گزارش و تحلیل

گفتگوهای وین چه قدر برای شرکت کنندگان ارزش دارد؟

در حالی که امروزه برخی با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ولی می توانیم بگوییم امروزه هم هنوز بحث توافق هسته ای با ایران برای همه آنقدر ارزشمند است که همه اینها در وین مستقر شده اند ودست و پا میشکنند تا به توافقی برسند.
Sputnik
چند سال پیش در بهبوهه گفتگوهای هسته ای سوالی در ذهن من ایجاد شده که این گفتگوها و نتیجه آن برای کشورهای شرکت کننده چه قدر ارزش دارد که وزرای خارجه چند کشور بزرگ جهانی کار و زندگی خود را وقف این گفتگو ها کرده اند؟
اگر روزشماری قرار دهیم که حضور وزرای امور خارجه ایران و 1+5 در این گفتگو ها را حساب کند به قطع یقین میتوانیم متوجه شویم که وزرای خارجه این کشورها بیش از نیمی از وقت کاری خود را صرف این گفتگو ها کردند.
رسما چیزی حدود 193 کشور عضو سازمان ملل هستند و عملا کشورهای بزرگ جهانی اصولا باید هم و غم همه این کشورها را داشته باشند اما وقتی که وزرای امور خارجه این کشورها نیمی از وقت خود را صرف گفتگو با ایران می کنند این معنی را می دهد که این گفتگو ها به اندازی اتفاقاتی که در 192 کشور دیگر رخ می دهد اهمیت دارد، حد اقل به اندازی نصفی از مسایل همه آنها.
فراموش نکنید درباره پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان صحبت می کنیم که وزرای امور خارجه شان به صورت ثابت در این گفتگو ها حضور داشتند.
تازه نماینده اتحادیه اروپا را حساب نکردیم.
گروه کاری در وین درباره لغو تحریم‌های ایران بحث می کنند
در حالی که امروزه برخی با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ولی می توانیم بگوییم امروزه هم هنوز بحث توافق هسته ای با ایران برای همه آنقدر ارزشمند است که همه اینها در وین مستقر شده اند ودست و پا میشکنند تا به توافقی برسند.
سوالی که اینجا پیش می آید این است که آیا اینها به خاطر چشم و ابروی ایرانیها و علاقه آنها به صلح در جهان چنین کاری را انجام می دهند؟ یا اینکه مساله دیگری است که آنها را به آنجا کشانده؟
بنده نمی توانستم (وهنوز هم نمی توانم) این را بپذیرم که چون آنها ایران را دوست دارند آمده اند پای میز گفتگو تا تحریم ها را از بالاسر ملت ایران بردارند و به یک راه حل برسند یا اینکه چون دلواپس اهالی منطقه خاورمیانه و مسابقه تسلیحات هسته ای در آن هستند دست به چنین کاری می زنند.
واقعیت امر این است که ایالات متحده در همین چند دهه گذشته کاری به منطقه خاورمیانه کرده که اگر می خواست چندین بمب اتم هم رها کند یا حتی اهالی این منطقه کلا درگیر جنگ اتمی هم می شدند چنین نمی شد.
کافی است به تعداد غیر نظامیان کشته شده در جنگ های ایران وعراق ، جنگ کویت و حمله به عراق، حمله به افغانستان، جنگ سوریه ، جنگ لیبی، جنگ یمن و ... نگاه کنید تا متوجه شوید با یک حساب سر انگشتی بیش از تعداد افرادی که احتمال کشته شدنشان در یک جنگ اتمی بود در این جنگ ها کشته شده اند.
کارزار اداره ارتباطات ترکیه برای تغییر نام این کشور
درباره رقابت تسلیحاتی هم باید گفت با توجه به حجم تسلیحاتی که ایالات متحده و دیگر کشورها به کشورهای منطقه می فروشند بدیهی است در صورتی که یکی از کشورها نتواند موازنه قدرت تسلیحاتی ایجاد کند بقیه به آن حمله می کنند و آنها به خوبی می دانند امروزه اگر حتی ایران به سلاح هسته ای هم مجهز شود این ماجرا فقط موجبات ایجاد نوعی بازدارندگی می شود چون تلسلحات هسته ای برای ایجاد بازدارندگی هستند و نه برای استفاده.
