سالها است که آمریکایی ها تلاش دارند که واردات نفت روسیه توسط کشورهای اروپایی را متوقف کنند و آنها را وادار نمایند نفت و گاز را از آمریکا خریداری کنند اما با توجه به اینکه قیمت تمام شده نفت و گاز آمریکا بسیار گران تر از نفت و گاز روسیه بود وهست امکان وادار کردن آنها وجود نداشت و اروپایی ها از تمکین به دستورات آمریکا سر باز می زدند.
شاید بسیاری هنوز اختلاف نظر های خانم مرکل و ترامپ را به یاد داشته باشند، زمانی که ترامپ تلاش داشت جلوی خط لوله نورد استریم 2 را بگیرد و خانم مرکل در مقابل تقاضاهای آمریکا مقاومت می کرد و منافع آلمان مد نظرش بود.
به هر حال امروزه آمریکایی ها و انگلیسی ها موفق شده اند دیگر کشورهای اروپایی ها وادار کنند تا وابستگی خود به نفت و گاز روسیه را بکاهند و با قیمت هایی که حدود 8 تا 9 برابر قیمت های قبلی است نفت و گاز از آمریکا خریداری کنند.
از ماجرای تقویت جریان های نئونازی اوکراینی و تهدید های ایجاد شده بر علیه روسیه که روسیه را وادار کرد دست به عملیات ویژه در اوکراین بزند تا منفجر کردن خط نورد استریم 1 و جلوگیری از ادامه کار نورد استریم 2 و...
علیرغم همه اقدامات آمریکا اما بسیاری از کشورهای اروپایی حاضر نبودند که به دستورات آمریکا تن دهند و نفت و گاز گران آمریکا را خریداری کنند و بیشتر منافع ملت های خود مد نظرشان بود.
حال امروزه می بینیم که آمریکایی ها اروپایی ها را وادار کرده اند قانون تعیین سقف قیمت برای خرید نفت از روسیه تعیین کنند.
قانونی که با اصول تجارت آزاد که همانان قیمت گزاری بر اساس عرضه و تقاضا است شدیدا تناقض دارد.
به هر حال منطقی هم این بود که روسیه در مقابل این تصمیم اروپایی ها تصمیم متقابل بگیرد که همین هم شد.
حال هر کشور اروپایی که می خواهد این قانون را پیاده کند با خودداری سوریه از فروش نفت به آن کشور مواجه خواهد شد.
تصور اینکه اینها می توانند روسیه را با این کار محدود کنند تصور اشتباهی بیش نیست.
همه به خوبی می دانند که نفت کالایی نیست که روی زمین بماند و اگر اروپایی ها نخرند بازار های دیگری برای نفت روسیه به وفور وجود دارد اما مشکلی که برای اروپایی ها رخ می دهد این است که چون فضای خرید خود را محدود کرده اند دست فروشنده ها را برای تعیین قیمت باز می گذارند و به این ترتیب شرایطی ایجاد می شود که دیگر اروپایی ها نخواهند توانست گزینه های متعدد برای خرید نفت داشته باشند.
این جریان در زمانی رخ می دهد که آمریکا ایران و ونزولا را نیز تحریم کرده و شرایط عراق و لیبی و سوریه خیلی قابل اطمینان نیست.
کافی است اتفاقی در خلیج فارس رخ دهد تا به یکباره همه منابعی که اروپایی ها ممکن است بتوانند روی آن حساب باز کنند قطع شوند و آنوقت است که مجبور خواهند بود بشکه نفت را به جای 60 دلار 200 دلار خریداری کنند.
آنوقت است که اگر اروپایی ها بیایند سمت روسیه و عذر خواهی هم بکنند ممکن است دیگر روسیه نفت خود را به دیگری فروخته باشد و اروپایی ها با مشکل اساسی مواجه شوند.
البته امروزه اصلی ترین دلیلی که آمریکایی ها از بازگشت به برجام سر باز می زنند هم همین است، آنها نمی خواهند ایران به بازار های نفتی برگردد و چه بسا حتی آنها به دنبال آن باشند که در منطقه خاورمیانه تنش ودرگیری ایجاد شود تا همه منابع نفتی خاورمیانه برای شرق و غرب کره خاکی کلا قطع شود و خودشان تنها تامین کننده منابع نفتی به دیگر کشورها باشند.
برخی کارشناسان باور دارند که آمریکایی ها عملیات تادیب متحدین نفتی خود را در حال حاضر از عراق شروع کرده اند و سقوط ارزش دینار عراق در بازار آزاد اولین واکنش آمریکایی ها به همراهی عراق با عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی در قرارداد بستن با چین است.
امروزه علیرغم اینکه عراق بیش از 85 ملیارد دلار ذخایر ارزی دارد اما مشاهده می کنیم که ارزش پول ملی این کشور به شدت در حال سقوط است و دلیل اصلی اش هم این است که وزارت خزانه داری آمریکا دسترسی دولت عراق به منابع ارزی اش رامحدود کرده.
محافل دیپلماتیک باور دارند قطعا به زودی دیگر کشورهای عربی که میزبان رهبر چین بودند مجبور خواهند بود که تاوان این میزبانی را بپردازند مخصوصا که برخی از این کشورها به رهبری عربستان سعودی تعهد خود مبنی بر انحصار فروش نفت به دلار آمریکا را زیر پا گذاشته اند و قرارداد هایی برای فروش نفت به یوان چین و دیگر ارزهای محلی با دیگر کشورها امضا کرده اند.
گو اینکه در ظاهر آمریکایی ها خود را متحد این کشورها معرفی می کنند اما هر کس با سیاست آمریکا آشنایی داشته باشد به خوبی می داند آمریکایی ها هیچ دوست و یا متحد و یا شریک نداند و تنها چیزی که برایشان مهم است منافع خودشان است و اگر آنهایی را که به عنوان دوست یا شریک یا متحد معرفی می کنند روزی روزگاری بخواهند از اطاعت از آنها سر باز بزنند با شدت مجازات می شوند.
در باره اروپایی ها هم جریان به همین شکل است.
تا چند صباح پیش مردانی مثل مرکل و تاتشر و... بر راس حکومت های اروپایی حضور داشتند اما امروزه نامردانی به قدرت رسیده اند که تمام و کمال به دنبال محقق کردن منافع آمریکا هستند و فقط ظاهر مردانگی را با خود یدک می کشند.
به هر حال ادامه این روند می تواند در نهایت منجر به فروپاشی بسیاری از کشورهای اروپایی گردد و قطعا شورش ها واعتراض ها به شدت افزایش خواهد یافت و سرکوب شدید معترضین توسط اروپایی ها و سانسور های خبری قطعا جواب نخواهد داد.
امروزه تعداد زیادی از اروپایی ها گشنه و بی سرپناه شده اند و سیل مهاجرانی که از دیگر کشورها مخصوصا اوکراین به این کشورها می آیند و کار را از آنها می قاپند به شکل جنون آمیزی افزایش یافته و سردمداران اروپایی به جای اینکه منافع مردم را مد نظر خود قرار دهند منافع آمریکا را مد نظر قرار داده اند و به جای اینکه پولهای پس انداز خود را هزینه رفاه مردم خود کنند هزینه جنگ اوکراین می کنند.
فراموش نکنید وقتی مردم گشنه باشند و چیزی برای از دست دادن نداشته باشند ممکن است دست به هر کاری بزنند.