نشان نمی دهد، به ناچار با مشکلات بزرگ مرتبط با زیرساخت ها و جرایم جوامع مهاجر، روبرو شده ایم. آنها به قانون احترام نمی گذارند، و با تعریف قواعد در درون جامعه خود می بایست با شرایط زندگی در کشور میزبان، در کشمکش باشند".
در آغاز قرن، آمار رسمی نشان می دهد که جمعیت مهاجران، 5٪ از کل ساکنان اروپا را تشکیل می دهد (4/18 میلیون مهاجر از 378 میلیون اروپایی). با این حال، آمار و ارقام دیگری نیز وجود دارد. چرا که اگر ما به این ارقام، مهاجران غیر قانونی و خارجی های تابعیت گرفته را نیز اضافه کنیم، تعداد آنها تقریبا به 30 میلیون نفر می رسد. برای مقایسه این تعداد یعنی در حدود نیمی از جمعیت ایتالیا و کمی کمتر از نیمی از جمعیت فرانسه است. در نتیجه اکنون پیشنهاداتی در خصوص توقف این پدیده شروع شده است که این خود نیز باعث بروز دیگر تهدیدات می شود. کنستانتین وُرُنوف، رئیس بخش موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل آکادمی علوم روسیه، ضمن دادن این هشدار در ادامه می گوید:
"باید به نحوی موانعی را در مقابل مهاجرت کنترل نشده قرار داد. اما از سوی دیگر، سیاست قطع مهاجرت، باعث شده که که انسان ها در دریای مدیترانه غرق و کشته شوند. لذا اروپا با این معضل روبرو شده است که راه مهاجرت را مسدود کند و یا به مهاجرت کنترل نشده، کم توجهی کند. آخر در اینجا جنبه های سیاسی، اقتصادی و اخلاقی همه دست به دست هم داده اند".
مهاجران به مهاجرت خود ادامه می دهند و مقامات آمادگی قرار دادن هیچگونه موانع و یا راه حلی برای مقابله با چالش های در حال ظهور، نیستند. در نتیجه اروپایی هایی نیز اغلب علت وجود مشکلات خود را از حضور خارجی ها می دانند.