شناخت و تعریف دقیق مباحث و مفاهیم مطرح در زمینه حقوق بشر می تواند به درک صحیح بخشی از تحولات و فرآیندهای موجود در نظام بین الملل کمک کند و سیاست کشورهای غربی در رفتار دوگانه با سایرین را آشکار سازد. در حالی که ایالات متحده آمریکا خود را منادی حقوق بشر در جهان می نامد و مسائل حقوق بشری را همواره دستاویزی برای اعمال قدرت بر سایرین کرده، خود بزرگترین ناقض این حقوق محسوب می شود.
بر اساس تحولات تاریخی و پویش های علمی در حوزه حقوق بشر، تاکنون پنج دسته یا پنج نسل از حقوق مورد توجه اندیشمندان این حوزه قرار گرفته است. نخستین نسل حقوق بشر همان حقوق مدنی و سیاسی است که مورد احترام اکثر کشورهای جهان است. دومین نسل حقوق بشر را حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل می دهد. نسل سوم حقوق بشر بر حقوق همبستگی تاکید دارد و نسل چهارم به نظریه حیثیت و کرامت انسانی در مقابل سوءاستفاده ازعلم می پردازد. نسل پنجم حقوق بشر نیز به دفاع از کرامت ذاتی جامعه انسانی توجه دارد.
نسل های چهارم و پنجم حقوق بشر را مجموعه های حقوقی شکل می دهند که بر پیشرفت های علمی و تکنولوژی متمرکز هستند و اهدافی همچون دفاع و حمایت از حیثیت و کرامت انسانی را در مقابل سوءاستفاده های علمی در حوزه هایی نظیر علم ژنتیک، علم پزشکی، شبیه سازی و همچنین علوم و فنون نظامی جدید همانند انواع تسلیحات کشتار جمعی دنبال می کنند.
ایالات متحده آمریکا در حالی همواره خود را صاحب حق و کشوری پیشرو در حوزه حقوق بشر به تصویر کشیده که در طول دهه های گذشته بیشترین جنایات علیه بشیریت را انجام داده است. از بمب باران اتمی ژاپن تا به راه انداختن جنگ های ویرانگر و اشغال کشورهای مختلف، از جمله اقدامات ضد بشری آمریکا در طول حیات خود محسوب می شوند. به این فهرست می توان وضعیت وخیم زندانیان در زندان هایی همچون گوآنتانامو، بگرام و ابوغریب را نیز افزود که موجب خشم افکار عمومی مردم جهان علیه واشنگتن شده اند.
یکی از نکات قابل تامل در سیاست های ضد حقوق بشری آمریکا، فروش و یا انتقال تسلیحات کشتار جمعی به کشورهای متحد خود است. مصداق واضح این امر را می توان در انتقال انواع تسلیحات کشتار جمعی به اوکراین مشاهده کرد. ارسال بمب های خوشه ای به اوکراین، در حالی که اکثر کشورهای جهان استفاده از این بمب ها را محکوم کرده اند و همچنین انتقال تسلیحات ضد زره حاوی اورانیوم ضعیف شده به این کشور برای تقابل با روسیه از مصادیق بارز این رویکرد ضد بشری آمریکا به شمار می آیند.
البته این نخستین بار نیست که آمریکا برای برتری یافتن در برابر رقبای خود به استفاده از چنین تسلیحاتی روی آورده است. ایالات متحده پیش از این نیز در سال های 1990 و 2003 در طول جنگ های خلیج فارس و عراق و در طی بمباران یوگسلاوی سابق ناتو در سال 1999 از اورانیوم ضعیف شده در مقادیر زیادی استفاده کرده بود. نکته قابل تامل آن است که آمریکا در مسیر این جنایت ضد بشری تنها نیست و همراهی برخی از کشورهای اروپایی همچون بریتانیا را نیز با خود دارد. چنانکه بریتانیا در اوایل سال جاری گلوله های حاوی اورانیوم ضعیف شده به اوکراین ارسال کرده بود.
به طور کلی آمریکا از زمان شروع بحران اوکراین تلاش کرده انواع تسلیحات مخرب را به این کشور ارسال کند. اگر چه استفاده از تسلیحات ضد زره حاوی اورانیوم ضعیف شده نیز همانند بمب های خوشه ای نمی تواند تاثیری در نتیجه بحران اوکراین ایجاد کند، اما چنین اقدام نیازمند توجه به چند پیامد مهم است:
نخست آنکه استفاده از بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده، بسیار بحث برانگیز است و می تواند خطرات جدی برای سلامتی انسان ها داشته باشد و موجب رواج بیماری هایی همچون سرطان و نقایص مادرزادی شود. چنانکه مطالعات آژانس بین المللی انرژی اتمی سازمان ملل نشان می دهد که در یوگسلاوی سابق، کویت، عراق و لبنان که این نوع تسلیحات مورد استفاده قرار گرفته اند، وجود بقایای اورانیوم ضعیف شده و پراکنده در محیط، خطرات ناشی از نشر رادیواکتیو را برای جمعیت ساکن این مناطق ایجاد کرده است. در نتیجه اقدام آمریکا در استفاده از چنین تسلیحاتی به معنای جنایت علیه بشریت است و می تواند سلامتی انسان های زیادی را به خطر اندازد.
دومین نکته مهم درباره استفاده آمریکا از تسلیحات حاوی اورانیوم ضعیف شده، خسارات و آسیب هایی است که اوکراین از این اقدام متحمل می شود. علاوه بر محکومیت جهانی استفاده از این تسلیحات که می تواند بر وجهه دولت زلنسکی تاثیر بسیار منفی بگذارد، استفاده از این مهمات تاثیرات بسیار بدی بر نیروهای استفاده کننده نیز خواهد گذاشت. در عین حال نشر مواد رادیواکتیومی تواند پاکسازی و بازسازی اوکراین را پس از بحران بسیار پیچیده کند.
اگر چه دولت زلنسکی نمی خواهد یا نمی تواند به این خطرات توجه کند، اما ظاهرا دولت آمریکا کاملا آگاهانه در این راستا گام بر می دارد. زیرا هدف نهایی واشنگتن، تبدیل اوکراین به زمین سوخته است. نباید از یاد برد که تا امروز، بخشهایی از اوکراین پر از گلولههای منفجر نشده بمب های خوشهای، مین های عمل نکرده و سایر مهمات است که عملا پاکسازی آنها می تواند سال ها به طول انجامد و هزینه های زیادی به کی یف تحمیل کند. در این بین نشر موارد رادیواکتیو می تواند بخش هایی از خاک اوکراین را به مکان های غیر قابل سکونت تبدیل کند. به خصوص که ذرات پراکنده از چنین مهماتی برای مدت های طولانی باقی خواهند ماند.
به این ترتیب آمریکایی ها در حالی اوکراین را به زمین سوخته تبدیل خواهند کرد که با اقدامات خود در ارسال تسلیحات کشتار جمعی، مرتکب جنایات حقوق بشری شده اند. در این بین دولت زلنسکی به دلیل همراهی با این سیاست ها، عملا شریک جرم واشنگتن محسوب می شود.