حتی شاید هم بتوان گفت همه مذاکره کنندگان می دانند با توجه به سیل عظیم تسلیحاتی که به این منطقه روانه می شود امروزه برنامه های دفاعی ایران از جمله برنامه موشکی و پهبادی است که شرایط ثبات و امنیت در منطقه را ایجاد کرده و جلوی جنگ احتمالی را گرفته، وگرنه قطعا عربستان سعودی و متحدانش در کنار اسرائیل با هم یکدست می شدند و به ایران حمله می کردند.
اشتباه بزرگ برخی هم در این است که تصور می کنند جریان ماجرای اختلافات سیاسی آنها با نظام جمهوری اسلامی در ایران می باشد.
البته این مساله می تواند یکی از دلایل باشد اما دلیل اصلی به هیچ وجه این ماجرا نیست بلکه اصل ماجرا طمع آنها به سرزمین و منابع خدادادی ایران و دیگر کشورهای منطقه می باشد.
دلیل اینکه می گویم این طمع مربوط به نظام موجود در ایران نمی باشد هم این می باشد که همین اطماع از قبل هم وجود داشته و به صورت تاریخی همه اینها تلاش داشتند که سرزمین ایران را اشغال کنند و این منطقه طی سالیان سال شاهد صدها جنگ متنوع بوده.
اولیانوف: با پیشرفت در وین، مخالفان برجام فعال‌تر می‌شوند
وگواه این ماجرا را هم شاید بتوانم در نقل قول اسد الله علم، در کتاب خاطراتش، از شاه بدانم که در آن اظهار می دارد که به شاه گفته چرا این همه تسلیحات می خرد و بخشی از پول این سلاح ها را خرج اقتصاد نمی کند تا مردم راضی باشند و شاه در پاسخ به او می گوید: "اگر این سلاح ها را نخرم این عرب ها، این عراقی ها را می بینی به ما حمله می کنند".
بعد از انقلاب هم که دیدیم، همین که عربها احساس کردند ایران ضعیف شده دست به یکی کردند و به ایران حمله کردند.
این که دیگر راز پنهانی نیست که همه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هرچه در اختیار داشتند در اختیار صدام حسین قرار دادند تا به ایران حمله کند و بعد سهمی از منابع خدادادی ایران داشته باشند.
خوب اگر برگردیم به بحث اصلی مان واینکه چرا کشورهای بزرگ جهانی اینقدر دنبال رسیدن به توافقی با ایران می باشد باید بپذیریم که مشکل آمریکا با ایران بحث هسته ای نیست، بحث برنامه موشکی نیست، بحث نفوذ منطقه ای و یا حقوق بشر و یا ... هم نیست.
بحث بسیار بزرگتر از این چیزها است.
حتی بزرگتر از اسرائیل وعربستان و...
بحث اصرار آمریکا بر برداشت بزرگترین سهم از کیک اقتصادی ایران می باشد.
آیا جنگ سرد بین آمریکا و روسیه آغاز شده است؟
برخی ممکن است سوال کنند این چه کیک اقتصادی است که برای آمریکا اینقدر ارزش دارد؟
پاسخ را باید در هزینه کردن 7500 ملیارد دلار آمریکا برای اشغال افغانستان جستجو کرد.
این را که همه از زبان رئیس جمهوری قبلی آمریکا شنیده اید و تحلیل نیست، طبق گفته ترامپ آمریکا بین از 7500 تا 8500 ملیارد دلار برای حضور خود در افغانستان و البته منطقه خاورمیانه هزینه کرده.
آیا تصور می کنید آمریکایی ها آنقدر ابله هستند که چنین هزینه ای را بی دلیل یا بی حساب کتاب انجام دهند؟
اگر شما این تصور را می کنید بنده نمی کنم.
قطعا ارزش حضور در این منطقه بیش از ده برابر این مبلغ برای آمریکا ارزش دارد که حاضر می باشد چنین هزینه ای انجام دهد.
قطعا هم آمریکایی ها به دنبال چیزهایی در افغانستان بودند که ارزششان بیش از مبلغ هزینه آنها است.
برخی می گویند که آمریکایی ها مثلا در افغانستان برخی منابع و سنگ ها و فلزات ارزشمندی را پیدا کرده بودند که بسیار ارزشمند بودند و پس از اینکه این منابع را از افغانستان سرقت کردند افغانستان را ترک کردند، بنده نمی دانم.
