گزارش و تحلیل

تفاوت موقعیت ایران و آمریکا در گفتگوهای وین

بسیاری این روزها پرس و جو می کنند که شرایط ایران در مذاکرات وین چیست که با سقف خواسته های بالا و قلدری به مطالبه گری پرداخته و آیا نمی ترسند که آمریکایی ها زیر میز گفتگو ها بزنند و به سمت گزینه های دیگر خود بروند؟
Sputnik
شاید اگر بخواهیم پاسخی کوتاه به این ماجرا بدهیم باید بگوییم قدرت تیم مذاکره کننده ایران در این مذاکرات مقابله ملت ایران با همه فشارها و تحریم ها و محاصره های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و رسانه ای و ... می باشد.
در واقع همین ماجرا است که موجب آن شده آمریکایی ها مجبور شوند پشت درب مذاکرات در وین بنشینند و منتظر بمانند که دیگران در گفتگوها چه تصمیمی می گیرند و نتیجه را به آنها برسانند.
امروزه آمریکایی ها تاوان اشتباهات خود را می دهند و ایرانی ها تلاش می کنند محصول مقاومت خود را برداشت کنند.
بر اساس بسیاری از گزارش های جسته گریخته و به استناد اظهارات اخیر آقای بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی هسته ای ایران، این کشور از مرزهای عدم بازگشت هسته ای عبور کرده و دیگر حتی اگر به برجام هم برگردد هر لحظه اراده سیاسی در این کشور وجود داشته باشد تولید سلاح هسته ای برای ایران زمانی کمتر از چند روز نیاز دارد.
این در شرایطی است که دولت آمریکا تصور می کرد با تحریم های کذایی می تواند کاری کند تا موقعیت حکومت در ایران تضعیف گردد وحتی مردم به اعتراض بر علیه نظام بپا خیزند و از سوی دیگر با وجود نظارت ها و تهدیدهای آژانس بین المللی انرژی هسته ای جرئت نکند در برنامه هسته ای خود پیشرفت کند.
بزرگترین اشتباه ساختار حکومتی آمریکا به رهبری ترامپ هم این بود که هرچه تحریم در چنته داشتند به یکباره بر علیه ایران اعمال کردند.
امروز جلسه کمیسیون مشترک برجام در وین برگزار می‌شود
قبل از ادامه مطلب می خواهم به دلیل استفاده از این عبارت "ساختار حکومتی آمریکا" اشاره کنم.
بر عکس تصورهای برخی که مدعی شناخت آمریکا می باشند، دشمنی آمریکا با ایران دشمنی شخصی و یا گروهی با ایران نیست، بلکه یک دشمنی نهادینه شده در ساختار حکومتی آمریکا است و استراتژی این ساختار مبنی بر این است که ایران و کل منطقه خاورمیانه باید در استعمار نوین آمریکا باشد و اگر ملتها با استعمار آمریکا مقاومت کنند باید تاوان بدهند و آنقدر چوب بخورند تا به بردگی آمریکا تن بدهند.
این دیدگاه سیاستمداران آمریکایی بر مبنای همان تفکر غرب وحشی و ارباب و برده داشتن است و علیرغم اینکه پس از جنگ داخلی آمریکا رسما برده داری در آمریکا پایان یافت اما اربابان پیروز در جنگ باور داشتند که فرمت جدیدی برای برده داری باید ایجاد کرد که از نظر ظاهری برده داری به پایان یافته باشد اما عملا برده داری نوین اعمال گردد بگونه ای که برده های همه نوع رنگ پوست را داشته باشند و با وابسته کردن آنها به پرداخت وام و فاکتورها و مالیات ها وهزینه های آخر ماه آنها را وادار کنند برای اربابان کار کنند و هرچه در میاورند در آخر ماه دو دستی به اربابان پس بدهند.
همیشه هم کارمندان و کارگران در آمریکا دلهره آن را داشته باشند تا مبادا دست از پا خطا کنند و اخراج شوند و کل زندگی شان به باد برود.
عملا به این ترتیب اربابان برده داری نوین را پیاده کرده اند.
