جهاد اسلامی و حماس نه فقط دو رکن اصلی مقاومت فلسطین در غزه را تشکیل می دهند بلکه امروزه، پس از افول عملکرد سازمان آزادیبخش فلسطین و از بین رفتن محبوبیت اش میان مردم فلسطین، نماد مقاومت کل ملت فلسطین در مقابل اسرائیل را تشکیل می دهند.
ایران هم همیشه افتخار کرده که هر آنچه در توان دارد در اختیار مقاومت فلسطین قرار داده و قرار می دهد.
زمان امضای پیمان اسلو و زمین گذاشتن سلاح توسط سازمان آزادیبخش فلسطین امید برخی فلسطینی ها این بود که حد اقل بر 26% سرزمین واقعی خود دولت تشکیل دهند و از آوارگی و بدبختی و بیچارگی خارج شوند.
اما زمین گذاشتن اسلحه و کنار گذاشتن مقاومت همانا و شروع مرحله جدیدی از توطئه ها برای نابودی کل حقوق فلسطینی ها بود.
همین ماجرا بهانه ای شد برای اسرائیل تا حاکمیت خود بر 74% فلسطین را تثبیت کند و به دنبال بقیه اش باشد.
در عمل سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت خودگردان هم به ابزاری در دست اسرائیل برای سرکوب فلسطینی ها تبدیل شد و به جای اینکه دولت خودگردان تامین کننده امنیت مردم فلسطین باشد به تامین کننده امنیت اسرائیل تبدیل شد.
اسرائیلیها تصرف املاک فلسطینی ها و ساختن شهرک ها و توهین به فلسطینی ها و مقدساتشان را افزایش دادند و عوامل دولت خودگردان فقط نظارت گر بودند و در هیچ موردی، دقیقا هیچ موردی، حتی برای یکبار هم اقدام به تامین امنیت مردم در خانه و کاشانه خود حتی در قبال شهرک نشینان نکردند و فقط مقامات دولت خودگردان دلواپس دریافت حقوق ومزایای خود در آخر هر ماه بودند.
همزمان هم می بینیم برخی کشورهای عربی روند سازش با اسرائیل و کنار گذاشتن جریان فلسطین را سرعت بخشیدند و در حالی که قبل تر شرط آنها، طبق بیانیه بیروت اتحادیه عرب در سال 2002 میلادی حل ماجرای فلسطین قبل از برقراری روابط بود، ولی بسیاری از اینها این شرط را نادیده گرفتند و روابط با اسرائیل را برقرار کردند، حال چه به صورت رسمی و علنی چه به صورت غیر علنی.
البته اینجا کاملا مشهود است که دلیل صدور بیانیه سال 2002 میلادی در بیروت توسط کشورهای عربی شکست اسرائیل در مقابل مقاومت لبنان در سال 2000 میلادی بود و در آن زمان بسیاری از رهبران کشورهای عربی دلواپس محبوبیت مقاومت در میان مردم عرب بودند، موجی از علاقه مندی به مقاومت مخصوصا رهبر حزب الله لبنان در همه کشورهای عربی راه افتاده بود که موقعیت رهبران بسیاری از کشورهای عربی را تحت شعاع قرار داده بود.
آنها با این بیانیه که به بیانیه بیروت هم معروف است عملا میخواستند موفقیت مقاومت لبنان را به شکلی مصادره کنند.
به هر حال خودداری اسرائیل از تمکین به روند صلح موجب آن شد که فلسطینی ها متوجه شوند تنها راه آزادی سرزمین خود مقاومت است و دیپلماسی با اسرائیل جواب نخواهد داد.
در واقع دلیل اصلی که قبلتر اسرائیل مجبور شده بود از غزه عقب نشینی کند هم این بود که در غزه متحمل خسارت های زیادی شده بود و حکومت خودگردان فلسطین نتوانسته بود امنیت نیروهای اسرائیلی در غزه را تامین کند.
به هر حال امروزه پس از بیش از سی سال از امضای پیمان اسلو به نظر می رسد دیگر فلسطینی ها متوجه شده اند که حق گرفتنی است و کسی قرار نیست که حق آنها را به آنها بدهد و ماجرای هفت اکتبر هم شروع مرحله جدیدی از مقاومت ملت فلسطین در مقابل اشغالگر اسرائیلی به حساب می آید.
