روحانی را نباید با هاشمی رفسنجانی و نه با محمد خاتمی و قطعا نه با محمود احمدی نژاد مقایسه کرد. روحانی، روحانی است و شخصیتی کاملا متفاوت با دیگر روسای جمهوری دارد.
در دوران انتخابات ریاست جمهوری به دلیل اینکه اصلاح طلبان از یک اجماع برخوردار نبودند و بیم رسیدن اصولگراها به ریاست جمهوری را داشتند رسما از روحانی حمایت کردند اما تعداد زیادی از طرفداران آنها اصلا رای ندادند. آیت الله هاشمی رفسنجانی رسما حمایت خود از آقای روحانی را اعلام کرد اما به دلیل تبلیغات منفی ای که طی دوران آقای خاتمی و دوران آقای احمدی نژاد بر علیه هاشمی رفسنجانی انجام شده بود جمعیت هوادار آقای هاشمی هم جمعیتی نبود که بتوان روی آنها حساب زیادی باز کرد گو اینکه طرفداران آقای هاشمی در ستاد های آقای روحانی فعالیت زیادی داشتند و تمام توان خود را در اختیار وی قرار دادند. تعداد زیادی از طرفداران آقای احمدی نژاد هم از سر لج بازی به دلیل عدم تایید صلاحیت رحیم مشاعی توسط شورای نگهبان اصولگرا به جای اینکه به کاندیداهای اصولگرا (آنگونه که قبلا پیش بینی می شد) رای بدهند به روحانی رای دادند، اما هیچ وقت رسما از روحانی حمایت نکردند.
روحانی هم به خوبی آمار رای دهندگان خود را در اختیار دارد و پس از به قدرت رسیدن سهم خوبی را به یاران آقای هاشمی اختصاص داد نه به این دلیل که اینها برای او رای آور بودند بلکه به این دلیل که وی اطمینان بیشتری هم به کار آنها و هم به شخصیت آنها داشت و قطعا چون رابطه شخصی خوبی هم با آنها داشت. وی می داند که فرصت انتخابات ریاست جمهوری قبلی یک فرصت طلایی بود که توانست با کلیدی که در دست داشت دروازه های آن را بگشاید اما این فرصت همیشه در اختیار نیست و شرایط اجماعی که در آن انتخابات پیش آمد ممکن است دیگر به نفع او تکرار نشود لذا نباید بی گدار به آب بزند.
به هر حال آقای روحانی در کل سوابق فعالیت سیاسی خود چه در مجلس چه در تشکل های گروهی جزو راست گرایان و یا اصولگرایان میانه رو به حساب می آمد و نه اصلاح طلب به همین دلیل هم نباید از او توقع داشت که رفتار اصلاح طلبانه را پیشی بگیرد و برخی توقعات اصلاح طلبان از او بی جا می باشد چون وی شخصا به این مطالبات اعتقادی ندارد، اما قطعا هم وی از رفتار تندروهای اصولگرا حمایت نمی کند. در واقع می توان گفت روحانی یک خط و مشی خاص و جداگانه خود را دارند و تلاش دارد این خط و مشی را که "اعتدال" می نامد در جامعه جا بیاندازد. که البته باید گفت طی دو سال اخیر طرفداران وی نتوانسته اند این خط و مشی را در جامعه تبیین کنند، جامعه ای که همیشه عادت دارد یا از اینور پشت بام بیافتد یا از آنور آن.
طی دو سال اخیر وی تلاش زیادی برای خودداری از ورود به اختلافات داخلی جناح های مختلف داشت چرا که هدف اول او رسیدن به توافق با 1+5 بود و برای رسیدن به این هدف وی نیاز داشت یک جبهه متحد داخلی را پشت سر تیم مذاکره کننده خود گردآوری کند. اما با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی فشار های زیادی بر او و دولتش وارد می شود و وارد خواهد شد تا در مورد چالش ها ومسایل داخلی موضع گیری رسمی کند.
به همین دلیل است که در صف بندی های سیاسی داخلی برای انتخابات آتی مجلس شاهد آن هستیم که اصلاح طلبان تلاش دارند خود را جدا از تیم آقای روحانی نشان دهند و اصولگراها هم که از قبل خود را همراه تیم وی نمی دانستند.
جناح های مختلف سیاسی داخلی علیرغم اختلافات سلیقه ای خود با دولت آقای روحانی برای نمایش یک همبستگی سیاسی پشت سر تیم مذاکره کننده هسته ای و دولت، مطالبات و یا اعتراضات خود را فعلا به نمایش نمی گذارند و مخالفت هایی که گه گاهی منعکس می گردد فقط تلاشی برای تخلیه فشار درونی این طیف ها می باشد و قطعا در صورت رسیدن تیم مذاکره کننده هسته ای به نتیجه در مذاکرات با 1+5 تازه آقای روحانی باید خود را برای دست و پنجه نرم کردن با مخالفان داخلی آماده کند.
آقای روحانی بخوبی می داند که اکثریت قاطع رای دهندگان ایرانی وابستگی جناحی به هیچ حزب و گروه سیاسی ندارند (به همین دلیل نام این اکثریت را آرای سرگردان می دانند) و معمولا هر کاندیدا یا جناحی بتواند نظر این آرای سرگردان را جذب کند در همه انتخابات پیروز است، چرا که تکلیف حامیان اصلاح طلبان و اصولگراها از پیش مشخص می باشد. لذا در صورتی که نتیجه مذاکرات خوب و مورد قبول مردم باشد قطعا آقای روحانی خواهد توانست حمایت عمده مردم و یا همان آرای سرگردان به جناح خود را جذب کند و حتی شاید اکثریت مجلس از آن طرفداران او گردد. به همین دلیل هم بود که پس از هر اتفاق نظری هر چند کوچک با 1+5 طرفداران وی سعی می کردند فضا سازی مثبت انجام دهند و در مقابل طی چند هفته اخیر فشار های زیادی بر علیه دولت جهت ارائه "فکت شیت" ایرانی بود چرا که برخی مخالفان می خواستند با استفاده از آن دولت آن فضاسازی را بشکنند.
با این اوصاف و شرایط باید گفت دولت آقای روحانی به یک توافق "خیلی خوب" با 1+5 نیاز دارد و نه هر توافقی لذا تیم مذاکره کننده ایرانی قطعا اگر احساس کند که به توافق خوب نرسیده ترجیح خواهد داد مذاکرات تمدید شود.