جفری استرلینگ سیاه پوست 47 ساله، افسر سابق سازمان «سیا» آمریکا به لحاظ افشای اطلاعات مربوط به عملیاتی که در جهت شکست برنامه هسته ای ایران سمتگیری شده بود به 42 ماه زندان محکوم شد. سازمان « سیا» اوایل دهه 2000 اقداماتی در این جهت به اجرا گذاشت. طرحریزی این عملیات در زمان حکومت بیل کلینتون آغاز و بعدا از طرف دولت جرج بوش — پسر مورد حمایت قرار گرفت.
در باره این قضیه که امروزه در رسانه ها مورد تفسیر زیاد قرار می گیرد چه می توان گفت؟ این قضیه چه تأثیری می تواند بر جریان مذاکرات ایران و گروه « شش» میانجی های بین المللی در باره برنامه هسته ای ایران بگذارد؟
ولادیمیر ساژین کارشناس سیاسی و خاور شناس روسیه در این خصوص گفت: ابتدا باید از سوژه آن صحبت کرد. 15 سال پیش سازمان سیا یک سری اقدامات برای از هم پاشی برنامه هسته ای ایران به انجام رساند که هدف آن از یکسو ممانعت از پیشرفت این برنامه و از سوی دیگر بی اعتبار ساختن آن در چشم آژانس بین المللی انرژی اتمی بود. سرویس های ویژه آمریکا از طریق مأموران خود در سراسر جهان نقشه های تجهیزات هسته ای را که عمدا تحریف شده بودند یا در اختیار ایرانی ها می گذاشتند و یا به آنها می فروختند و بر طبق شایعاتی حتی دستگاه های خراب و از جمله دستگاه هایی که برای استفاده دوگانه در نظر گرفته شده بودند به ایران فروخته می شد.
ولادیمیر ساژین درادامه گفت: اولا به احتمال قرین به یقین، همانا این موضوع علت اصلی خرابی ها و اختلال در کار تجهیزات در کارخانه های هسته ای ایران بود که طبیعتا باعث کاهش آهنگ رشد برنامه هسته ای ایران شد. دوما، این امر نتیجه گیری های اشتباه آژانس بین المللی انرژی اتمی در باره حالت برنامه هسته ای تهران را موجب گشت. در سند منتشره « سیا» به سال 1997 میلادی که در دادگاه جفری استرلینگ ارائه شد آمده است: « هدف این بود که بتوان اطلاعات هر چه نادرستی در باره برنامه هسته ای ایران پخش کرد تا متخصصان آژانس بین المللی انرژی اتمی به بن بست رسانده شوند و آنها مجبور شوند وقت و پول زیادی خرج کنند.
بر کسی پوشیده نیست که متخصصان آژانس انرژی اتمی همانا با توجه به داده های سرویس های اطلاعات کشورهای مختلف نتیجه گیری های خود را به انجام رساندند. پیتر جِنکینز، نماینده سابق بریتانیا در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفت: « این قضیه نشان می دهد که سازمان اطلاعات صاف و ساده می خواست « تفنگ در حال دود» را به دست مقامات ایرانی بدهد تا بر طبق نقشه آنها از طرف نمایندگان آژانس بین المللی اتمی کشف شود.
جفری استرلینگ، پرسوناژ اصلی این قضیه از سال 1993 تا 2002 میلادی در سازمان سیا کار کرده و زبان فارسی یاد گرفته بود و از سال 1998 تا 2000 میلادی در رابطه با شکست برنامه هسته ای ایران فعالیت می کرد. مهندس — متخصص اتمی سابق روسیه مقیم آمریکا که در تماس با استرلینگ بود و در استخدام سازمان سیا و در این سازمان تحت نام مستعار « مرلین» کار می کرد می خواست نقشه های ناصحیح یکی از عناصر کلیدی کلاهک های هسته ای را در اختیار نمایندگان ایرانی آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین بگذارد. ایرانی ها تلاشی برای دسترسی به او انجام ندادند، اما او گفت که سازمان سیا بهر حال این عملیات را موفق دانست.
