به گزارش اسپوتنیک، توسعه همکاری های جامع و قابل اعتماد با جمهوری اسلامی ایران، حمایت همه جانبه از جمهوری عربی سوریه و همچنین تعمیق مشارکت چند وجهی سودمند متقابل با جمهوری ترکیه، پادشاهی عربستان سعودی، جمهوری عربی مصر و دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی با در نظر گرفتن درجه حاکمیت آنها و سازنده بودن سیاست آنها در مورد فدراسیون روسیه از مفادی است که در " دکترین جديد " سياست خارجی روسيه به آن اشاره شده است.
در این دکترین تاکید می شود که دولت های تمدنی اسلامی در مسائل تأمین امنیت، ثبات، حل مشکلات اقتصادی در سطوح جهانی و منطقه ای، شرکای محبوب تر و قابل اعتمادتری برای روسیه محسوب می شوند. مسکو به شکلگیری "معماری جامع پایدار امنیت و همکاری منطقهای مبتنی بر تجمیع پتانسیلهای همه دولتها و انجمنهای بیندولتی مناطق" در خاورمیانه و شمال آفریقا از جمله اتحادیه کشورهای عربی و شورای همکاری برای کشورهای عربی خلیج فارس توجه خواهد کرد.
پیرامون " دکترین جديد " سياست خارجی روسيه، آقای دکتر شعیب بهمن، متخصص مسائل خاورمیانه، روابط ایران، روسیه و قفقاز و رئیس موسسه پژوهان جهان معاصر به سوالات خبرنگار اسپوتنیک پاسخ داد.
چگونه می توان این دکترین را برای کشورهای همسایه و کشورهای خاورمیانه مانند ایران تحلیل کرد؟ آیا می توان گفت که این گامی برای تغییر نظام موجود در جهان است، منظور نظام بین المللی با سلطه طلبی آمریکا است؟
شعیب بهمن: دکترین سیاست خارجی روسیه با توجه به بندهایی که مورد اشاره قرار گرفت حکایت از یک فضای جدیدی در حوزه روابط بین الملل دارد که در آن فضای جدید، به واسطه گذشت بیش از یک سال از مناقشه اوکراین و تحولاتی در پی این بحران در سطح بین المللی پدید آمده است.
می توان گفت که در واقع روسیه بیش از گذشته در پی دستیابی به یک نظم چندجانبه گرایانه است. اگرچه قبلا هم در سیاست خارجی روسیه چند جانبه گرایی مورد توجه قرار داشت و در دکترین های پیشین سیاست خارجی و دکترین های نظامی روسیه به مسئله چند جانبه گرایی اشاره شده بود اما در حال حاضر با شدت و حدت بیشتری این چند جانبه گرایی مورد توجه قرار گرفت.
قاعدتا در این بین کشورهایی که در زمره کشورهای غربی محسوب نمی شوند یا دست کم سیاست خارجی مستقلانه ای را در سطح بین المللی دنبال می کنند، می توانند جزو شرکای مهم و شرکای راهبردی روسیه قرار بگیرند.
کشورهایی مانند ایران می توانند چنین جایگاهی را داشته باشند و در عین حال کشورهایی مثل ترکیه یا عربستان که اخیرا نشان دادند تمایل دارند که رفتار مستقلانه تری نسبت به غرب و آمریکا داشته باشند هم قاعدتا می توانند در سیاست خارجی روسیه جایگاه ویژه ای را داشته باشند.
در مجموع می توان گفت که این دکترین جدید بر چندجانبه گرایی به واسطه توسعه همکاری با کشورهای غیر غربی تاکید می کند. بخش مهم این کشورهای غیر غربی، کشورهای آسیایی می باشند، بخش مهمی از آنها می تواند کشورهای حوزه آمریکای لاتین باشد و یک بخش مهم آن می تواند کشورهایی باشد که در غرب آسیا و در شمال آفریقا و یا در مجموعه کل قاره آفریقا قرار گرفته اند و در واقع اکثر کشورهای اسلامی را هم شامل می شود و این می تواند یک موضوع مهمی باشد.
