نگاه ویژه اسپوتنیک

بهار آفریقا یا بهار نرم غرب !

Sputnik
هرچند دبیر کل سازمان ملل معتقد است که کودتای نظامی مساله را حل نمی کند، تنها سبب تشدید بحران می شود اما وی در جای دیگری از سخنانش به کودتاه های اخیر در آفریقا مشروعیت ضمنی بخشید وگفت کودتاهای نظامی که اخیرا "یکی پس از دیگری" در آفریقا رخ داده است، نمایانگر اهمیت حکومت دموکراتیک پایدار و تضمین قانونی است واز کشورهای مربوط خواست فورا نهادهای دموکراتیک معتبر و نظام های حاکمیت قانون ایجاد کنند، تلاش های دیپلماتیک نهادهای بین المللی مانند اتحادیه آفریقا را تقویت بخشند و به صلح، ثبات ودموکراسی در قاره آفریقا کمک کنند.

گوترش با صرف تاکید بر معلول بدون پرداختن به علت خاطرنشان کرد که توسعه نیافتن عامل عمده بی ثباتی سیاسی در آفریقا است. اگر بخواهیم شرایطی برای صلح و ثبات آفریقا ایجاد کنیم، توسعه هدف کلیدی است.
سازمان ملل به دنبال مذاکره با کودتاچیان نیجر
در غیاب بی توجهی غرب استعمارگر به مسایل توسعه وحاکمیت قانون وموکراسی در آفریقا ، به نظر می رسد ارتش تنها نیروی در دسترس برای تحقق چشمداشت های ملل آفریقایی برای نیل به تحول وتغییر و پاسداری از حاکمیت و استقلال باشد.

هرچند کودتا به عنوان جایگزینی اجباری غیرنظامیانی با پرسنل نظامی تلقی می شود و معمولاً یک حرکت غافلگیرانه ، غیرمنتظره، خشونت آمیز می باشد که نیاز به ریسک ومهارت های بالایی در اجرا به منظور تغییر دستگاه های اجرایی دارد اما طبق قوانین بین المللی شناخته شده ، کودتا یک سازوکار برای اخلال در نظم قانون اساسی ویک تلاش برای کسب قدرت با اتکا به زور است.

با استقلال کشورهای آفریقایی موج کودتا در آفریقا گسترش یافت. تعداد کودتاها به بیش از 200 مورد رسیده که بیش از 50 درصد آنها با موفقیت همراه بوده و بیشتر آنها به جابجایی حاکمان و اخلال در کار مشروطه انجامید.آمارها نشان می دهد که تا سال 2019، 27 کشور در قاره سیاه شاهد کودتای نظامی بوده اند.

با توجه به داده‌های مربوط به توجیهات و بسترهای "پدیده کودتا" در آفریقا، که شاخص‌های شکست رشد وتوسعه و همچنین پیامدهای آتی این پدیده را در نظر می‌گیرد، وبا توجه به شکست نقش مهم سازمان های بین المللی و منطقه ای در مهار موج کودتا لازم است به شناخت بیشتری از این پدیده برسیم.

جغرافیای کودتاها درآفریقا نشان می دهد که منطقه ساحل غربی باتوجه باینکه کانون انواع تهدیدات وچالش های مربوط به تجارت اسلحه و مواد مخدر، جنایت سازمان یافته ، مهاجرت های مخفیانه واز همه بدتر تسلط سیستم های دست نشانده غربی است ، به یک محیط مساعدی برای کودتاها تبدیل شده است.

از میان 25 کودتای موفق در آفریقا از سال 1990، 20 کودتا تنها در کشورهای غرب آفریقا، یعنی 12 کودتا در ساحل و 8 کودتا در خلیج گینه رخ داده است لذا بعید از ذهن نیست که ساحل بیشتر از سایر مناطق آبستن پدیده کودتا است.
محققان در امور آفریقا دلایل متعددی را برای بازگشت کودتاها به این قاره می بینند.علاوه بر وخامت اوضاع امنیتی وافزایش موج گروه های جهادی وتروریستی خشن که وجه مشترک کودتاهایی غرب آفریقا را تشکیل می داد به ویژه در" منطقه مثلث مرزی " محل تقاطع مرزهای سه کشور مالی ، نیجر وبورکینافاسو ، طبق نظر این محققان وشواهد موجود ، عامل اصلی وقوع کودتاهای نظامی به ویژه دو کودتای اخیر در نیجر و گابن قدری متفاوت تر است.

واضح است که دموکراسی غربی ، خلق وخوی انسان آفریقایی را از ارزش‌های قائم به ذات افارقه تهی کرده است. به همین خاطر می توان گفت عامل طوفان سهمگین"کودتا" که امروز کشورهای آفریقایی را در می‌نوردد ، شکست سیاست های استعماری وهژمونی غرب مى باشد. قطعا دموکراسی یک "نسخه" آماده وقابل علاج برای همه نیست ، در کشورهای آفریقایی زمینه ها وبسترهای فرهنگی و اجتماعی متفاوتی وجود دارد.

در ماه های پایانی سال 2010، سراسر کشورهای شمال آفریقا موجی از اعتراضات مردمی علیه رژیم های استبدادی و اظهار نارضایتی از اقتصاد در آستانه فرو پاشی فرا گرفت. با این وجود، نخبگان حاکم نسبت به این اخطارها متذکر نشده اند وبه جای تلاش برای بهبودی وضعیت اقتصادی وتحقق توسعه پایدار فراخور مرحله پس از استقلال، در یک مسیر کاملا اشتباه گام برداشتند ؛ آنها تلاش کردند با به کاری شبکه های از افراد متبوع خود ورویه های فاسد ، پایه‌های یک سيستم حکومتی که مشخصه ان برتری وقیمومیت حاکم وتبعیت قانون ايجاد كنند .

