گزارش و تحلیل

آیا اجازه می دهند طرح صلح عربستان به جایی برسد؟

عربستان سعودی اخیرا اعلام کرده که میخواهد میزبان گفتگو های دیپلماتیک برای رسیدن به مصالحه بابت ماجرای اوکراین باشد.
Sputnik
عملا تا به حال سابقه نداشته که یک کشور خاورمیانه ای و عرب و مسلمان بخواهد میانجی یک بحران در اروپا باشد.
طی چند قرن اخیر اروپایی ها همیشه اصرار داشتند که همه مذاکرات و گفتگوهای صلح باید در یکی از کشورهای اروپایی راه اندازی شود و حتما نام یک شهر اروپایی بر هرگونه توافق صلحی حک شود.
به کنفرانس ها و مذاکرات و گفتگوها و معاهده های صلحی که طی چند قرن اخیر ایجاد شده اگر نگاهی گذرا بیاندازید می بینید که همه با برچسب شهر های اروپایی و آن هم اروپای غربی معروف هستند.
وین، ژنو، لوزان، پاریس، لندن، رم، مادرید، و...
شاید بتوان کنفرانس تهران را تنها کنفرانس خارج کشورهای اروپای غربی دانست که در آن یک تصمیم گیری برای پایان جنگ جهانی دوم شد و دلیل برگزاری کنفرانس تهران هم اصرار استالین بود وگر نه استالین و روزولت ترجیح می دادند این کنفرانس جای دیگری برگزار گردد.
یکی از دلایل مخالفت اروپایی ها با ساز و کار کنفرانس آستانه برای حل مناقشه سوریه هم این بود که آنها اصرار داشتند که این کنفرانس در یکی از کشورهای اروپای غربی برگزار شود.
به هر حال نکته اصلی امروزه در این است که آیا واقعا اروپایی ها و آمریکایی ها می خواهند صلح ای در اوکراین برقرار گردد یا نه؟

همه کارشناسان امور بین الملل، بدون استثنا، متفق القول هستند که در حال حاضر تصمیم گیری درباره موضع اوکراین دست دولت و یا مردم اوکراین نیست، تصمیم گیری دست آمریکا و بعد از آن چند کشور اروپایی است و تا به حال همه شواهد نشان می دهد که خواسته آمریکایی ها جنگیدن با روسیه تا آخرین اوکراینی زنده روی کره زمین هستند.

