در حالی که بسیاری از سیاستمداران و حتی جریان های سیاسی داخلی ایران درگیر اختلافات منفعتی ومصلحتی فیما بین خود می باشند اما دشمن رفته همه شکست های قبلی خود را بررسی کرده و متوجه شده برای اینکه بتواند به ایران ضربه بزند باید رهبر نظام را هدف قرار دهد و تا زمانی که رهبری مقتدر و محبوب در راس نظام است به هیچ وجه نمی تواند به ایران ضربه بزند.
اینها رفته اند درس خود را خوب حاضر کرده اند.
همه نقشه هایی که اینها در جاهای دیگر جهان پیاده کردند را تلاش کردند پیاده کنند ولی هیچ کدام به نتیجه نرسید، از انقلاب های رنگین بگیرید تا انقلاب های تحریک شده توسط رسانه های اجتماعی تا راه اندازی اختلافات درونی فیما بین اقوام و مذاهب مختلف کشور تا...
از محاصره نظامی گرفته تا محاصره اقتصادی تا محاصره فرهنگی و رسانه ای و ...
هر نقشه و توطئه ای که تصور می کنید اینها بر علیه ایران پیاده کرده اند.
بسیاری از کشورها فقط با یکی از همین توطئه ها فروپاشیدند اما ایران نه فقط ضعیف نشد بلکه روز به روز قوی تر هم شد.
نه فقط در لاک خود فرو نرفت و در مقابل محاصره مقاومت کرد و محاصره را شکست و بعد از 2500 سال ایرانی ها موفق شدند دوباره به دریای مدیترانه و دریای سرخ برسند.
بله، در ساختار نوین جهانی نیاز نیست که شما بروید و سرزمینی را اشغال کنید، کافی است متحدینی داشته باشید که در آنجا مستقر هستند و رهبری ایران با زیرکی توانسته بر اساس ساختارهای نوین جهانی عمل کند و در این راستا موفق باشد، ایران روی تصرف دل ها کار کرد و به همین دلیل امکان اینکه بتوان با نفوذ ایران در منطقه مبارزه کرد وجود ندارد.
در مقابل آمریکا و اسرائیل و متحدین آنها در منطقه علیرغم ادعای وابستگی فکری به ساختار نوین جهانی ولی بر اساس ساختار فکری کهنه عمل کردند، یعنی تصور کردند که با اشغال سرزمین ها و راه اندازی کشت و کشتار می توانند نفوذ خود را در منطقه مورد نظر گسترش دهند که البته با مقاومت مردم منطقه مواجه شد و به جای اینکه موقعیت آنها را تقویت کند موجب تضعیف موقعیت آنها شد.
آیا تا به حال یک بار هم که شده به ذهنتان نخورده چرا اینها هر وقت بحث مذاکره با ایران می شود درباره نفوذ منطقه ای ایران صحبت می کنند؟
چون اینها هر کاری می توانستند انجام داده اند تا این نفوذ را تضعیف کنند اما بر عکس این نفوذ با رهبری آیت الله خامنه ای امروزه به دیگر مناطق جهان هم سرایت کرده.
یعنی شما از شرق آسیا بگیرید بروید تا غرب آفریقا و حتی اروپا و آمریکای لاتین، هر جا که می روید نفوذ ایران مشهود است.
آنها مجبور هستند دل ها را بشکنند و دلها را از ایران جدا کنند.
برای اینکه این کار را کنند آنها تلاش می کنند از راه جنگ رسانه ای و جنگ روانی با ایران به مقابله بپردازند.
فراموش نکنید اینها همه کارهای خود را بر اساس تحقیقاتی که درون مراکز مطالعاتی و اتاق های فکرشان انجام می شود، انجام می دهند و اینگونه نیست که مثلا یکی بیاید و سلیقه ای تصمیم بگیرد.
اینها متوجه شده اند محور اتصال همه اقتدار انقلاب اسلامی و نفوذ ایران در کاریزمای رهبری متمرکز شده و قلب تپنده این ماجرا آیت الله خامنه ای است وبرای اینکه بخواهند به کل جریان ضربه بزنند باید قلب، یعنی رهبری، را هدف قرار دهند.
