شاید ما ندانیم آنجا چه خبر است اما قطعا اسرائیلی ها می دانند آنجا چه خبر است و وقتی که متوجه می شوند که قرار است توافقی انجام پذیرد هر چه در توان دارند انجام می دهند تا جلوی این توافق را بگیرند.
برخی دلواپس تهدید های اسرائیلی ها مبنی بر حمله به ایران حتی در صورت محقق شدن توافق هستند.
باید گفت اگر اسرائیلی ها می توانستند چنین کاری را انجام دهند حتی یک لحظه ام درنگ نمی کردند و از هیچ کس اجازه نیاز نداشتند.
اینکه برخی رسانه های آمریکایی مطرح می کنند که اسرائیلی ها منتظر چراغ سبز آمریکا هستند نشان از آن دارد که اسرائیلی ها کاملا در این راستا با آمریکایی ها هماهنگ می باشند و هر کس چنین مطلبی را در رسانه های آمرکایی منتشر کرده یا قصد و غرضی داشته یا کاملا با شرایط بین المللی و منطقه خاورمیانه بیگانه است.
به احتمال زیاد آمریکایی ها می خواهند که اسرائیلی ها چنین تهدید هایی را مطرح کنند تا ایرانی ها را در گفتگو ها تحت فشار قرار دهند و تهدید کنند که اگر با ما به توافق نرسید افسار اسرائیل را ول می کنیم.
وگرنه که است که نداند اسرائیلی ها هیچ وقت منتظر اجازه از آمریکا نبوده و نمی باشند.
معمولا کار خود را می کنند و بعد آمریکایی ها را مجبور می کنند تا از عمل آنها حمایت کنند.
البته بسیاری آمریکایی ها این روزها از عملکرد آمریکا در خاورمیانه و حمایت بی چون و چرایش از اسرائیل ناراضی هستند.
به هر حال آنها از خود سوال می کنند چه دلیلی داشته که دولت های آمریکا بیش از 7.5 ترلیون دلار در منطقه خاورمیانه هزینه کرده اند؟
آیا اگر حمایت چشم بسته آمریکا از اسرائیل نبود این همه دشمنی بر علیه آمریکا در خاورمیانه و کشورهای اسلامی وجود داشت؟
آیا بهتر نبود این پولها در داخل آمریکا هزینه می شد تا بلکه به زخمی از زخم های مردم آمریکا زده بشود؟
این مبلغ می توانست موجبات ایجاد بسیاری از مشاغل و کارهای زیربنایی و رفاهی برای مردم آمریکا شود.
به هر حال.
امروزه سیاستمداران آمریکایی هم به این نتیجه رسیده اند که این همه هزینه کرد برای حمایت از اسرائیل بی فایده است و باید هر جور شده هزینه کرد خود را قطع کنند.
اگر بعد از هفتاد سال بدون حمایت آمریکا اسرائیل نمی تواند روی پای خود بایستد هفتصد سال دیگر هم صبر کنند هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد.
همچنین منافع موجودیتی آمریکا امروزه اقتضا می کند تا هر چه سریعتر از خاورمیانه و هر جای دیگری که درگیر اش هستند خارج شوند و به سمت مقابله با تهدید های اصلی موجودیتی برای آمریکا یعنی چین و روسیه بروند.
ایران وقتی می تواند یک تهدید موجودیتی برای آمریکا تلقی گردد که آمریکا اشتباه شوروی سابق را کند و مستقیم وارد جنگ و درگیری با ایران شود، تا زمانی که آمریکا مستقیم با ایران درگیر نشود ایران تهدید موجودیتی برای آمریکا به حساب نمی آید و در نهایت می تواند منافع آمریکا در منطقه را تهدید یا محدود کند، منافعی که امروزه آمریکایی ها به قول معروف دیگر عطایش را به لقایش بخشیده اند.
از سوی دیگر اسرائیلی ها می خواهند به هر بهانه ای شده آمریکایی ها را درگیر جنگ با ایران کنند، امری که به خودی خود می تواند موجودیت آمریکا را به خطر بیاندازد.
برخی تصور می کنند تهدید موجودیتی برای آمریکا این است که مثلا کشوری به آمریکا حمله کند و آن را نابود کند یا مثلا روسیه یا چین و یا کره شمالی و یا ... از تسلیحات هسته ای بر علیه آمریکا استفاده کنند.
این ماجراها هم تهدید موجودیتی به حساب می آیند اما تابع قوانین و معادلات بین المللی می باشند و تا زمانی که آمریکایی ها وارد جنگ و یا درگیری مستقیم با دیگر کشورهای دارای تسلیحات هسته ای نشوند بعید به نظر می آید بقیه بی دلیل وخودسر بخواهند به آمریکا حمله کنند.
اما بحث جنگ با ایران بحث دیگری است.
ایران فعلا تسلیحاتی که به آمریکا برسد را ندارد و به این دلیل هیچ تهدید مستقیمی بر علیه آمریکا به حساب نمی آید ولی اگر آمریکایی ها وارد جنگ با ایران شوند مجبور می باشند هزاران ملیارد دلار هزینه کنند مضاف بر اینکه نیروهایشان درگیر این جنگ می شوند و طبق همه برآوردها خسارت های بشری آنها چندین برابر خسارت های بشری آنها در جنگ بر علیه عراق و یا افغانستان ویا کره و یا ویتنام و ... خواهد بود و در نهایت همه تحلیلگران متفق القول هستند که آمریکایی ها هیچ دست آوردی که منافع آمریکا را تامین کند از حمله به ایران نخواهند داشت، بلکه بر عکس منافع آنها در سرتاسر جهان و منطقه مورد تهدید قرار خواهد گرفت.
در چنین شرایطی این خسارت ها می تواند موجبات تکرار ماجرای شوروی سابق برای آمریکا گردد و در نهایت موجب فروپاشی آمریکا بدون شلیک یک فشنگ به سمت آن گردند.
با توجه به این شرایط منطق ایجاب می کند آمریکایی ها هر چه سریعتر خود را از باتلاق منطقه خاورمیانه خارج کنند و اسرائیلی ها تلاش دارند هر جور شده آمریکایی ها را بیشتر در این باتلاق غرق کنند.
حال می توان گفت هر چه قدر تحرکات و سر و صدای اسرائیلی ها بیشتر باشد می توان مطمئن بود که مذاکرات وین در حال رسیدن به یک نتیجه است و هر وقت اسرائیلی ها یقین پیدا کنند که مذاکرات نتیجه نخواهد داشت آنوقت آرام خواهند گرفت.