همین اربابان که حاکمان سیاسی پشت پرده آمریکا می باشند به دنبال آن هستند همین جریان را با استفاده از سیاست های موسوم به سیاست های ماکیاولیستی در سطح جهان گسترش دهند و پس از جنگهای جهانی اول و دوم که موجب نابودی رقبای اروپایی آمریکا شد آنها در صدد پیاده کردن سیاست استعمار نوین خود بودند و بر اساس آن آنها فقط نیاز دارند حکومت ها را به استخدام خود در بیاورند تا منابع خدادادی کشورها را بتوانند به چنگ بیاورند و اگر حکومتی نتواند خواسته آنها را تامین کند زمینه سقوط اش را فراهم می کنند و حکومت دیگری را سر کار میگذارند که عامل آنها باشد.
طبق این دیدگاه حال اگر به یکباره ملتی از خواسته آنها سر باز بزند آنها باید با اعمال تحریم ها و محاصره اقتصادی و جنگ های تبلیغاتی و رسانه ای و سیاسی و فرهنگی و ... ویا حتی شاید با حمله نظامی کاری می کنند تا حکومت بر آمده از خواسته آن مردم سرنگون شود و حکومتی سر کار بیاید که عامل آنها باشد وهم مردم آن کشور را تبدیل به برده های آنها کند و هم اینکه منابع آن کشور را در اختیار آنها قرار دهد.
نیویورک تایمز: خروج از برجام یکی از ضعیف‌ترین تصمیمات آمریکا پس از جنگ سرد بود
این را از روی تحلیل نمی گویم بلکه می توانید کتابهای ماکیاولی که امروزه به صورت پی دی اف روی اینترنت هست را مطالعه کنید و ببینید ایشان چه سیاست هایی را پیشنهاد می دهد و آنها را با اعمال و سیاست های آمریکا مقایسه کنید.
سیاست حکومتهای آمریکا بر علیه ایران هم وابسته به همان استراتژی ساختار حاکم بر آمریکا است و با تفاوت رئیس جمهوری ودولت فقط نحوه اعمال آن استراتژی پیاده می شود نه اصل استراتژی.
استراتژی اصلی سیستم حاکم بر آمریکا هم این است که برخی کشورها با توجه به شرایط ژئوپولیتیک شان باید تجزیه شوند تا توان مقابله با استعمار نوین آمریکا به استناد یکپارچگی شان را نداشته باشند و ایران جزو این کشورها است.
توجه داشته باشید که این استراتژی فقط مختص ایران نیست، آنها این استراتژی را برای بسیاری از کشورهای دیگر دارند، حال ما بر روی خاورمیانه متمرکز شده ایم اما عموما این سیاست آمریکایی ها حتی برای کشورهایی مانند روسیه و چین و هند و برزیل و... نیز وجود دارد.
در دوره ای حاکمان و مردم اتحاد جماهیر شوروی سابق به وجود چنین سیاستی شک داشتند دیدیم چه بلایی سر اتحاد جماهیر شوروی سابق آمد و چگونه آمریکایی ها با همه توان در تلاش بودند تا شوروی را تجزیه کنند و اگر در آن برهه آقای پوتین قدرت را در دست نگرفته بود و روسیه را جمع و جور نکرده بود شاید امروز حتی روسیه هم تجزیه شده بود.
توجه داشته باشید آمریکایی ها حتی وجود اتحادیه اروپا که متحد آنها به حساب می آید را ندارند و از هیچ تلاشی برای از هم پاشیدن آن دریغ نمی کنند، چون آنها اروپای واحد را نمی توانند بپذیرند و بر اساس استراتژی آنها اروپای ضعیف و تجزیه شده فقط منافع ملی آمریکا را تامین می کند.
به همین دلیل هم هست که می گوییم به قول معروف سگ زرد برادر شغال است و این رئیس جمهوری آمریکا هیچ فرقی با آن رئیس جمهوری آمریکا در زمینه استراتژی این کشور بر علیه ایران ندارد.
البته اصرار دولت آقای بایدن برای ادامه سیاست های ترامپ و تلاش برای بهره برداری از تحریم های ترامپ بر علیه ملت ایران خود گواه این ماجرا می باشد.
