در واقع این دلواپسی را می توان در نتیجه اجلاس اخیر مقامات کشورهای اتحادیه عرب در ریاض مشاهده کرد.
مقاومت برخی کشورهای عربی در برابر بازگشت سوریه به جامعه عرب عملا به نوعی نشان می دهد که این کشورها همچنان دلواپس بهبود روابط ایران و عربستان سعودی می باشند و یا اینکه طرفهایی را نمایندگی می کنند که مخالف آرامش در منطقه هستند.
به هر حال نباید تصور کرد آمریکا و اسرائیل که مخالفان اصلی این توافق می باشند دست روی دست خواهند گذاشت و تماشا خواهند کرد که ایران و عربستان سعودی با هم آشتی کنند و همه مشکلات منطقه حل وفصل شود و بعد در نهایت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بیایند از آمریکا بابت حضور سابق اش تشکر کنند و بگویند خوب دیگر نیازی به حضور شما نیست.
همچنین باید توجه داشت که حتی اگر اینها در مجامع اسلامی و عربی حضور ندارند ولی به هر حال برخی را دارند که آنها را نمایندگی کنند.
همچنین هم برخی هستند که می دانند بحث بازگشت سوریه به جامعه عرب یکی از توافقات ضمنی توافق ایران وعربستان بوده و می خواهند بگویند اگر ما در بازی نباشیم می توانیم سنگ اندازی کنیم.
گو اینکه ایرانی ها از حضور رسمی در مذاکرات صلح یمن پرهیز می کنند تا بگویند که طرف کار در یمن نیستند اما همه کارشناسان و محافل دیپلماتیک به خوبی می دانند پیشرفت سریع گفتگوهای صلح در یمن، و به قول معروف آشتی کنان ها و تبادل سریع زندانی ها و... عملا به دلیل آشتی میان ایران و عربستان سعودی در پکن بوده و ایران و عربستان سعودی پشت پرده توافقاتی را انجام داده اند که امروزه نتایج آن را روی زمین یمن مشاهده می کنیم.
بدیهی است در چنین شرایطی برخی هم خیلی راضی نباشند که در این ماجرا به بازی گرفته نشده باشند.
مثلا امارات عربی متحده که در جنگ یمن عربستان سعودی را همراهی کرد امروزه می بیند که در روند صلح نقشی برایش در نظر گرفته نشده، در حالی که متحدین امارات در یمن نقش بسیار تاثیر گذار، وشاید هم بتوانیم بگوییم کلیدی، در جنگ های میدانی داشته اند.
اماراتی ها از همان ابتدای جنگ دو هدف اصلی را برای خود ترسیم کرده بودند که یکی تسلط بر بندر عدن و دیگری تصرف جزیره استراتژیک سقطرا بود، وعملا هم به این دو هدف رسیدند.
حال اگر بنا باشد مصالحه ای در یمن انجام شود عملا آنها باید هم بندر عدن و هم جزیره سقطرا را ترک کنند وخوب اینجا معلوم نیست هزینه هایی که انجام داده اند چه خواهد شد و هیچ کس هم حتی در این بابت با آنها مشورت هم نکرده.
حتی سودانی ها هم درباره یمن مساله دارند.
آنها نیرویهای زیادی را به یمن فرستادند تا از طریق دریافت حقوق این نیروها بتوانند هزینه های بودجه ای خود را جبران کنند.
خوب در صورت پایان جنگ یمن این نیروها باید به سودان برگردند و طبیعتا آن درآمد که اینها از جنگ یمن کسب می کردند قطع خواهد شد ومعلوم نیست قرار است این کسری بودجه از کجا جبران شود.
همچنین نکته دیگری که شاید برخی متوجه آن نیستند این است که طی یکی دو سال اخیر عربستان سعودی سیاست های اقتصادی ای را در پیش گرفته که به نوعی یک رقابت اقتصادی با امارات عربی متحده ایجاد کرده و تلاش دارد بازارهای اقتصادی ای که امروزه در امارات، مخصوصا دبی، تشکیل شده را به سمت خود جلب کند، امری که موجب دلخوری اماراتی ها از سعودی ها شده.
به یک طرف دیگر ماجرا نگاه کنیم.