در سال 2002 میلادی استرلیتگ که از تبعیض نژادی در سیا ناراضی بود مثل عملیات ضد ایرانی از این سازمان خارج شد. یکسال بعد، بر طبق اتهامات وارده، اطلاعاتی در باره این عملیات در اختیار جیمز رایزِن روزنامه نگار نیویورک تایمز گذاشت. اما این اطلاعات به دلیل دخالت کوندالیزا رایس منتشر نشدند. او در آن زمان در سمت مشاور رئیس جمهور در امور امنیت ملی کار می کرد. خانم رایس پس از ادای سوگند اعتراف کرد که در سال 2003 میلادی وقتی مشاور امنیت ملی در زمان حکومت رئیس جمهور جرج بوش —پسر بود سردبیر روزنامه نیویورک تایمز را به کاخ سفید فراخواند و از او خواست مقاله حاوی اطلاعات را منتشر نسازد. روزنامه اطاعت کرد.
اما جیمز رایزن در سال 2006 میلادی کتاب « وضعیت جنگ» را منتشر کرد که در آن از توضیحات کاملی در باره عملیات سازمان سیا تعریف می شود. جنجال بزرگی برپا شد. در سال 2008 میلادی پرونده ای بر علیه جفری استرلینگ تشکیل شد و در سال 2011 میلادی او را دستگیر کردند. دادگاه سوالات زیادی از آقای رایزن پرسید اما او خبرچین اصلی را لو نداد. دادگاه ثبوتی را آشکار ساخت که بر طبق آنها استرلینگ طی چند سال در تماس تلفنی و ارسال نامه های الکترونی برای انتقال اطلاعات به رایزِن بود.
ژانویه سال 2015 میلادی استرلینگ گناهکار اعلام شد و در ماه مه به حبس در زندان محکوم شد.
از این ماجرای جاسوسی چه نتیجه ای می توان گرفت؟
ولادیمیر ساژین می نویسد: اولا حقیقت بنیادی تغییر نمی کند — جاسوسی همیشه جزئی از تمدن بوده و هست و خواهد بود. دوما، ایران تنها کشور جهان نیست که هدف سازمان های اطلاعاتی خارجی قرار گرفته است. اما تجدید مخفیانه برنامه هسته ای تهران اواسط دهه 1980 میلادی و آنهم بدوراز چشم آژانس بین المللی انرژی اتمی و رشد فعال آن، جلب توجه خاص سرویس های ویژه به ایران را دامن زد. ایران مرکز جاذبه تمام مأموران اطلاعاتی جهان شد که پیامد آن افشاگری های جاسوسی بود. از اینرو این ماجرا به یک خبر جنجالی بزرگ مبدل نشد. شاید جزئیات چندی از آن مورد توجه مردم قرار گرفته است. اما تمام سرویس های صلاحیت دار در واشنگتن و تهران از مدتها قبل از این موضوع آگاه بودند. همانا از اینرو این ماجرای جاسوسی تأثیری بر روند و نتایج مذاکرات در باره برنامه هسته ای ایران که به پایان مثبت خود نزدیک می شود (که امیدواریم اینطور باشد) نگذاشته و نخواهد گذاشت.
نکته سوم در این ماجرا این است که کل قضیه مرتبط با استرلینگ و نیویورک تایمز نشان داد که آزادی مطبوعات آمریکایی که در آنجا به آن افتخار می کنند تحت کنترل شدید مقامات قرار داد و این آزادی فوق العاده محدود است.
نورمان سولومون روزنامه نگار، بنیان گذار موسسه دقت عمومی که مدافع آزادی مطبوعات و معتقد است که حفظ حریم خصوصی، شفافیت و رعایت قوانین و درخواست انتشار اطلاعات رسمی — خواه دولتی و یا خصوصی — که مردم از حق دانستن آنها برخوردارند باید حتمی باشد، در رابطه با پرونده استرلینگ گفت: به عقیده ما وقتی دولت دست به سانسور اطلاعات یا کنترل آن می زند، نهایتا این امر نه تنها پایه های جامعه را می لرزاند بلکه حمله به حقوق افراد جداگانه را بدنبال خواهد داشت.