نگاه ویژه اسپوتنیک

ویژگی‌ها و عملکرد نئونازیسم در اوکراین

هنگامی که روسیه عملیات ویژه نظامی را در اوکراین آغاز کرد، یکی از اهداف خود را مقابله با نئونازیسم نامید که عملاً مشکلات زیادی را برای روس تباران به خصوص در دو منطقه دونتسک و لوگانسک به وجود آورده بودند.
Sputnik
اسپوتنیک - اگر چه در همان زمان بسیاری ادعای روسیه مبنی بر وجود چنین گروه‌هایی را زیر سوال بردند اما روند تحولات چه پیش و چه پس از آغاز بحران نشان داد که این گروه‌ها نه تنها وجود داشتند، بلکه در حال فعالیت بسیار مخربی نیز بودند. کما اینکه بعدها مشخص شد که گروه‌هایی همچون گردان آزوف از همین افراد تشکیل شده اند. با توجه به اهمیت موضوع و فقدان منابع قابل اتکاء به زبان فارسی در این خصوص، ابتدا نگاهی به فعالیت جریان راست افراطی اوکراین در گذر زمان صورت خواهد گرفت و سپس ویژگی ها و عملکرد این گروه ها ارزیابی خواهند شد.

روند تاریخی

ملی گرایی افراطی در اوکراین با نام استپان باندِرا در آمیخته که بنیان‌گذار ارتش شورشیان علیه اتحاد جماهیر شوروی و متحد نازیسم هیتلری بود. به همین دلیل عمدتاً از باندار به عنوان ستون پنجم یا اسب تروای آلمان نازی در اتحاد جماهیر شوروی یاد می‌شد. ملی گرایی افراطی اوکراین در جریان جنگ جهانی به رغم تمام همکاری هایی که با آلمان نازی کرد، فرجام خوشی نداشت و سران آن در نهایت کشته شدند.
در دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اولین احزاب راست افراطی در دهه 1990 در اوکراین ظاهر شدند اما به دلیل شکست در انتخابات‌های مختلف نتوانستند جایگاهی در ساختار سیاسی این کشور پیدا کنند. به همین دلیل، به فعالیت‌های دیگر از جمله اقدامات خرابکارانه روی آوردند. هنگامی که بحران 2014 در اوکراین به وقوع پیوست، این جریان‌ها نقش مستقیمی در تحولات علیه ویکتور یانوکویچ رئیس جمهور وقت ایفا کردند. پس از وقوع بحران نیز فرصت مناسبی فراهم شد تا بتوانند در قالب گردان های نظامی به فعالیت خود ادامه دهند. در آن زمان، دولت غربگرای پروشنکو برای ساماندهی ارتش، به افرادی نیاز داشت که آماده رویارویی با روسیه، نه فقط برای جنگیدن بلکه برای کشته شدن باشند. قطعاً بهترین گزینه در این میان، جریان‌های راست افراطی بودند که موجودیت خود را در ضدیت با روسیه تعریف می‌کردند. بر این اساس بیش از 50 گردان داوطلب از ملی گرایان افراطی ایجاد شد که یکی از معروف‌ترین آن‌هاگردان آزوف بود.

دولت اوکراین بی‌توجه به این نکته که طرفداران ایدئولوژی‌های راست افراطی معمولاً مستعد خشونت هستند، اقدام به سازماندهی این افراد کرد. در واقع از نظر دولت پروشنکو، اوکراین به افرادی نیاز داشت که بدون توجه به اعتقاداتشان آماده باشند اسلحه به دست بگیرند و حتی در جنگ، جان خود را از دست بدهند. به همین دلیل حمایت از این گروه‌ها در برابر روسیه به یکی از سیاست‌های دولت اوکراین مبدل شد که کاملاً از سوی آمریکا و ناتو در حال هدایت بود.

