پس از استقلال اوکراین برخی کشورهای اروپایی به رهبری آلمان و انگلیس و فرانسه با مطرح کردن طرح عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا عمدا به دنبال آن بودند که میان مردم اوکراین تفرقه ایجاد کنند و حتی همین مساله بهانه شد تا برخی انقلاب معروف نارنجی را در اوکراین راه بیاندازند.
البته انگلیس بعد از آن خودش از اتحادیه اروپا خارج شد و یکی از دلایل اصلی رای دادن مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا این بود که پذیرش برخی کشورهای اروپای شرقی در این اتحادیه منجر شده بود تعداد زیادی نیروی کار ارزان از کشورهای بلوک شرق به بلوک غرب اروپا بروند و با حقوق های پایین تر و شرایط ضعیف تر حاضر باشند آنجا کار کنند و موجبات بی کاری شهروندان اصلی را فراهم کنند و همچنین از مزایا و امتیازات مشابه شهروندان این کشورها مانند بیمه و درمان و... بهره ببرند.
البته برخی کشورهای اتحادیه اروپا مانند آلمان و فرانسه و کشورهای شمال اروپا چون با کمبود شدید نیروی کار مواجه می باشند تمایل دارند نیروی مهاجر ارزان قیمت داشته باشند و چون شرایط آنها برای اعطای مزایا (مثل درمان) با انگلیس فرق دارد.
در واقع شهروندان کشورهای شرق اروپا وقتی که به کشورهای اروپای غربی می روند در بسیاری موارد مجبور می باشند بپذیرند در شرایط بسیار تاسف باری کار و زندگی کنند تا بتوانند شغل و در آمدی داشته باشند و معمولا هم به دلیل شرایط نژاد پرستانه موجود در میان برخی کشورهای اروپایی اینها همیشه با شرایط بغرنج برای زندگی در این کشورها مواجه هستند.
البته بماند که به هر صورت دید نژاد پرستان به اینها نسبتا مقداری با دید آنها به مهاجرانی که از کشورهای غیر اروپایی به آنجا سفر می کنند متفاوت است.
به هر حال یکی از دلایل مخالفت بسیاری از شهروندان اوکراینی در باره عضویت در اتحادیه اروپا همیشه این بود که آنها متوجه بودند محیط واقعی آنها در عضویت در چنین اتحادیه ای نیست چون آنها جوانان و نیروی کار و نخبگان خود را به نفع کشورهای اروپای شرقی از دست خواهند داد و تا به خود بیاید به یکباره با کشوری خالی از نیروی جوان و نیروی کار و نخبه مواجه هستند و در واقع به کشوری ورشکسته تبدیل خواهند شد.
اینگونه نیست که تصور شود کشورهای غربی اقدام به سرمایه گذاری گسترده در این کشورها می کنند و شرایط رفاه و زندگی شهروندان این کشورها ارتقا پیدا می کند.
همین مساله را ما می توانیم درباره شرایط زندگی دیگر شهروندان کشورهای اروپای شرقی که به اتحادیه اروپا پیوستند مشاهده کنیم.
البته نمی توان انکار کرد که عضویت در این اتحادیه ممکن است برخی مزایا هم برای شهروندان این کشورها داشته باشد اما این مزایا مشروط به انجام تغییرات اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد است، تغییراتی که حتی در برخی شرایط برای بسیاری از اینها امکان پذیر نمی باشد و به همین دلیل هم می بینیم برخی کشورها عضو اتحادیه اروپا می شوند ولی مثلا نمی توانند از مزایای عضویت در شینگن و یا حتی پول واحد استفاده کنند.
چون به هر حال دیگر کشورهای عضو اتحادیه دلواپس می باشند که اگر کشوری عضو اتحادیه شود و امکانات اقتصادی مناسب برای ایجاد تعادل با دیگران را نداشته باشد در نهایت موجب آن می شود که بار اقتصادی مشکلات این کشور به گردن دیگر اعضا بیافتد.
شاید بحران هایی که در یونان و قبرس و... رخ داد را بتوان مثالی از این مساله دانست.