اگر بحث انقلاب اسلامی و ایدئولوژی فکری را کنار بگذاریم و فقط به بحث تاریخی از منظر ایرانی نگاه کنیم می بینیم که پس از چندین قرن ایران یک رهبر مقتدر پیدا کرده که در دوران او دوباره ایران موفق شده راه های پیشرفت خود را طی کند و در میان ابرقدرهای جهانی حضور داشته باشد.
یک نمونه بسیار ساده مطرح می کنم بقیه ماجرا دستتان بیاید.
علیرغم همه فضاسازی که بر علیه صنایع نظامی ایران شده به یکباره می شنوید که آمریکایی ها و غربی ها سر و صدا می کنند ایران به روسیه پهباد و موشک داده.
همه می دانند روسیه کشوری مقتدر در زمینه صنعت نظامی است و خود یک صادر کننده بزرگ است و آنقدر توانایی دارد که نیاز خود در اوکراین را تامین کند.
ولی نکته قابل تامل در این است که اینها دلواپس این هستند که مبادا ایران به روسیه در جنگ اوکراین بپویندد چون می دانند ایران سالهاست روی تولید تسلیحاتی که می تواند با تسلیحات آنها مقابله کند کار کرده و این تسلیحات موثر است و می تواند کل معادله جنگ ناتو را روسیه را به هم بزند.
همین بس کافی است تا متوجه شوید ایران امروزه به کجا رسیده که کل ناتو دلواپس توانمندی های آن است.
یعنی اینها به زبان بی زبانی اعتراف می کنند حضور ایران می تواند موازنه قوا در میان ابرقدرهای جهان را از یک طرف به طرفی دیگر تغییر دهند.
حال جالبتر اینکه وقتی که این بحث ها مطرح شد به یکباره در سرتاسر جهان اسلام محبوبیت جمهوری اسلامی چند برابر شد، نه فقط در میان آنهایی که متحد ایران به شمار می آیند بلکه حتی میان آنهایی که در جبهه مخالف قرار داشتند و یا حتی بی طرف بودند، در سرتاسر جهان اسلام همه خوشحال بودند که بعد از چند قرن دوباره یک کشور اسلامی توانسته به جایگاهی برسد که در میان ابرقدرتهای جهانی جای خود را با اقتدار باز کند.
اگر این توانمندی ها نبود مطمئن باشید تا به حال صدباره آمریکایی ها و متحدین شان به ایران حمله کرده بودند.
به تاریخ معاصر ایران نگاهی گذرا داشته باشید تا متوجه شوید طی همین چند قرن اخیر چه قدر به ایران حمله شده و چه بلاهایی سر ایران آمده و این اولین بار طی چند قرن اخیر است که ابرقدرتهای جهانی جسارت حمله به ایران را ندارند.
خوب به موضوع خودمان برگردیم.
با توجه به این شرایط اینها به این نتیجه رسیده اند که تنها راه برای ضربه زدن به ایران و همچنین متحدین ایران در منطقه و جهان این است که رهبری را هدف قرار دهند وچه چیزی بهتر از اینکه تعدادی مزدور از درون این ماموریت را انجام دهند.
هر چه قدر هم بخواهند برای این مزدوران هزینه کنند باز هم 7500 ملیارد دلاری که طبق گفته ترامپ اینها هزینه کردند نمی شود.
قطعا هم این مزدوران فقط آنهایی نیستند که در خیابان ها سر و صدا می کنند، اینها معمولا پیاده نظام هستند، پشت پرده مزدوران دیگری هستند که جایگاه بالاتری از این پیاده نظام دارند.
تصور نکنید که یک مجله فرانسوی خودسر می رود کارتون های توهین آمیز بر علیه رهبری منتشر می کند و بحث آزادی بیان است، اگر آزادی بیان است چرا همین نشریه یک بار هم که شده درباره اسرائیلیها واعمال آنها در مقابل فلسطینی ها یا هلوکاست یا پاپ یا ... کارتون منتشر نمی کند؟
به نظر می رسد حال که تمرکز اینها روی ضربه زدن به رهبری است همه ایرانی ها باید هر آنچه در توان دارند برای دفاع از رهبر خود به میدان بیاورند چون ضربه زدن به رهبری ضربه زدن به یک شخص نیست بلکه هدف کل ملت ایران است و آنهایی که درون کشور در این راه قدم نمی گذارند یا نادان هستند یا خائن.