همه شواهد نشان می دهد علیرغم اینکه اینها مطمئن هستند که اوکراینی ها هیچ شانسی در مقابل روسیه ندارند اما اصرار دارند که اوکراین به جنگ بر علیه روسیه ادامه دهد و کاری کنند که خونریزی به همین شکل ادامه یابد.
البته بعید است کشورهای دیگر هم متوجه این ماجرا نباشند و متوجه نباشند دلیل اصلی که تا به حال مصالحه ای در اوکراین انجام نمی شود سیاست های آمریکا و غرب است وگرنه از همان ابتدا روسیه به دنبال راهکار دیپلماتیک بوده و هست.
آنچه مسلم است این می باشد که آمریکایی ها تصور می کنند شرایط موجود به نفع آنها می باشد و شرکت های آمریکایی در حال سود بردن کلان از توطئه ای که از کانال زلنسکی راه انداختند می باشند و فعلا هنوز امکان سرکیسه کردن اروپایی ها زیاد است.
همچنین کشورهای اروپایی امروزه دچار مشکل نبود رهبران واقعی سیاسی مواجه هستند و رهبرانی در اروپا در راس کار نیستند که بتوانند برای منافع ملت های اروپایی تصمیم بگیرند.
ژاپن و استرالیا و کانادا و کره جنوبی و... که دیگر اعضای ائتلاف غربی هستند را که اصلا نباید به حساب آورد، اینها که دیگر اصلا نه رهبران کاریزماتیک دارند نه استقلال سیاسی و نه وجود واقعی که بتوانند در باره مسایل بین المللی نظر بدهند.
آنچه درباره ژاپن و استرالیا و کره جنوبی محرز است این می باشد که اینها قرار است پس از اوکراین و کشورهای اتحادیه اروپا قربانی های بعدی منافع آمریکا باشند و فقط منتظر نوبت خود هستند و بس.
حال ممکن است برخی سوال کنند که پس عربستان سعودی چرا می خواهد به میانجی گری ای ورود کند که از نتیجه آن مطمئن است.
چند سال قبل وقتی میان ایران و عربستان سعودی بحران راه افتاد به یکباره مرحوم امیر صباح احمد الجابر الصباح، امیر سابق کویت، اعلام کرد که کویت می خواهد میان ایران و عربستان سعودی میانجی گری کند.
این در حالی بود که عربستان بقیه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و برخی کشورهای عرب دیگر را تحت فشار قرار داده بود تا با ایران قطع رابطه کنند.
در یک محفل دیپلماتیک نشسته بودیم و یکی از دیپلمات های عرب از زیرکی امیر کویت سخن به میان آورد و اظهار می داشت کویت به دلیل اینکه در دوران حمله عراق بر علیه کویت مورد حمایت ایران قرار گرفت و شخص امیر کویت مدتی را در تهران گذراند نمی خواهد با ایران قطع رابطه کند و این ایده امیر کویت یک ایده زیرکانه بود تا بگوید چون می خواهد میانجی باشد نمی تواند با ایران قطع رابطه کند.
البته عمان هم اعلام کرد که چون در همه اتفاقات میان همسایگان بی طرف است با ایران قطع رابطه نخواهد کرد.
امارات هم سفیر خود را برای مشورت فرا خواند و قطع رابطه نکرد.
اوکراین آماده سازی نشست "فرمول صلح" در عربستان را تایید کرد
عملا فقط قطر و بحرین بودند که قطع رابطه کردند و مدتی پس از این ماجرا سعودی ها در کاسه قطری ها گذاشتند و آنها را به شکلی محاصره کردند که قطری ها مجبور شدند سفیر خود به ایران را برگردانند و با ایران رابطه برقرار کنند و همان کشوری که با آن قطع رابطه کرده بودند شد تنها روزنه نفس کشیدن آنها.
به هر حال این داستان را تعریف کردم تا دلیل ورود عربستان و قبل تر ترکیه به ماجرای میانجیگری را تحلیل کنم.
هم ترکیه و هم عربستان سعودی و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس شدیدا در فشار هستند که در جریان مخاصمه ناتو با روسیه طرفی را بگیرند و خوب ترکیه مناسبات اقتصادی بسیار قابل توجهی با روسیه دارد و عربستان سعودی امیدوار است بتواند از شرایط بین المللی موجود برای خروج از چتر سلطه آمریکا خارج شود و نمی خواهد که بیش از پیش درگیر سلطه آمریکا گردد.
مضاف بر همه اینها باید توجه داشت که کشورهای عربی نگاه می کنند و می بینند که منافع آنها اقتضا نمی کند از ماجراجویی های زلنسکی و باند های مافیایی اوکراین حمایت کنند و منافع آنها اقتضا می کند که طرف روسیه را بگیرند.

اگر به این ماجرا ها حمایت قاطع مردم کشورهای عربی از روسیه در مقابل ناتو را اضافه کنیم می بینیم کشورهای عربی نه فقط تمایل ندارند در جبهه غرب در مقابل روسیه قرار گیرند بلکه حتی به صلاح خود می بینند که در جبهه روسیه بر علیه غرب قرار داشته باشند.

البته با توجه به اینکه مراجع امنیتی و نظامی این کشورها عموما در دست آمریکا و انگلیس می باشد اینها تا به این حد جسارت ندارند که موضع خود را اعلام کنند اما به هر حال اینکه اینها حاضر نشده اند در زمینه مسایل انرژی با آمریکا همراه شود و اینکه اینها مدتی است شروع کرده اند نفت و گاز خود را به ارزهایی غیر از دلار بفروشند، همه اش نشان از آن دارد که اینها تمایل ندارند در جبهه غرب در مقابل روسیه قرار گیرند.
خوب از طرفی دیگر اینها به شدت تحت فشار آمریکا و انگلیس هستند تا موضع روشن و شفافی درباره جریان اوکراین بگیرند، اینکه اینها در مجمع عمومی سازمان ملل در یک سری رای گیری های کلی حمایت کنند یک اقدام تاثیر گذار و قابل خواست غرب به حساب نمی آید.
بیشتر به نظر می رسد امروزه اینها همانند امیر مرحوم کویت و همچنین ترکیه می خواهند از سیاست میانجی بودن استفاده کنند تا بگویند ما می خواهیم میانجی صلح باشیم و لذا نمی توانیم مواضعی که به این میانجی گری لطمه بزند بگیریم.
بحث و گفتگو