به ویژه توجهی که به مسئله کشورهای اسلامی و همکاری با مجموعه کشورهای اسلامی و همگرایی با تمدن اسلامی در دکترین سیاست خارجی روسیه صورت گرفته یک بار دیگر نظریه معروف برخورد تمدن های هانتینگتون را یادآوری می کند که تمدن های شرقی و اسلامی با یکدیگر متحد خواهند شد و این اتحاد می تواند تمدن غربی را به چالش بکشاند.
به نظر می رسد که این پیش بینی آقای هانتینگتون که به غرب و آمریکا توصیه کرده بود که تا جایی که می تواند از این اتحاد و همگرایی جلوگیری کند امروز دارد محقق می شود وغرب هم نتوانسته است از این همگرایی جلوگیری کند.
با توجه این که روسیه در کل یک کشور مسیحی ارتدوکس محسوب می شود آیا می تواند یک بازیگر مهم برای گفتگوهای بین کشورهای مسیحی و کشورهای اسلامی باشد و آن نقشی را که غرب در این سالها نتواست ایفا کند به نحو احسن ایفا نماید؟
شعیب بهمن: واقعیت این است که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، غرب تلاش بسیارگسترده ای کرد که از مسلمانان به عنوان یک ابزار علیه حکومت مرکزی روسیه استفاده کند و به راه انداختن جنگ های تجزیه طلبانه در قفقاز شمالی و به ویژه حمایت هایی که از برخی از گروه های چچنی انجام می داد همگی در این راستا بود که اسلام را به دشمن مهم روسیه تبدیل کند.
اما به هر حال گذر زمان و مدیریت درستی که در روسیه در مورد مسلمانان صورت گرفت واتفاق افتاد نشان داد که نه تنها اقوام و ملت هایی که در روسیه به عنوان مسلمان زندگی می کنند دشمن روسیه نیستند بلکه می توانند یک ابزار و یک اهرم مناسب برای توسعه روابط روسیه با کشورهای اسلامی باشند.
کما اینکه در سال های اخیر هم ارتباطات بسیار گسترده ای بین جمهوری های مسلمان روسیه چه در قفقاز شمالی و چه در ناحیه اورال با کشورهای مسلمان شکل گرفته و هم ارتباطات مردمی و انسانی مسلمانان روسیه در مناطق دیگر گسترش یافته است. در نتیجه می توان گفت که عامل مسلمانان که روسیه هم جمعیت قابل توجهی از مسلمانان را در ترکیب خود دارد می تواند یک عامل همگرا کننده بین مسکو و مجموعه کشورهای اسلامی باشد.
در این زمینه حتی می توانیم انتظار داشته باشیم که به عنوان مثال عضویت ناظر روسیه در سازمان کنفرانس اسلامی می تواند به یک عضویت دائمی تبدیل شود و بتواند این همکاری ها را تقویت کند و تعمیق ببخشد و یک شرایط جدیدی را برای توسعه روسیه با کشورهای اسلامی پدید آورد.
در شرایط فعلی هم روسیه این توانایی را دارد که روابط خود را با کشورهای اسلامی توسعه دهد و هم اکثر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای اسلامی که به صورت سنتی متحد غرب و آمریکا محسوب می شدند مانند عربستان، امارات و ترکیه هم امروز متوجه شدند که شرایط جهانی تغییرات بسیار زیادی کرده است و آنها هم تمایل دارند که روابط خودشان را با روسیه عمق بیشتری ببخشند. در نتیجه تمایل به توسعه روابط یک تمایل دو جانبه است که هم کشورهای اسلامی و هم روسیه تمایل به توسعه روابط با یکدیگر دارند. می توانیم انتظار داشته باشیم که این روابط توسعه پیدا کنند.