عملا فلسطینی ها تصمیم گرفتند به هر قیمتی شده میز بازی را به هم بزنند و به همه اینهایی که به دنبال نابودی جریان فلسطین بود بگویند "ما اجازه نمی دهیم، هر چه قدر هم برایمان هزینه داشته باشد سرزمین مان را پس میگیریم".
امروزه یکی از مباحثی که مطرح می باشد این است که تقریبا همه کشورهای جهان بحث دو دولت دو ملت را به عنوان تنها راه حل قبول دارند اما اسرائیلی ها مدعی می باشند که چون مقاومت فلسطین کل سرزمین فلسطین را می خواهد اگر اجازه دهند کشور فلسطین تشکیل شود اینها به دنبال بقیه اش خواهند رفت چون حماس و جهاد اسلامی موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند و به دنبال کل سرزمین فلسطین هستند.
البته برای حل این مساله بهترین راه حل همان طرح ایران برای ایجاد یک کشور با دو ملت است که خوب چون اسرائیلی ها دلوپس آن هستند که جمعیت فلسطینی ها بیشتر است ودر نهایت اگر انتخابات دمکراتیک برگزار شود آنها برتری را خواهند داشت، این طرح را نمی پذیرند.
امروزه دیگر بر کسی پوشیده نیست که اگر حمایت ایران و جبهه مقاومت از ملت فلسطین نبود اسرائیلی ها و سازشکاران عرب کار فلسطینی ها را تمام کرده بودند.
طی شش ماه اخیر فشارهای زیادی بر فلسطینی ها وارد شد که اگر می خواهید آتش بس انجام شود باید رابطه خود با ایران را قطع کنید.
همچنین در مواردی حتی بحث خروج مدافعین ملت فلسطین از غزه وانتقال کل اعضای حماس و جهاد اسلامی از غزه به ایران هم روی میز قرار گرفت که با مخالفت شدید مقاومت فلسطین مواجه شد و فرماندهان مقاومت تاکید کردند "در غزه می مانند یا همه شهید می شوند یا سرزمین خود را آزاد می کنند".
بعد تر رسانه های همسو با اسرائیل شروع کردند بحث دیگری را مطرح کردن مبنی بر اینکه در حماس دو دستگی ایجاد شده و جناح نظامی با جناح سیاسی مخالف هستند و ادعا می کردند که جناح نظامی مورد حمایت ایران است و جناح سیاسی مورد حمایت قطر و ترکیه و دلیل اینکه آتش بس راه برقرار نمی شود این است که جناح نظامی با پشتیبانی ایران مخالف است ولی جناح سیاسی موافق آتش بس می باشد.
سفر رهبران جناح سیاسی به تهران و ملاقات های آنها با عالیرتبه ترین مقامات این کشور به نوعی پاسخی به این ادعاها بود.
در واقع دلیل اینکه آتش بس برقرار نمی شود زیاده خواهی های اسرائیل و تلاش اسرائیل برای اینکه سر فلسطینی ها کلاه بگذارد است.
امروزه اسرائیلی ها اصرار دارند که یک آتش بس کوتاه مدت مثلا شش هفته ای برقرار شود و در مقابل فلسطینیها همه اسرای اسرائیلی را آزاد کنند.
هیچ منطقی وجود ندارد که فلسطینی ها بپذیرند ابزار فشار خود، یعنی اسرا، را آزاد کنند و بعد اسرائیل قرار باشد دوباره شش هفته بعد جنگ را شروع کند و به نسل کشی ادامه دهد.
آن هم در شرایطی که فلسطینی ها مطمئن هستند که تا زمان حضور کابینه تندرو در اسرائیل سیاست نابودی کل فلسطینی ها و اشغال باقیمانده سرزمین آنها روی میز است.
حضور مقامات ارشد مقاومت فلسطین در تهران به نوعی پیغامی برای اسرائیلی ها بود که ملت فلسطین راه مقاومت را برگزیده اند واسرائیل مجبور است به خواسته آنها تن دهد.