بوش رییس جمهور آمریکا و بلر نخست وزیر انگلیس مساعی بی سابقه بکار بردند تا جهان را قانع سازند که در عراق سلاح کشتار جمعی وجود دارد. حتی تلاش شک کردن به این ادعا بعنوان ضربه مستقیم به رفاه جهانی تلقی می شد. زیرا سرویس های ویژه معتبر آمریکایی همه چیز را پیدا کرده و این قضیه نیازی به اثبات ندارد. پس از سرویس های ویژه استادان تبلیغات دست اندر کار شدند: کل رسانه های غربی با قدرت تمام آن فواجع ای را توصیف می کردند که جهان با آنها رو برو خواهد شد در صورتی که دست صدام کوتاه نشود. ولی قانع کردن طرفداران برایشان کافی نبود همچنین لازم بود کاری شود تا به مخالفان نیز نظر های معیینی تلقین شود. مکانیسم این کار مدت ها ایجاد شده و بطور منظم راه اندازی می شود. ایگور نژدانوف رییس اداره جنگ های خبری در آزمایشگاه طرح های آینده دار در این رابطه گفت:
آنها منطقه لازم را بر چند گروه نفوذ تقسیم کرده آنها را به جان هم می اندازند و سعی می کنند به مقصد خود برسند. رفتار با رسانه ها در کشور های مختلف همین است. راهکار های اصلی تاثیرگذاری — از پخش گزارش های تحریک آمیز گرفته تا ایجاد تصور نادرست در باره حمایت از این یا آن حادثه یا رهبر. همانا ایجاد تصور خیالی زیرا در واقع هیچ حمایت وجود ندارد ولی بر اثر پخش و نشر تعداد زیاد تفسیر ها و گزارش ها و نقل قول در رسانه های مطرح، این تصور بوجود می آیند که دیدگاه های منتشر شده از همه موجه تر و درست تر است.
خبر های داغ در سال های دوهزارم یکی پس از دیگری ظاهر می شدند. خبر در این باره که عراق در آینده چه جوری به طرحریزی سلاح شیمیایی و میکروبی و هسته ای دست خواهد یافت بحث های وسیعی داشت. بعدا آمریکایی ها اعتراف خواهند کرد که اتهامات آنها بی اساس بود. در سپتامبر 2002 داستانی برملا می شود در باره یک هزار لوله آلومینیومی که عراق گویا می خواهد خریداری کند برای ساخت اورانیوم غنی سازی شده جهت تولید بمب. بعد از چندی وقتی که به واشنگتن گفتند گه این امکان بسیار بعید است واشنگتن جواب داد که ما را گمراه کردند. یک داستان دیگری بود، در باره ارونیوم نیجر، ولی کارشناسان آژنس بین المللی انرژی اتمی اسناد مربوط به آنرا جعلی شناختند. ولی کار درست با روزنامه نگاران در آغاز تجاوز و در جریان عملیات جنگی امکان داد کاری شود تا سیمای دشمن نگه داشته شود. در داخل عراق این کار بصورت همزمان در چند راستا جریان داشت. آرتور آتایوف رییس بخش مطالعه قفقاز در انستیتوی تحقیقات راهبردی در این باره چنین گفت:
آمریکایی ها کل سلاح های خبری مورد استفاده خود را بدقت مورد استفاده قرار می دهند و به قصد مقرر می رسند و در این کار زبردست هستند. امروزه نیز مانند دوره آغاز تجاوز کل مفاد قانونی نقض می شوند. آنها در عراق الگوی ایجاد خط نفکیک میان هسته و سوراخ را بکار بردند. به نظر شان هسته جامعه یک بخش جمعیت عراق و سوراخ آن بخش دیگری بود.
گفتنی است که تجاوز نظامی به عراق در مارس 2003 شروع شد ولی حتی یک سال بعد کنگره آمریکا گزارشی منتشر کرد در اثبات این که در عراق ذخایر سلاح های میکروبی و شیمیایی نبود و برنامه هسته ای آن کشور در 1991 برچیده شده بود. مهم ترین چیز این است که بوش و بلر پیش از آغاز عملیات، در این باره با خبر بودند و می توانستند اعلام کنند که هیچ خطر ناشی از عراق وجود ندارد ولی این کار را نکردند. علاقه به جنگ وزین تر شده بود.