جریان‌های راست افراطی که فضا برای فعالیت‌های خود را مساعد می‌دیدند، به سرعت علامت "قلاب گرگ" را که نماد نازی‌ها در آلمان بود، به نماد خود مبدل کردند. با وجود آنکه دولت اوکراین از پیشینه این نماد و تاثیری که می‌توانست بر افکار مردم و نخبگان روسیه بگذارد، مطلع بود اما هیچ ممانعتی برای استفاده از آن نکرد تا یاد و خاطره جنگ جهانی دوم و مقابله روس‌ها با آلمان نازی یکبار دیگر زنده شود.
از سال 2016 به بعد، گردان هایی همچون آزوف با توجه به فضای بازی که برای فعالیت داشتند، تصمیم گرفتند با تأسیس حزب وارد فضای سیاسی نیز شوند. بر این اساس حزب سپاه ملی را تشکیل دادند اما مانند سایر نامزدهای راست افراطی به موفقیت چندانی در انتخابات دست نیافتند. پس از آن فعالیت جریان‌های ناسیونالیست های افراطی، معطوف به مناطق شرقی اوکراین به خصوص دو منطقه دونتسک و لوگانسک شد. ناسیونالیسم اوکراینی که قصد داشت وانمود کند در حال رهایی اوکراین از "نسل کشی روسیه امپریالیستی" است، عملاً به خدمت ایالات متحده آمریکا در آمد و سرانجام کشور خود را به یک ویرانه تبدیل کرد. به این ترتیب ناسیونالیسم اوکراینی به تأسّی از ایدئولوژی نازیسم، به ابزار تخریب اوکراین در دستان آمریکا مبدل شد.

ویژگی‌های ناسیونالیسم اوکراینی

با وجود آنکه جریان‌های ناسیونالیستی و راست افراطی از گذشته در اروپا حضور داشته‌اند اما راست‌گرایان افراطی اوکراینی همواره در بافت اروپایی کاملاً منحصربه‌فرد بوده‌اند. جریان راست افراطی یا همان نئونازی های اوکراین دارای چند ویژگی هستند که آن‌هارا از سایر احزاب ملی گرا در اروپا و اکثر کشورهای جهان متمایز می‌کند:
نخست آنکه، ایدئولوژی ناسیونالیست‌های افراطی اوکراین بر خلاف سایر جریان‌های ملی گرا از بطن جامعه خود برنخاسته است. در واقع توسل آن‌هابه نازیسم به عنوان مبنای فکری و ایدئولوژیکی نشان می‌دهد که ناسیونالیست‌های اوکراینی اساساً از حیث عقیدتی به تفکرات وارداتی و البته منسوخ وابسته هستند.
نگاه ویژه اسپوتنیک
سوء استفاده نئونازی های اوکراین از کودکان
دوم آنکه، ملی گرایان افراطی اوکراین بر خلاف سایر گروه‌های ملی گرا که تلاش می‌کنند از قدرت‌های خارجی استقلال عمل داشته باشند، هیچگاه دارای چنین استقلالی نبوده‌اند. در واقع حیات جریان راست افراطی در اوکراین همواره به حمایت کشورهای خارجی وابسته بوده است و در هیچ برهه تاریخی بدون حمایت خارجی نتوانسته‌اند فعالیت قابل توجهی داشته باشند. کما اینکه در جریان جنگ جهانی دوم تحت حمایت آلمان نازی قرار گرفتند و در طول و پس از جنگ سرد نیز سازمان‌های اطلاعاتی غربی، از جمله سازمان سیا به شکل پنهانی از آن‌هاپشتیبانی می‌کردند. این جریان از سال 2014 به بعد هم با پشتیبانی مستقیم آمریکا و ناتو به فعالیت خود ادامه داده است.
سوم آنکه، هسته اصلی ایدئولوژی راست‌گرایان افراطی اوکراینی را ضدیت با روسیه شکل می‌دهد. این در حالیست که احزاب راست افراطی معمولاً اولویت خود را مسائل داخلی قرار می‌دهند و کمتر به حوزه روابط بین الملل ورود می‌کنند. در واقع ایدئولوژی و اصول اکثر جریان‌های راست افراطی بیشتر بر آنچه در داخل کشور و جامعه آن‌هامی‌گذرد، متمرکز است. با این حال جریان‌های افراطی در اوکراین، فلسفه و ایدئولوژی خود را در ضدیت با روسیه به عنوان یک قدرت خارجی تعریف کرده‌اند. به همین دلیل نیز بیش از آنکه به مسائل داخلی اوکراین بپردازند، عملاً نیروی خود را صرف تقابل با روسیه کرده‌اند. این نگرش باعث شده که آن‌هابا نفوذ روسیه در اوکراین و یا هر نوع ارتباط منطقی و معقول میان دو کشور به شدت مخالفت ورزند.