جریان اختلافات فیما بین اخوان المسلمین و سلفی ها.
عملا گو اینکه برای چند سال اختلاف ها میان ایران حامی تشیع و عربستان حامی سلفی های اهل تسنن بسیار شدید بوده اما هر دو طرف به خوبی می دانند که اختلافاتشان روی بخشی از مسلمانان منطقه متمرکز است که بی طرف هستند.
یعنی عملا تصور اینکه شیعه های منطقه به سمت عربستان سعودی بروند و یا اینکه سنی های سلفی سمت ایران بروند، تصور قابل قبولی نیست و این دو فقط روی بخشی از شیعیان و سنی ها می توانند کار کنند که طرفدار جهت خاصی نیستند.
عموما نه شیعیان منطقه حاضر هستند با عربستان همسو شوند و نه سلفی های سنی حاضر هستند با ایران همراه شوند.
یعنی رقابت ایران و عربستان سعودی درون یک مجموعه نیست.
ایران عملا رهبری جهان تشیع را در اختیار دارد ولی عربستان سعودی هنوز نتوانسته رهبری جهان تسنن را دست بگیرد.
رقابت فیما بین اخوان المسلمین (که آنها نیز کم و بیش تفکر های سلفی دارند) و سلفی های وهابی در میان یک مجموعه است و آن اهل تسنن در جهان اسلام می باشد.
عملا عربستان سعودی سالها است تلاش می کند اهل تسنن را به خود جذب کند و خود را رهبر آنها معرفی کند و هم ترکیه تلاش می کند روی همان مجموعه تاثیر بگذارد و آنها را به سمت خود جلب کند.
شاید بتوان گفت نمونه بارز اختلافات فیما بین دو طرف را نیز مثلا امروزه می توان در لیبی مشاهده کرد.
البته طی چند سال اخیر هم روابط فیما بین عربستان سعودی و ترکیه بسیار شکرآب بوده و علیرغم تلاش ترکیه برای بهبود روابط خود با عربستان سعودی هنوز این روابط خیلی ترمیم نیافته.
طبیعی است با بهبود روابط فیما بین ایران و عربستان سعودی، سعودی ها روی رهبری جهان اهل تسنن تمرکز خواهند کرد و رقابت آنها با ترکیه بیشتر خواهد شد.
تلاش ترکیه برای بهره بردن از پان ترکیسم و اخوانیسم در آن واحد منجر به آن شده که بسیاری کشورهای اسلامی و یا غیر اسلامی نسبت به رفتارهای ترکیه حساس شوند.
مثلا چینی ها امروزه بسیار از تلاش ترکیه وبهره بردن آن از ابزار پان ترکیسم برای تاثیر گذاری روی مسلمانان ایگور ناراحت است و همان تلاش ترکیه برای تاثیر گذاری بر مسلمانان قفقاز موجب نارضایتی بسیاری از دیگر کشورهای منطقه مانند ایران و روسیه و قزاقستان و... شده.
در آفریقا هم می بینیم که تلاش ترکیه برای تاثیر گذاری روی عرب ها با استفاده از ابزار اخوانیسم موجب نارضایتی حکومت های کشورهای عربی مانند مصر و الجزایر و تونس و اردن و سودان و... شده.
در این وسط قطر که همپیمان ترکیه به حساب می آید دلواپس است که مبادا اتفاقات چند سال قبل و محاصره قطر دوباره تکرار شود و اینبار به دلیل وجود مصالحه میان ایران و عربستان سعودی آن شرایط قبلی شکست محاصره ایجاد نشود.
در محاصره قبلی قطر از همه طرف محاصره شد و اگر ایرانی ها محاصره قطر را نشکسته بودند عرب ها موفق می شدند قطر را در بین خود خفه کنند.
حتی متحد قطر، یعنی ترکیه، امکان ارسال نیرو و کمک به قطر بدون کمک ایران را نداشت.
حال سوالی که برای قطری ها پیش می آید این است که اگر چنین اتفاقی دوباره تکرار شود، موضع ایران چه خواهد بود؟
فراموش نکنید که کشورهای عرب حوزه خلیج فارس حتی از کودتای نظامی بر علیه اردوغان در ترکیه حمایت کردند و بسیاری باور دارند که ایران در لحظه های طلایی اردوغان را نجات داد و حتی اردوغان خانواده خود را به ایران فرستاد.