به هر صورت ترامپ به یکباره تحریم هایی که باید طی مدتی طولانی دانه دانه بر علیه ایران اعمال می شد را اعمال کرد و خوب ایرانی ها شدیدا تحت فشار قرار گرفتند اما طبق برآورد همه کارشناسان مربوطه تحریم ها عمر مفید دارند، عموما چیزی حدود یک تا دو سال، اگر در این دوره نتیجه ندهند دیگر سوخته اند چون کشورها می توانند طی این دوره گذر راهکارهایی برای عبور از تحریمها پیدا کنند.
در واقع همین هم شده.
مذاکرات برجام چگونه پیش می رود؟
امروزه ایرانی ها موفق شده اند دوره گذر را طی کنند و طبق گزارش های مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی اقتصادی بین المللی و رصد نفتکش ها توسط موسسات متخصص، ایران هر روز بیش از روز قبل صادرات نفت و فراورده های آن را افزایش می دهد و همزمان ایران صادرات دیگر کالا را افزایش داده.
از سوی دیگر ایران موفق شده در همین دوره گذر برنامه هسته ای خود را به اوج برساند و همچنین در زمینه تولید تسلیحات دفاعی در بسیاری از موارد مانند موشک و پهباد و ... جزو کشورهای انگشت شمار برتر جهان قرار گیرد.
اگر اینگونه نبود قطعا آمریکایی ها اینقدر دلواپس برنامه هسته ای و پهبادی ایران نمی بودند تا کنگره شان بخواهد به فکر تصویب تحریم بر علیه برنامه پهبادی ایران باشد.
درباره نفوذ منطقه ای ایران هم باید گفت امروزه متحدین ایران در منطقه در همه جبهه ها دست برتر را دارند و فقط آمریکا و متحدین اش تلاش دارند با استفاده از جنگ رسانه ای وانمود کنند که ایران در حال ضعیف تر شدن است.
اگر اینگونه که رسانه های وابسته به جریان آمریکایی می گویند بود نیازی به التماس ایران برای بحث درباره نفوذ خود در منطقه و یا التماس ایران برای کمک به بیرون کشیدن عربستان سعودی از منجلاب یمن نبود.
عملیات تروریستی آمریکا و متحدین اش هم تاثیری بر ایران نداشته و علیرغم تبلیغات رسانه ای که اسرائیلی ها برای عملیات خود بر علیه برنامه هسته ای ایران و یا ترور دانشمندان ایرانی راه انداخته اند ولی خودشان به خوبی می دانند که یک سیلی را دو سیلی که هیچ بلکه در برخی موارد با مشت و لگد پس گرفته اند و هر عملیات تروریستی که بر علیه ایران انجام شده با واکنش های دردآور ایران پاسخ داده شده.
یکی از آنها بحث حمله تروریستی اخیر به تاسیسات تولید سانترفیوژ در کرج است، امری که منجر شد دست سازمان بین المللی انرژی هسته ای از این تاسیسات قطع شود و آنها در برزخ بمانند که آنجا چه خبر است وحالا جیغ بنفش بکشند.
البته باید اذعان داشت که ایرانی ها در جنگ رسانه ای بسیار ضعیف عمل می کنند و به همین دلیل هم هست که صدای رسانه های آمریکا و متحدین شان بالاتر می باشد.
اینجا هم بد نیست به این نکته اشاره کنیم که پس از شکست ها و ناکامی های متعدد اسرائیلی ها در متوقف کردن برنامه هسته ای ایران این روزها رسانه هایشان و رسانه های همسو با آنها شروع کرده اند دانشمندان هسته ای ایران را به عنوان همکار دستگاه های امنیتی اسرائیل معرفی کنند تا به این ترتیب روی عملکرد این دانشمندان تاثیر بگذارند و باید به این نکته ظریف توجه ویژه شود.
البته همه ایرانی ها به خوبی می دانند که دانشمندان هسته ای ایران جزو پاکترین رزمندگان عرصه علمی کشور می باشند و این وصله ها به آنها نمی چسبد، مضاف بر اینکه هیچ دستگاه جاسوسی ای در جهان نمی آید جاسوس های خود را لو بدهد و یا نشانه ای از آنها بدهد و این مطالب که در رسانه های اسرائیلی درباره دانشمندان هسته ای ایران منتشر می شود نشان از عجز آنها دارد و نشان از آن دارد که آنها موفق نشده اند در میان این دانشمندان رخنه کنند.