عملکرد ملی گرایی افراطی اوکراین

بررسی‌های تاریخی و روندهای فعلی نشان می‌دهند که ملی گرایی افراطی اوکراین هیچگاه نتوانسته به نتایج قابل توجهی دست یابد. به نحوی که این جریان نه تنها در راستای منافع ملی اوکراین حرکت نکرده، بلکه همواره کشور خود را قربانی اشتباهات راهبردی خود کرده است. آنچه در سال 2014 در اوکراین رخ داد و تحولات فعلی این کشور نشان می‌دهد که ملی گرایان افراطی بیش از آنکه در راستای تقویت حاکمیت ملی و استقلال کشور خود عمل کنند، با افراطی گری باعث چند پاره شدن اوکراین و به چالش کشیده شدن استقلال کی یف شده اند.

همچنین ملی گرایان افراطی اوکراین در طول تاریخ خسارت‌های زیادی برای همسایگان کشور خود ایجاد کرده اند. به عنوان مثال این جریان که در جنگ جهانی دوم به یکی از متحدان آلمان تبدیل شده بود، مسئول مرگ صدهزار غیرنظامی لهستانی شناخته می‌شود. همچنین جریان ملی گرایی اوکراین در بحران فعلی نیز مسئول سرازیر شدن تعداد زیادی از اوکراینی ها به کشورهای همسایه و تحمیل هزینه های پناهندگی و پیامدهای جنگ به این کشورها هستند.

در عین حال ملی گرایی افراطی اوکراین همواره قربانی مطامع قدرت‌های بزرگ نیز شده است. چنانکه در جریان جنگ جهانی دوم، هنگامی که باندرا اوکراین را یک کشور مستقل اعلام کرد، توسط آلمان نازی دستگیر و سپس به اردوگاه کار اجباری زاخسنهاوزن فرستاده شد. این در حالی بود که باندرا و گروه تحت امر او در جریان جنگ، بیشترین خدمات را به هیتلر رسانده بودند. در شرایط فعلی نیز کاملا مشخص است که در نهایت آمریکا و کشورهای اروپایی ناگزیر به قربانی کردن این گروه برای عادی سازی اوضاع در اوکراین خواهند بود. زیرا فعالیت های این جریان هم برای اوکراین مضر است و هم از سوی روسیه تحمل نخواهد شد.
دشمنی نئونازی ها با ایرانی ها
از سوی دیگر ملی گرایی افراطی اوکراین هیچ مقبولیتی در میان کشورهای اروپایی نیز ندارد و این کشورها بارها توجه رسمی کی یف به باندرا را مورد سرزنش قرار داده‌اند. به عنوان مثال، هنگامی که ویکتور یوشچنکو رئیس‌جمهور اوکراین در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۰، به باندرا عنوان "قهرمان اوکراین" اهدا کرد، با محکومیت پارلمان اروپا مواجه شد و حتی خشم مدافعان حقوق بشر در اکراین را نیز برانگیخت. در این راستا شمار زیادی از مردم لهستان نیز دست به اعتراض زدند. فشار کشورهای اروپایی به دولت وقت اوکراین به حدی بود که یوشچنکو ناگزیر شد در در ژانویه ۲۰۱۱ رسماً از اقدام خود عقب نشینی کند.
در مجموع مباحث فوق نشان می دهند که ملی گرایی افراطی اوکراین یک تفکر وارداتی است که هیچ سنخیتی با جامعه و مردم اوکراین ندارد. در عرصه عمل نیز این گرایش که آمیخته با تفکرات نازیستی است، تا کنون محصولی جز خسارت و ویرانی برای اوکراین و اروپا نداشته است. از این رو تقویت ملی گرایی افراطی و دست راستی در اوکراین که در سال‌های اخیر از سوی آمریکا دنبال شده، سیاست نادرستی بوده که در صورت تداوم می‌تواند دامن کشورهای همسایه و سپس کل قاره اروپا را بگیرد.
بحث و گفتگو