تجمع نیروهای نظامی لهستان در مرز بلاروس و اوکراین گمانهزنی درباره وقوع جنگ احتمالی دیگری را در اروپا تشدید کرده است. سخنان ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه بمی بر اینکه لهستان دارای ادعای ارضی نسبت به بلاروس است و نیروهای لهستانی- لیتوانیایی در صدد انجام عملیات در غرب اوکراین برای الحاق بخشهایی از خاک این کشور هستند، بیش از گذشته توجه افکار عمومی جهان را به شرق اروپا جلب کرده است. به خصوص که پیش از این نیز سرگئی ناریشکین، رئیس اطلاعات خارجی روسیه، تأیید کرده بود که لهستان قصد دارد برای توجیه ادعاهای خود در مورد اراضی اوکراین، اقدام به برگزاری همه پرسی در غرب این کشور کند تا به تصرف زمینهای از پیش برنامه ریزی شده، مشروعیت بخشد.
اگر چه در غرب تلاش میکنند ادعای مقامات روسیه را بیاساس تلقی کنند و ورشو را متحد نزدیک کییف بنامند که از از زمان شروع بحران اوکراین، بیوقفه از دولت زلنسکی حمایت کرده اما شواهد و قرائن زیادی وجود دارند که نشان میدهند احتمال حمله نظامی لهستان وجود دارد. در واقع با وجود نمایش سخاوتمندانه لهستان در برابر همسایه خود پس از آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه، این کشور سلسله اقداماتی را انجام داده که احتمال و احیای رویای دیرینهاش مبنی بر بازپسگیری اراضی مورد ادعای خود در غرب اوکراین را افزایش میدهد.
در وهله نخست باید به این نکته توجه کرد که لهستان در سالهای پس از پایان جنگ سرد به خصوص از زمانی که به اتحادیه اروپا و ناتو پیوست، همواره نوک پیکان روسهراسی و برجسته کردن تهدید روسیه در غرب بوده است. ورشو با حربه بزرگنمایی تهدید روسیه موفق شده تسلیحات زیادی را از کشورهای غربی را دریافت کند. در عین حال از زمان آغاز بحران اوکرایننیز لهستان تلاش کرده نقش موثری در حمایت لجستیک و پشتیبانی مالی و نظامی از دولت زلنسکی ایفا کند.
بر این اساس موقعیت جغرافیایی لهستان موجب شد این کشور به دروازه حضور غرب در اوکراین تبدیل شود. در واقع حدود 530 کیلومتر مرز مشترک با اوکراین، عملا لهستان را به مرکز ترانزیت تجهیزات و تسلیحات غربی به اوکراین مبدل کرد. این در حالیست که برخی تخمینها، انتقال تسلیحات به لهستان برای کمک به اوکراین را بزرگترین انتقال بینالمللی تسلیحات از زمان جنگ جهانی دوم تلقی میکنند. نقش لهستان در معادله امنیتی غرب به حدی تقویت شده که می توان این کشور را ستون فقرات توان نظامی و تحرکات جنگ غرب در برابر روسیه نامید.
با این حال هم اکنون برخی از کشورهای اروپایی احساس خطر میکنند که ممکن است تسلیحات ارسال شده به لهستان، علیه وحدت اروپا مورد استفاده قرار گیرد. نباید از یاد برد که لهستان همواره در آرزوی بازگشت به رویای تاریخی خود از طریق پیوند دریای بالتیک در شمال با دریای سیاه و بندر اودسا در سواحل آن در جنوب بوده است. این آرزوی تاریخی که محرک اصلی حمایت لهستان از اوکراین بود، اینک میتواند به تغییر نقشه سیاسی اروپا و گستر دامنه جنگ در این قاره منتهی شود.
در عین حال برخی از اقدامات عملی لهستان نیز مزید بر علت شده که کشورهای اروپایی با دیده تردید به سیاستهای ورشو بنگرند. به عنوان مثال، تغییر اندازه خطوط راه آهن برای عبور لکوموتیوهای حامل سلاح به اوکراین که در آغاز با تقدیر کشورهای غربی مواجه شد، اینک به خطری جدی برای حمل و نقل نظامیان لهستانی مبدل شده است. زیرا این گونه تعبیر میشود که خط آهن فوق میتواند برای حل و نقل سریع نیروهای نظامی لهستان به داخل خاک اوکراین مورد استفاده قرار گیرد. در واقع برخی اعتقاد دارند که ورشو از ابتدا به بهانه کمک به کییف، در حال ایجاد زیرساختهای لازم برای اقدامات نظامی خود در آینده بود.
از سوی دیگر ممنوع کردن واردات غلات و سایر محصولات کشاورزی از اوکراین توسط لهستان نیز خشم اروپاییها را برانگیخته است. اگر چه ورشو علت این اقدام را حمایت از تولید محصولات داخلی خود نامیده اما واضح است که ممنوعیت واردات غلات از اوکراین میتواند ضربهای سهمگین بر پیکر نحیف دولت زلنسکی باشد که به تازگی قرارداد صادرات غلات با روسیه را نیز نقض کرده است. اقدام ورشو چنان سخت بود که اتحادیه اروپا، آن را یکجانبه و غیرقابل قبول و نقض احتمالی وحدت و یکپارچگی اروپا توصیف کرد.
در عین حال دولت لهستان از اول مارس گذشته، بدون در نظر گرفتن خشم یا سرزنش آمریکا و اروپاییها چند اقدام را در دستور کار قرار داده است:
۱. ممنوعیت واردات غلات، شیر و تعدادی فرآورده از اوکراین برای حمایت از تولید داخلی خود.
۲. الزام پناهندگان اوکراینی به پرداخت نیمی از هزینه مسکن و انصراف از میزبانی رایگان.
۳. لغو تصمیمات مربوط به اعطای غذای رایگان، حمل و نقل عمومی رایگان و کمکهای مالی.
۴. افزایش هزینههای زندگی از 50 به 75 درصد در صورت تغییر مدت اقامت اوکراینیها از 120 به 180 روز.
اقدامات فوق به همراه مجموعهای از تحرکات و تحولات نشان میدهند که ورشو در حال تسریع آماده سازی خود برای الحاق سرزمینهای لووف و ایوانو- فرانکیفسک، همراه با بیشتر مناطق ترنوپیل در غرب اوکراین است. اگر چه چنین اقدامی با چالش های زیادی همراه است و بدون چراغ سبز امریکا صورت نخواهد گرفت اما در هر صورت تبعات امنیتی بسیار گزافی برای اروپا خواهد داشت. در حالی که کشورهای غربی اروپا پس از آغاز بحران اوکراین، این فرصت بی نظیر را به لهستان دادند تا بتواند خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در اروپای شرقی بازیابد، اینک نگران اقدامات بیپروای ورشو و پیامدهای آن هستند که می تواند به گسترش شعله های جنگ در سراسر این قاره منتهی گردد.