اکثر انقلاب های آفریقایی که سیستم های مستبد را هدف قرار داده مورد استقبال مردم قرار گرفت . به عنوان مثال، در مالی، زمانی که مردم از سیستم سیاسی که انتخاب کرده بودند به ستوه آمدند ، از مداخله ارتش برای شکستن خفقان وبن بست سیاسی حمایت کردند.
مطالعات امنیتی نشان می دهد که به ندرت اتفاق می افتد یک کودتا بدون اطلاع سرویس های اطلاعاتی خارجی صورت گیرد. معمولا کودتاچیان برای تضمین پیروزی خود با قدرت های خارجی تماس می گیرند تا آنها را نسبت به منافع کشورهایشان مطمئن سازند و از حمایت لجستیکی، نظامی و بین المللی انها برخوردار شوند. در مقاطع مختلف در این نوع کودتاها، ارتباط نزدیک بین استعمارگر سابق یویژه فرانسه به عنوان مستقرترین وبادوام ترین گونه های استعماری در آفريقا با شورشیان جنبش های کودتاگر و نیروهای کودتاگر مورد توجه قرار می گیرد. اما به نظر می رسد دو کودتاى نیجر و گابن با کودتاهای قبلی در خصومت ومعاندت با نفوذ فرانسه قدرى متفاوت است.

وقتی می گوییم قاره آفریقا آبستن کودتاهاي پیاپیی است، اين یک سخن گزافه وتهی نیست ، بلکه از روی اعتقاد به این موضوع است که وضعیت امروز آفریقا براى تقابل با نفوذ واستعمار نرم غرب كه استقلال ، حاکمیت ، فرهنگ ، ثروت هاى آنها را هدف قرار داده ، جسورتر و شجاعتر شده و صدای آفریقا در برابر اعمال حاکمان دست نشانده سرویس های اطلاعاتی غرب بلندتر شده است.
آفریقایی ها دیگر نمی توانند تازیانه های استعمارگران غربی را که امروز تمام جهان آنها را طرد می کند، تحمل کنند. بنابراین از جنبه آشكار كودتاه می‌توان گفت آنچه امروز در قاره آفریقا روی می‌دهد کودتای نظامی مشابه کودتاهای قبلی نیست، وممكن است اين یک پدیده ای نوینی باشد ودر حالتی خوشبیانه تر یک قطعه از قطعات پازل بزرگی است که می خواهد چشم بر روی جهان ديگری بگشاید يعنى نظم نوین جهانی بمعناى واضح تر جهان چندقطبی.
گزارش و تحلیل
"اپیدمی" کودتاها در آفریقا ضربه ای به نفوذ پاریس است

این جهش آفریقایی اگر با صداقت و استواری به مسیر خود ادامه دهد و بتواند همه تحرکات غرب را برای انحراف آن مهار كند ، شايد به یکی از صحنه های قیام جهانی علیه نظام تک قطبی آمریکایی-غربی تبديل شود كه اهمیت آن کمتر از سازمانهاى بریکس ، شانگهای و سایر مظاهر تحول ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در جهان نخواهد بود.

شاید سهم قاره آفریقا از تأثیرپذیری پیامدهای زیانبار سیستم تک قطبی بیشتر از کشورها وقاره های دیگر باشد واگر این خیزش آفریقایی به دیگر خیزش های جهانی ضد امریکا وغرب بپیوندد یک میخ نهایی خواهد بود که بر تابوت نظم جهانی متزلزل کنونی کوبیده مى شود زيرا تمام معایب این نظم امروز در این قاره سیاه تجلى يافته است:

• برخلاف انتظار مردم آفريقا ، در سايه نبود یک افق روشن برای اصلاح وارتقاء اوضاع ، دموکراسی موعود غربى یک سراب فریبنده بیش نیست.
• گسترش فساد در میان طبقات حاکم و فقدان عدالت در توزيع قدرت وثروت وتوسعه در عرصه هاى جغرافیایی یا قومی در كنار نبود بازدارندگی و قاطعیت برای پایان دادن به ان .
• چالش های امنیتی و درگیری های داخلی و خارجی، كه ساختارها را تضعیف و منابع کمیاب را بيشتر وبيشتر فرسوده می کند.
• عدم احترام به منشورهای دموکراتیک، ومتوسل شدن بسیاری از روسای جمهور غیرنظامی آفریقایی به تمدید دوره حکومت خود که اين خود ارتش را وسوسه می کند و به کودتا آنها مشروعیت می بخشد.
• تماشگری قدرت های غربی ، به جز برخی محکومیت‌های صورى در برابر رفتار رژیم‌های استبدادی آفریقا، که مسئول بیش از ۷۵ درصد درگیری‌های این قاره، مهاجرت اجباری و بحران‌های غذایی هستند.

اگرچه هنوز برای قضاوت در مورد ماهیت، نهان ها وآشكارهاى کودتاهای اخیر در آفریقا خیلی زود است، اما معتقدم که مردم آفریقا در حال حاضر بیداری برای بیرون آمدن از شرایط تاریکی که امروز در ان به سر مى برند و شکستن قید و بندهای خود وپایان دادن به وابستگی وتبعيت حاکمان به بیگانگانی که خود را عنصر انسانی غالب بر روی کره زمین می دانند را تجربه می کنند.
بحث و گفتگو