تنها گزینه باقیمانده در قبال آمریکا و متحدین اش جنگ نظامی است و بس.
آنها هم به خوبی می دانند ایران دهه ها است خود را برای چنین جنگی آماده کرده و ورود به جنگ و یا حتی حمله نظامی به ایران کار آسانی نیست، شاید حتی بتوانیم بگوییم به هزار و یک دلیل کاری غیر عملی است.
آن یک دلیل اش را بگویم که جنگ با ایران یعنی به آتش کشیدن کل منطقه و به خاک و خون کشیده شدن همه نیروهای آمریکایی و متحدین آمریکا و اسرائیل در منطقه است، هزار تای دیگر اش بماند برای بعد.
اگر امکان حمله نظامی به ایران وجود داشت مطمئن باشید اسرائیلی ها و آمریکایی ها لحظه ای صبر نمی کردند تا دست به این حمله بزنند و حتی عبور از حریم هوایی دیگر کشورهای منطقه هم برای آنها چالشی به حساب نمی آید چرا که آنها ارزشی برای مقررات بین المللی قایل نیستند و کلا فضای کشورهای منطقه در اختیار آمریکایی ها است.
آمریکا هم به خوبی می داند که ورود به جنگ نظامی با ایران مانند لشکر کشی به افغانستان و یا عراق و یا لیبی ویا ... نیست، بلکه هزینه هایی برای آمریکا دارد که می تواند موجب نابودی و فروپاشی آن گردد.
آمریکایی ها به خوبی می دانند بخواهند به ایران لشکر کشی کنند قطعا کشورهایی مانند چین و روسیه و ... با دست و دلبازی از ایران حمایت خواهند کرد و هر آنچه ایرانی ها برای مقابله با آمریکا نیاز داشته باشند در اختیار ایرانی ها قرار خواهند داد، نه اینکه بخواهم بگویم از روی عشق وعلاقه به ایران بلکه به دلیل نفرت و دشمنی با آمریکا، و برای اینکه به قول معروف دست آمریکا را در حنا بگذارند.
آمریکایی ها و اسرائیلی ها هم می دانند که با سلاح های متعارف نمی توانند حریف ایران شوند و اگر بخواهند از سلاح های نا متعارف بر علیه ایران استفاده کنند آنوقت این بهانه را به ایران خواهند داد تا به سمت تولید سلاح های نا متعارف از جمله هسته ای برود و دیگر کار از کار خواهد گذشت.
امروز جلسه کمیسیون مشترک برجام در وین برگزار می‌شود
اینکه اینها تهدید می کنند رسیدن ایران به تسلیحات هسته ای می تواند موجبات ایجاد مسابقه تسلیحات هسته ای در منطقه را ایجاد کند هم یک اظهار نظر برای ساده لوح ها بیشتر نیست چرا که همه می دانند اسرائیل سلاح هسته ای در اختیار دارد و پاکستان و هند هم این تسلیحات را دارند و دیگر کشورهای منطقه در حد و اندازه و قواره تولید تسلیحات هسته ای نیستند و فقط در حد خرید آنها می باشند، که البته برخی گزارش ها مبنی بر اینکه آنها این تسلیحات را خریداری کرده اند نیز جسته گریخته وجود دارد.
این هم یک هیاهو بیش نیست و به همین دلیل گزینه باقیمانده تلخ برای آمریکایی ها امروزه همان بازگشت به توافق هسته ای و اجرای تعهداتشان می باشد.
آنها مجبور هستند که تلخی خوراکی هایی که پشت درب های گفتگو ها برایشان می افتد را بپذیرند و تاوان اشتباهات ترامپ و امثال ترامپ را با خوردن این خوراکی ها بدهند.
حال شاید دوستان اروپایی آمریکا هم مقداری ادویه به این غذاها بزنند تا خوردنشان برای آمریکایی ها راحت تر شود.
دست بالای ایران و یا موقعیت بالای آن در مذاکرات هم به همین دلیل است.
بحث و گفتگو