بسیاری می گویند که طی این سرپرستی کاخ سفید ، ثروتمندترین سازمان کشور موفقیت بی سابقه ای در گسترش فساد و رشوه خواری بدست آورد.
ژنرال دوآیت ایزنهاور اواسط قرن گذشته متوجه شد که نظامیان عالی رتبه در پنتاگون به شدت متحد شده و مجتمع نظامی — صنعتی نیز در آن جای گرفته است. او نه تنها این موضوع را متوجه شده بلکه در خصوص خطر اتحادیه های اینچنینی هشدار داد.
از زمان پایان جنگ جهانی دوم در آمدهای پنتاگون هر سال رشد داشت. گاهی این درآمد ها به خاطر عملیات های جنگی واقعی بوده و گاهی لازم بود فورا چهره ای از دشمن ساخته شود. صنایع نظامی هیچ گاه از فقدان سفارشات گله و شکایت نداشتند و این بدان معناست که لابی کنندگان در محافل سیاسی عالی رتبه می توانستند برای مدت زمان طولانی استدلال بیاورند که چطور توانسته اند بیکاری در کشور را مهار کنند. اما آن سیاست مداری بد می شد که ضمن نشستن بر کرسی عالی، مشکلات خود و دوستان نزدیکش را حل نمی کرد. حل کردن مشکلات با تکیه بر پنتاگون ، در زمان جنگ در ویتنام آغاز شد. در ابتدا این مکانیزم را با عنوان اهداف خیر خواهانه استفاده می کردند و بعدا تصمیم بر آن شد که از هیچ چیزی امتناع نکنند. میخاییل تیماشنکو ، کارشناس نظامی خاطر نشان می کند:
با استفاده از برون سپاری آمریکایی ها کارها را به خوبی پیش بردند. برای اولین بار آنها آنرا در زمان جنگ با ویتنام استفاده کردند ، برای آنکه تضمین مواد غذایی تازه برای گروهک ها بسیار دشوار بود. خوب معده های آمریکایی ها به سختی کار می کند و مواد غذایی خشک و کنسرو شده را دوست ندارد. دیک چینی تاجر وزیر دفاع شد. به نظر می رسید که دوستان تاجر به او گفته اند: دیکی ، چی کار می کنی ، تو روی گنج نشستی ولی چیزی نصیب ما نمی شه. و شروع شد. عراق. تا به امروز نمی توانند هزینه های 33 میلیارد دلاری را تائید کنند: شرکت های برون سپاری که باید هزینه های تعمیر ساختمان ، ساخت و سازها ، بیمارستان ها و مدرسه ها را حساب می کردند. افغانستان ، داستان مو به مو همان است.
ضمنا پنتاگون حتی ازتراژدی یازدهم سپتامبر سال 2001 به نفع خود استفاده کرد. در نتیجه در دولت اوباما هزینه ها دفاعی غیر قابل کنترل شد. تنها چیزی که قابل کنترل بود ، اعلام درست شعار های لازم برای در خواست حمایت و برافروختن حس وحشت و ترس در جامعه بود. دولت اوباما هم آموخت که به آنچه در پنتاگون اتفاق می افتد توجهی نشان ندهد. هر از گاهی جزئیات جالب توجهی آشکار شد: چکش هایی که به قیمت 100 دلار و گازوئیلی که به ازای 500 دلار برای هر گالون خریداری شد، خودروسازی هامر قطعات خود را پیشاپیش برای 20 سال بعد تامین کرد، سیستم های کامپیوتری از کار می افتاد، سیستم هایی که منابع را پیگیری می کردند و به طور خودکار اسنادی تدوین شد ، جدید ها را جایگزین کرده و می گویند که کسی نمی تواست آنها را درست کند.
خیلی به ندرت ، متهمین اینچنینی به دادگاه فراخوانده می شوند. اما اقدامشان باید برجسته می شد. طراح بزرگترین قرارداد دولتی در نیروهای مسلح در طول تاریخ آمریکا به بهای 30 میلیون دلار به نوزده سال و هفت ماه زندان محکوم شد. موارد اینچنینی کم نیستند و درواقع برای این نیست که نظم و قانون برقرار شود بلکه تنها برای آن است که توجهات از سمت فسادهای گسترده دور شود. کرا سازانوا ، استاد آکادمی اقتصادملی و خدمات دولتی تحت حمایت ریاست جمهوری روسیه می گوید:
پول هایی که از طریق پنتاگون و از طریق سازمان های نظامی می آیند. آمریکایی ها بودجه ی نظامی سنگینی دارند ، تقریبا تریلیون در سال و یا حتی بیشتر. و متعاقبا کارمندان پنتاگون تخیل فوق العاده ای برای خرج این پول ها دارند. ضمنا در این ارتباط می توان چنین مشکلی مانند پول را مطرح کرد ، پول هایی که برای استخدام ارتش خصوصی و یا سازمان های محافظ خرج می کنند ، استخدامی که به طور ویژه برایش آگهی نمی شود اما شرکت عملا برای دولت آمریکا کار می کند.
برای نقش پایگاه های نظامی آمریکایی در توسعه ی قاچاق مواد مخدر جهانی نیز تبلیغ و آگاهی نمی شود. یکی از اهداف جنگ در افغانستان کنترل بر تولید و پخش هروئین بود. نظامیان آمریکایی به خوبی توانسته اند از عهده اش برآیند حتی بهتر از مبارزه با تروریسم جهانی. امروز سه چهارم از بازار جهانی مواد مخدر به هروئین افغانی که تحت کنترل آمریکایی ها تولید می شود ، تعلق دارد.