اسپوتنیک - حتی ساده ترین تحلیلگر هم به خوبی می داند اینکه رئیس ستاد مشترک اسرائیل بیاید و اعلام کند که اسرائیلی ها برای هدف قرار دادن پانصد هدف در ایران برنامه ریزی کرده اند و بعد نتانیاهو جلسه ای برگزار کند تا امکانات و توانمندی ارتش اسرائیل درباره حمله به ایران را در آن بررسی کنند، و بعد آن را رسانه ای نمایند خود نشان می دهد که چه شرایطی امروزه بر ساختار سیاسی این کشور حاکم است.
ضرب المثلی داریم که می گوید "سنگ بزرگ برداشتن، علامت نزدن است".
اگر واقعا اسرائیلی ها بخواهند به ایران حمله کنند هیچ دلیلی وجود ندارد که نیت خود را علنی کنند و قطعا تلاش خواهند کرد این ماجرا مخفی بماند تا از گزینه غافلگیری که مهمترین گزینه در عملیات و حمله نظامی به حساب می آید بهره ببرند.
در واقع می توان گفت امروزه این ایران است که فعلا گزینه غافلگیری را در اختیار دارد و اسرائیلی ها به قول سید حسن نصر الله مجبور هستند روی یک پا بایستند و با یک چشم بخوابند که مبادا غافلگیر شوند.
احتمالا هم ایرانی ها با آرامش کامل منتظر وقت مناسب هستند و به همین دلیل هم خیلی تحت تاثیر تحریک های اسرائیلی ها قرار نمی گیرند.
البته همه امروزه واقف هستند که همه این هیاهو به این دلیل است که تیم نتانیاهو احساس می کنند پس از چهار سال سرمایه گذاری روی ترامپ همه نقشه هایشان دارد نقش بر آب می شود.
با اینکه بایدن سالها قبل اعلام کرده که یک صهیونیست است وتعداد زیادی از مقامات عالیرتبه جدید آمریکا یهودی می باشند و خوب طبیعتا نسبت به اسرائیل احساسات ویژه ای دارند اما آقای نتانیاهو به خوبی می داند که این صهیونیست ها و یهودی ها جزو صهیونیست ها و یهودی هایی هستند که با سیاست های وی مخالف هستند و اعتقاد دارند سیاست های نتانیاهو می تواند موجب نابودی ملت یهود گردد.
حتی در میان خودشان هم آنها صهیونیست ها را به دو گروه تبدیل کرده اند، صهیونیست های عاقل و صهیونیست های بی عقل.
با انتخاب آقای بایدن به بیاست جمهوری آمریکا امروزه صهیونیست های عاقل در حال قدرت گرفتن هستند و با توجه به اعتراضات شدیدی که امروزه در مقابل نتانیاهو وجود دارد، دیر یا زود آقای نتانیاهو مجبور است کرسی نخست وزیری را ترک کند و به محاکمه تن بدهد.
به هر صورت هر صهیونیست عاقل که خواهان بقای قوم یهود است می داند حمله به ایران و آن هم در سطحی که فرمانده ستاد مشترک ارتش اسرائیل از آن صحبت می کند می تواند بهانه ای به این کشور بدهد تا صدها هزار موشک را بر سر اسرائیلی ها پرتاب کند و موجب نابودی قوم یهود و کشوری که قرن ها برای رسیدن به آن تلاش کردند گردد.
ایران به قدری بزرگ است که پانصد حمله مثل نیش زنبور برای آن خواهد بود ولی آیا اسرائیل از پانصد حمله ایرانی جان زنده به در می برد؟
تصمیمات دولت جدید آمریکا در تعلیق قرارداد های فروش تسلیحات به عربستان و امارات و همچنین خودداری از قرار دادن حوثی های یمن در لیست تروریستی این کشور نشان می دهد که رویکرد جدید آمریکا نسبت به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هم تغییر کرده و به زودی آمریکایی ها در صدد تغییر سیاست خود در منطقه خواهند بود، امری که موجب آن شده تا این کشورها به فکر حل اختلافات خود با ایران بیافتند و ایران هم درب باغ سبز را برای آنها باز کرده، امری که شدیدا موجب ناراحتی اسرائیلی ها شده، چرا که آنها امیدوار بودند با استفاده از این کشورها جنگ خود با ایران را به مرز های ایران بکشانند اما طبق برخی گزارش های منتشر شده این کشورها به اسرائیلی ها اعلام کرده اند که حاضر نیستند در هیچگونه حمله ای بر علیه ایران با آنها همکاری کنند.
یک بار هم که شده اینها منافع ملی خود را بر منافع سیاسی مقدم دانسته اند.
اروپایی ها هم به فکر آن هستند که نظرات ایران و آمریکا را به هم نزدیک کنند و فاصله خود با آمریکا را کم کنند و در حال حاضر خواسته های اسرائیلی ها برای آنها در مرتبه چندم قرار دارد.
سخنان مقامات آمریکایی، علیرغم اینکه تلاش بر آن است که نشان دهند آمریکا هنوز پایبند مواضع سرسختانه خود بر علیه ایران است، اما نشان می دهد رویکرد دولت جدید آمریکا هم بر این اساس است که آمریکا به توافق هسته ای برگردد و ایران را بدون هیچ توافقی رها نکنند، چون آنها اطمینان دارند ایران بدون هیچ توافق که ناظر بر عملکرد برنامه هسته ای آن باشد بسیار برای اسرائیل خطرناک تر می باشد.
آنها به خوبی می دانند که با حمله نظامی نمی توان برنامه هسته ای و یا دفاعی ایران را متوقف کرد و همه فشارهایی که ترامپ بر ایران وضع کرده نتیجه معکوس داشته و ایران به جای ضعیف تر شدن قویتر هم شده.
بدیهی است در صورتی که حمله ای نظامی بخواهد بر علیه ایران صورت بگیرد ایرانی ها هم حق واکنش را پیدا می کنند و هم اینکه این حق را پیدا خواهند کرد که از بسیاری از معاهدات بین المللی خارج شوند و برنامه های اتمی و موشکی خود را زیر زمین ببرند.
با توجه به اینکه ایرانی ها توانسته اند همه فناوری های لازم اتمی و موشکی را به دست آورند، یعنی یک فاجعه برای آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه که در مقابل ایران قرار گرفته اند.
با توجه به این شرایط کاملا مشخص می باشد که چرا این روزها مقامات ارشد اسرائیل در حال دست و پا زدن هستند و نمی دانند چه کار کنند تا معادلات بین المللی را به هم بزنند.
البته نمی توان انکار کرد که در این شرایط آنها بسیار خطرناک هستند و ممکن است تصمیمات دیوانه واری بگیرند که فکر عواقب آن را نکرده باشند یا در صدد باشند همه را در کار انجام شده قرار دهند.