اسپوتنیک به نقل از ریانووستی: انفجارها در نورد استریم خسارات سنگینی به روسیه وارد کرد. این پروژه چند میلیارد دلاری که امیدهای زیادی به آن بسته شده بود، تا چند ماه دیگر قابل بازسازی نیست.
اما این داستان برای اروپا بسیار وحشتناک تر است. البته روزهای اخیر نورد استریم کار نمی کرد، اما اروپایی ها این توهم را داشتند که با مسکو چانه زنی کنند، حکومت کی یف را به صلح وادار کنند و سپس شیر باز می شود، گاز ارزان روسیه از لوله ها عبور می کند، و همه چیز مثل قبل خواهد بود. اکنون همه توهمات فرو ریخته است. هیچ کس نمی گذارد اروپا چانه زنی و مذاکره کند. واشنگتن صاف و پوست کنده نشان داد که چه کسی صاحب خانه است.
در نتیجه، بزرگترین شرکت های دنیای قدیم در آستانه تعطیل قرار گرفتند، همه چیز با سرعتی سرسام آور گران تر می شود - از بنزین گرفته تا مواد غذایی، از پول مسکن "معمول" تا دستمال توالت. ورشکستگی های اجتناب ناپذیر منجر به بیکاری گسترده خواهد شد. اروپا با سرعتی شتابان در همان مسیری حرکت می کند که اوکراین کمی پیشتر در پیش گرفت: به سوی نابودی کامل اقتصاد خود، فقیر شدن و وحشی گری.
و مطلب فقط سر فاجعه اقتصادی نیست. خرابکاری آنگلوساکسون (با تعریف ولادیمیر پوتین) در خط لوله گاز به تمام توهمات در مورد استقلال سیاست اروپا پایان داد.
سالهاست که کشورهای اتحادیه اروپا اجازه داشتند خود را به عنوان شرکای برابرحقوق با واشنگتن نشان دهند. سران کشورهای اروپایی خود را به عنوان وارثان برحق دنیای قدیم قدرتمند معرفی کردند. و تنها چند انفجار در خط لوله گاز به این توهم پایان داد. اربابان آنگلوساکسون خط لوله گازی را که اروپایی ها میلیاردها یورو در آن سرمایه گذاری کرده بودند تخریب کردند و اروپا را محکوم به نابودی نمودند و کاملاً به LNG آمریکا وابسته کردند. و واکنش اروپایی ها چیست؟ نخبگان اروپایی چیزی در مورد "خرابکاری" زمزمه کردند و سعی کردند تقصیر را به گردن روس ها بیندازند. از نظر تئوری، نه روسیه، بلکه آلمان و سایر کشورهای اروپایی باید موضوع این خرابکاری را به سازمان ملل بیاورند. اما نه. چه نوع تحقیقی، وقتی همه از قبل میدانند چه کسی و چرا انفجار انجام داد. سیاستمداران اروپایی در لیست حقوق و دستمزد بانکداران آمریکایی هستند، روزنامه نگاران اروپایی نسلهاست که بر روی کمکهای مالی خارجی نشسته اند. اما در مورد اشراف اروپایی، کاپیتان های تجارت اروپایی، شخصیت های برجسته کلیسای مسیحی چه می توان گفت؟
کاپیتان های تجاری اروپایی در حال برداشتن سرمایه و برنامه ریزی برای انتقال تولید به ایالات متحده هستند. سرمایه ملیت نمی شناسد. اشراف اروپایی توسط هری و مگان ویندزور گرایشی برای مهاجرت به خارج از کشور به آن سوی اقیانوس نشان دادند. رهبران کلیسای مسیحی به دینداران پیشنهاد می کنند که از راه دور دعا کنند، زیرا پولی برای گرم کردن کلیساها وجود ندارد. آنها کلیساها را می بندند، اماکن کلیسا را به پمپ بنزین و میخانه تبدیل می کنند. بدون گاز ارزان روسیه، اروپا تبدیل به سرزمینی بدون حقوق و تحت کنترل دست نشاندگان آمریکا شد.
قابل تذکر است که اروپایی ها مطیعانه تمام تقاضاهای ایالات متحده را برآورده کردند. اما به نظر واشنگتن می رسید که آنها اقتصاد خود را به اندازه کافی قاطعانه نابود نمی کنند. فقیر شدن اروپا، کاهش جمعیت آن به آن سرعتی که واشنگتن می خواست پیش نرفت. و خرابکاری مستقیم شروع شد. فقط برای تسریع روند. در دهه 1990، ایالات متحده مشکلات اقتصادی خود را به حساب فضای پس از فروپاشی شوروی حل کرد. حالا که روسیه به آنها پاسخ داده است، آنها به ناچار به غارت اروپا پرداختند.
مجله Politico در مقالهای اخیر، طیف وسیعی از خرابکاریها را که اروپا ممکن است در آینده نزدیک با آن مواجه شود، توصیف میکند: "حملات ترکیبی ممکن است به اینترنت و سیستمهای تامین انرژی، بازارهای مالی و لولههای آب تأثیر بگذارد. چنین حملاتی در یک منطقه خاکستری هستند و اهدافی را مورد اصابت قرار می دهند که به طور خودکار نمی توانند واکنش مسلحانه را تحریک کنند.
درست است، اینگونه است که اربابان آمریکایی زیرساخت های حیاتی شرکای اروپایی خود را می شکنند. و آنها متوجه نمی شوند که چگونه از متحدان به بردگان و سپس به طعمه تبدیل شدند. اوکراین نیز ابتدا خود را به عنوان یک شریک تصور می کرد. اما وقتی بحرانی به حیاط می آید، هر شریکی به سرعت به طعمه تبدیل می شود.
ده ها سال است که به رای دهندگان در کشورهای اروپایی گفته می شد که واشنگتن یعنی حمایت و پشتیبانی، و صلح و رفاه از آن او است. اما اکنون رهبران کشورهای اروپایی باید به مردم خود بگویند که حامی آن سوی اقیانوسی به دشمنی آشکار تبدیل شده است که آماده است کشورهای آنها را نابود کند و مهمتر از همه، اگر هنوز ممکن است، اتحادیه اروپا باید برای بهبود روابط با روسیه تلاش کند.
اما سیاستمداران واقعی در اتحادیه اروپا کجا هستند؟ فقط ویکتور اوربان از اعلام رفراندوم در مورد تحریم های ضد روسیه هراسی نداشت. و در صربستان الکساندر ووچیچ خط دفاع را نگه می دارد.
هیچ کس باور نمی کند که روس ها دوباره در همه چیز مقصر هستند و خرابکاری های جدیدی ترتیب خواهند داد. اما جایی برای رفتن وجود ندارد - بوروکراسی اروپایی همچنان به بیان آنچه که به آنها دستور می دهند، ادامه می دهد.
بر اساس طرح آمریکایی، اروپای فقیر باید به سطح اوکراین - نازیسم، شیطان پرستی و چیزهای دیگر از این قبیل - برسد. نتیجه - نظامی شدن اروپا، افزایش حضور نظامی ناتو در هوا و دریا، فشار دیپلماتیک و تهدید علیه روسیه است. آنگلوساکسون ها خرابکاری خواهند کرد و اروپا روس ها را مقصر خواهد دانست و سقوط خواهد کرد. خلاصه، اتحادیه خودکشی اروپا.