حتی برخی رسانه ها در آن زمان شهید سپهبد سلیمانی را عقل متفکر جریان نجات اردوغان در مقابل کودتای مورد حمایت آمریکا و اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس معرفی می کردند ودر برخی تحلیل ها علنا می گفتند که کودتاچیان و پشتیبانان آنها حساب همه چیز را کرده بودند اما حساب ورود ایران و روسیه به ماجرا و حمایت آنها از دولت مستقر در ترکیه را نکرده بودند.
در آن زمان بسیاری باور داشتند دلیل ورود ایران به این ماجرا اختلافات با عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس بود، حالا اگر دوباره چنین شود آیا باز هم ایران ورود خواهد کرد؟
مخصوصا با توجه به اینکه ترکیه این روزها اقداماتی آزار دهنده زیادی مثل ماجرای حمایت از آذربایجان در جریان بستن ارتباط ایران وارمنستان انجام داده؟
حتی برخی کشورهای شرق آسیا و پاکستان از تلاش ترکیه برای تاثیر گذاری روی مسلمانان این کشورها از استفاده از جریان اخوانیسم ناراحت هستند.
همانگونه که عربستان سعودی و برخی دیگر کشورهای اهل تسنن احتمالا پس از پایان علنی خصومت خود با ایران به سمت تصفیه حساب با ترکیه خواهند رفت احتمالا ایران هم پس از پایان علنی خصومت خود با عربستان سعودی به سمت تصفیه حساب با برخی جریان های شیعه که در این برهه از اختلافات فیما بین ایران و عربستان سعودی سوء استفاده کردند خواهد رفت.
با توجه به این شرایط میتوان تصور کرد که در برهه آتی احتمال اینکه بسیاری از کشورهای تاثیر گذار جهان اسلام به سمت تصفیه حساب با ترکیه و متحدین ترکیه در جهان اسلام بروند بسیار زیاد خواهد بود.
در کنار این مسایل نمی توان شکست ماجرای آنچه از آن به عنوان مصالحه ابراهیمی یاد برده می شود اشاره نکرد.
اسرائیل و آمریکا چند دهه روی این ماجرا کار کردند و کلید اصلی این نقشه مبنی بر این بود که در جهان اسلام اختلاف ایجاد کنند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند و این اختلاف باید میان ایران و عربستان سعودی ایجاد می شد، چون دو کشور سالها با هم درباره مسایل مذهبی اختلاف نظر داشتند و راحت می شد به این اختلافات دامن زد.
نقشه دوم آنها، به قول معلور پلان بی، این بود که اگر اختلافات فیما بین ایران و عربستان موفق نباشد اختلافات بین ایران و ترکیه را دامن بزنند.
حال امروزه نه پلان آ آنها نتیجه داده و نه پلان بی آنها می تواند نتیجه دهد.
نبود اعلان علنی از فهوای توافقات ایران وعربستان سعودی گمانه زنی های زیادی را در محافل دیپلماتیک ایجاد کرده اما می توانگفت گمانه زنی مشترک درباره این است که ایرانی ها پذیرفته اند که متحدین شان دست از مخالفت با عربستان سعودی بردارند و تمرکز خود را روی خصومت با اسرائیل بگذارند و سعودی ها هم پذیرفته اند که آنها نیز متحدین خود را از سمت دشمنی با ایران به سمت دشمنی با اسرائیل برگردانند.
یعنی عملا امروزه از همه طرف تمرکز روی دشمنی با اسرائیل و اصرار بر حل بحران فلسطین خواهد بود.
موضع گیری های اخیر کشورهای عربی مخصوصا عربستان سعودی درباره جریانات اخیر در قدس و سرزمین های اشغالی هم به نوعی این گمانه زنی ها را تقویت کرده، سالها است کشورهای عربی و چنین موضع گیری هایی را بر علیه اسرائیل انجام نداده بودند.
به همین دلایل امروزه می توان گفت برخی هستند که مخالف روند مصالحه ایران و عربستان سعودی می باشند و برخی هم دلواپس یا متاثر از این روند.