نکته مهمی در این اخبار وجود داشت مبنی بر اینکه قرار است که روسای جمهوری دو کشور درباره مشارکت نیروهای مسلح بلاروس در تمرینات و آموزش های مربوط به استفاده از سلاح های هسته ای غیر استراتژیک گفتگو کنند.
از زمان پایان جنگ جهانی دوم کشورهای جهان تلاش بسیار مذبوحانه ای انجام دادند تا بلکه بتوانند سایه جنگ اتمی را از بالاسر جهان و مخصوصا اروپا دور کنند.
توافقات زیادی امضا شد ولی دیدیم آمریکایی ها همه این توافقات که مهم ترین شان توافق استارت بود را زیر پا گذاشتند.
زمانی که بحران معروف به بحران کوبا اتفاق افتاد طرفین توافق کردند که روسیه سلاح های هسته ای خود را از کوبا خارج کند و آمریکا هم سلاح های هسته ای خود را از ترکیه خارج کند.
روسیه به تعهد خود عمل کرد اما پس از چند سال دیدیم آمریکایی ها طبق معمول نامردی کردند و دوباره تسلیحات هسته ای خود را در ترکیه مستقر کردند.
علیرغم تلاش برای خالی نموندن قاره اروپا از تسلیحات هسته ای اما دیدیم که آمریکایی ها به بهانه های مختلف هر بار هر توافقی که امضا شده بود را زیر پا گذاشتند و تسلیحات هسته ای را در برخی کشورهای اروپایی مستقر کردند.
یکی از سیاست هایی که آمریکایی ها مدت ها دنبال آن بودند این بود که هر چه قدر بتوانند به خاک روسیه نزدیک تر شوند و موشک ها وتسلیحات هسته ای خود را در اماکنی نزدیک تر به خاک روسیه نصب کنند تا سامانه های دفاعی روسیه در مقابل هرگونه حمله اتمی آمریکا به روسیه فرصت کوتاه تری داشته باشد.
اصلی ترین دلیل مجبور شدن روسیه به انجام عملیات ویژه در اوکراین هم این بود که آمریکایی ها و کلا غربی ها پایبند تعهدات خود نبودند و روز به روز تلاش داشتند به خاک روسیه نزدیک تر شوند و موجودیت روسیه را تهدید کنند.
یک بار در گرجستان باری دیگر در قزاقستان و باری دیگر در اوکراین و...، هر راهی را میتوانستند پیش گرفتند تا بتوانند به هدف خود برای نزدیک شوند و یا اینکه روسیه را به شکلی محاصره کنند تا روسیه مجبور شود در مقابل آنها تسلیم شود.
پس از شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین هم آنها پروژه اضافه کردن برخی کشورهای اروپایی را به ناتو اضافه کردند.
آمریکایی ها به این مساله اکتفا نکردند بلکه شروع کردند تسلیحات هسته ای جدید نزدیک مرزهای روسیه مستقر کردن و عملا باری دیگر توافقات سابق را زیر پا گذاشتند.
البته خوب طبیعتشان همین است، اگر به تاریخ آمریکایی ها نگاه کنید می بینید که اجداد آنها خلافکاران تبعید شده اروپایی بودند که کشورهای اروپایی مخصوصا انگلیس برای اینکه از شر آنها خلاص شوند آنها را به آمریکا تبعید کردند و بحث خلافکاری و نامردی در خون و رگ فرزندان آنها می باشد.
همین مساله کافی است تا متوجه شد دلواپسی روسیه بی دلیل نبوده و روسیه مجبور بوده دست به عملیات ویژه بزند.
حال امروزه به نظر می رسد مرحله دیگری که بسیار خطرناکتر است توسط آمریکایی ها شروع شده و آن چالش هسته ای فیما بین می باشد.
حال که آمریکایی ها تلاش دارند تسلیحات هسته ای خود را به روسیه نزدیک کنند کشورهایی که چنین شرایطی را می پذیرند باید متوجه باشند که روسیه هم می تواند تسلیحات هسته ای خود را به مرز آنها نزدیک تر کند و خطر دو طرفه خواهد بود.
همین که قرار است ارتش بلا روس آموزش استفاده از تسلیحات هسته ای غیر استراتژیک را ببیند به این معنا است که احتمال دارد این تسلیحات در بلا روس مستقر شود، به هر حال ملت بلاروس هم روس تبار هستند و تهدید آمریکا بر علیه ملت روس است و نه فقط کشور روسیه.
مردم این کشورها هستند که باید تصمیم بگیرند آیا می خواهند سیاستمدارانی که جان و امنیت آنها را برای منافع آمریکا به خطر می اندازند را سر کار بگذارند یا نه.
جریان اوکراین یک نمونه واضح است که جان مردم اروپا هیچ اهمیتی برای آمریکا ندارد و آمریکا حاضر است برای محقق نمودن اهداف خود همه آنها را قربانی کند، آیا آنها هم حاضر هستند قربانی منافع لابی های قدرت آمریکا شوند؟
ملت روسیه و ملت بلاروس از موجودیت ملت روس دفاع می کنند و جان خود را فدای بقای ملت روس می کنند اما اروپایی ها از چه می خواهند دفاع و حاضر می باشند جانشان را فدای چه کنند، منافع کمپانی های آمریکایی!؟