آیا برنامه موشکی ایران نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد است؟
اما آن چیزی که هست این می باشد که امروزه بر اساس برخی گزارش ها کیک اقتصادی ایران بیش از افغانستان و حد اقل چیزی حدود بیست هزار ملیارد دلار ارزش دارد.
همه سرمایه گذاری های ممکن در دیگر کشورهای منطقه انجام شده و دیگر چیزی نیست که آمریکایی ها و یا دیگر کشورها بخواهند در کشورهای منطقه انجام دهند و سود سرشار داشته باشد، به قول معروف پروژه ها در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان اشباع شده.
به استناد برخی گزارش ها فقط در حوزه نفت و گاز ایران چیزی حدود چهار تا پنج هزار ملیارد دلار سرمایه گذاری نیاز است.
چرا که هر چه امروزه مثلا در صنعت نفت و گاز ایران است به دهه ها قبل بر می گردد.
حال به حوزه های دیگر سرمایه گذاری از راه اندازی جاده و راه آهن گرفته تا صنعت هوانوردی و ماشین سازی و ... توجه داشته باشید تا متوجه دلیل وجود چنین کیک اقتصادی را متوجه شوید.
فقط یک قلم اش را بگویم که فکر کنم در گلوی هر ایرانی گیر کرده و میخواهد فریاد بزند چه خبر است، مگر سر گردنه می باشد؟ ماجرای عرضه یک ماشین چینی که اخیرا با مبلغ چیزی حدود هفتاد هزار دلار به صورت پیش فروش در بازار ایران عرضه شده در حالی که همان کمپانی باید در دیگر کشورهای منطقه التماس کند همان ماشین را با 20 هزار دلار به صورت اقساط بفروشد، البته اگر بتواند در رقابت با دیگر کمپانی ها بفروشد.
چین: با تحریم‌ های غیرقانونی و یکجانبه علیه ایران مخالفیم
گویند مشت نمونه خروار، کجای دنیا چنین شرایطی وجود دارد که اینگونه ماشین را به این شکل به خلق الناس بفروشند؟
آیا فکر می کنید وجود چنین شرایطی شرکت های ماشین سازی جهان را به جان هم نمی اندازد تا بخواهند وارد بازار ایران شوند و سهمی داشته باشند؟
حال اگر مقداری فراتر برویم میتوانیم ببینیم که حتی جریان از کیک اقتصادی ایران هم بزرگتر است.
امروزه از افغانستان گرفته تا ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن و ... نیاز به هزاران ملیارد دلار سرمایه گذاری برای بازسازی زیر ساخت ها دارند.
اسامی این کشورها را که شنیدید چه به ذهن شما خطور کرد؟
همه جزو آنچه به نام جبهه مقاومت به حساب می آیند می باشند.
واضح تر بگوییم، متحدین ایران.
یعنی امروز آن برنده است که بتواند با ایران به قول بازاری ها ببندد و دیگر ارزش اقتصاد های دیگر کشورهای منطقه پایین آمده و آینده پروژه ها همه در این محدوده می باشد.
در اروپا در مورد اختلال در اجرای طرح نجات کره زمین صحبت کردند
حال به این پروژه ها پروژه یک کمربند و یک راه چین را اضافه کنید، پروژه ای که علیرغم همه تلاش های همه کشورهای منطقه هنوز بهترین مسیر آن از ایران می گذرد و ایران شاهراه تقاطع این مسیر به حساب می آید.
این شاهراه یعنی مسیر عبور و مرور چیزی حدود چهل تا پنجاه هزار ملیارد دلار کالا از شرق به غرب و از غرب به شرق.
عوارضی که از ترانزیت این کالا برای هر کسی که بر این مسیر تسلط داشته باشد به خودی خود شاید بتوانیم بگوییم ده ها برابر کل فروش نفت ایران ارزش دارد.
در واقع به همین دلیل است که همه کشورهای بزرگ امروزه آمده اند در وین وتلاش دارند با ایران توافقی داشته باشند تا سهمی از این کیک اقتصادی بزرگ داشته باشند چون کشوری که در آینده سهمی از این پروژه نداشته باشد سهمی از حضور در اقتصاد جهانی هم نخواهد داشت.
بقیه ماجرا همه اش پروپاگاندای تبلیغاتی برای سرگرم کردن مردم است.
بحث و گفتگو