به هر صورت امروزه برخی کشورهای اتحادیه اروپا به دنبال آن هستند برای لج بازی با روسیه فعلا مذاکرات الحاق اوکراین به اتحادیه را شروع کنند و شنیده های حاکی از آن است که کمیسیون اروپا مذاکرات الحاق اوکراین را در ماه جاری در نظر دارد.
این در حالی است که برخی کشورها که شرایط بسیار مناسبتر برای عضویت در اتحادیه اروپا را دارند، مثل ترکیه، سالها است که در صف قرار دارند.
به هر حال به نظر می رسد عضویتی که قرار است فقط به دلیل لج بازی با روسیه باشد، فقط به همان درد اوکراین می خورد، یعنی تبدیل شدن اوکراین به ابزاری برای لج بازی.
روزنامه فایننشال تایمز به نقل از سه منبع آگاه گزارش داد که کمیسیون اروپا آغاز مذاکرات الحاق اوکراین به اتحادیه اروپا را در ژوئن امسال قبل از اینکه مجارستان ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را در ماه ژوئیه بر عهده بگیرد، توصیه می‌کند.
کمیسیون امروز اعلام خواهد کرد که اوکراین اکنون معیارهای لازم برای پیوستن به این بلوک را دارد. این روزنامه گزارش داد، گرجستان مجوز رسمی مذاکرات الحاق به اتحادیه اروپا را دریافت نخواهد کرد. بلژیک که اکنون ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را تا اول ژوئیه بر عهده دارد، خواستار دستیابی به اتفاق آرا در مورد این موضوع و برگزاری دور اول مذاکرات الحاق در ۲۵ ژوئن قبل از واگذاری ریاست دوره‌ای به بوداپست است که مخالف مذاکرات است.
دلیل اصرار اینها برای شروع مذاکرات قبل از اینکه مجارستان ریاست دوره ای را به عهده بگیرد این است که برخی کشورهای عضو مانند مجارستان متوجه هستند که بهانه مطرح شدن این ماجرا افزایش تنش بین اوکراین و روسیه و جلوگیری از راه اندازی گفتگوهایی برای صلح دیپلماتیک است و نه از روی علاقه به اوکراین.
همه اقدامات برخی کشورهای اروپای غربی این روزها با این هدف است که آتش جنگ درون اوکراین را شعله ور تر کنند.
آنها متوجه شده اند که مردم و سربازان اوکراینی به شدت از اینکه بخواهند ابزاری برای محقق نمودن اهداف غرب و مخصوصا آمریکا خسته شده اند و به همین دلیل است که برخی نیروهای خود را نیز به اوکراین فرستاده اند تا در حملات به خاک روسیه مشارکت کنند و کاری کنند که روسیه از جنگ افزارهای تاکتیکی خود برای دفاع از خود استفاده کنند و آتش جنگ در اوکراین شعله ورتر شود.
امروزه دیگر مقامات اوکراینی و حتی زلنسکی نیستند که درباره مسایل مربوط به اوکراین صحبت می کنند بلکه مقامات کشورهای غربی هستند که صحبت می کنند و به اصطلاح مقامات اوکراینی به حاشیه رفته اند.
حتی برخی تصور می کنند بسیاری از مقامات اوکراینی مرده اند که دیگر درباره حل مشکلات کشورشان صحبت نمی کنند وتصمیم گیری را به غربی ها سپرده اند.
مقامات غربی هم به خوبی متوجه هستند شرایط موجود به ضرر آنها است و اگر روند فعلی ادامه پیدا کند قطعا اوکراین با شکستی مفتضحانه مواجه خواهد شد و در نهایت همه آنها از طرف مردم زیر سوال خواهند رفت که چرا این همه پول مالیات دهندگان را خرج امری بیهوده کرده اند.
آنچه مسلم است همه اینها نقشه هایی از طرف برخی سیاست مداران غربی برای ادامه ماجراجویی هایشان است و هیچ کدام در راستای کمک به مردم اوکراین نمی باشد، نمونه علاقه اینها به اوکراینی ها را هم در پذیرش مهاجران اوکراینی مشاهده کردیم، فقط زنان وبچه را را می پذیرند و بسیاری از آنها را برده اند در امور پست و فحشا مشغول به کار کرده اند در حالی که مردانشان را وادار می کنند در جبهه های جنگ برای منافع آمریکا و غرب کشته شوند.