اسپوتنیک - علیرغم انتقاد های دولت ایران، پس از تصویب مجلس نگهبان "طرح اقدام راهبری برای مقابله با تحریم ها" دیگر رسما به قانون تبدیل شده و دیگر رسما دولت موظف به اجرای آن می باشد.
البته هنوز این امکان وجود دارد که مراجع بالا دستی مانند شورای عالی امنیت ملی و یا حکم حکومتی رهبری مانع اجرای این قانون گردند، اما فعلا تصوری از اینکه رهبری قرار است در این ماجرا مداخله کند وجود ندارد.
شاید نیاز اصلی ایران این بود که زمان خروج آمریکا از برجام چنین قانونی توسط مجلس وقت تصویب می شد ولی خوب دولت ایران دو سال به امید اینکه اروپایی ها جای آمریکا را در برجام پر کنند با طرف های دیگر برجام مماشات کرد و طی این دو سال تنها اتفاقی که رخ نداد اقدامی از طرف اروپاییها برای اجرای برجام بود.
نباید فراموش کنیم که دلیل اصلی امضا و اجرای برجام توسط ایران این بود که تحریم ها از بالاسر ملت ایران برداشته شوند و اگر بنا بود که تحریم های شدید تری بر ملت ایران تحمیل گردد دیگر چه فایده ای برای ایران داشت که بخواهد برجام را اجرا کند و برنامه هسته ای خود را محدود کند.
علیرغم اینکه اروپایی ها تعهد کرده بودند که با اجرای طرحی موسوم به SPV خروج آمریکا از برجام را جبران کنند و تحریم های آمریکا را دور بزنند و اقدام به خرید نفت و تعامل تجاری و اقتصادی با ایران و همچنین باز کردن کانال های بانکی نمایند اما پس از یک سال از خروج آمریکا از برجام به یکباره آمدند و اظهار داشتند که طرح دیگری که به مراتب کوچکتر از SPV بود را اجرا خواهند کرد و نام آن را INSTEX گذاشتند.
علیرغم اینکه ایرانی ها همان ابتدا مخالفت خود با اینستکس را اظهار داشتند و خواهان آن بودند که طبق برجام کلیه کانال های مالی تعاملات بانکی ایران با اروپا و جهان باید باز شود و تعاملات اقتصادی و تجاری با ایران از جمله خرید نفت باید آسان گردد اما اروپایی ها بهانه های مختلفی آوردند که مجبور هستند با اینستکس شروع کنند و بعد کم کم به سمت بازکردن کانال های دیگر بروند.
کاملا مشخص بود که اروپایی ها با آمریکایی ها به نوعی هماهنگ هستند تا یکی نقش پلیس خوب و دیگری نقش پلیس بد را بازی کند و در حالی که ایران در حال اجرای تعهدات خود در برجام است و برنامه هسته ای اش محدود شده؛ با بهانه گیری اجازه ندهند ایران از مزایای برجام بهره ببرد و تحریم ها سر جای خود باقی بماند.
اگر تحریم هایی که در حال حاضر توسط ایالات متحده بر علیه ایران اعمال شده و اروپایی ها و دیگر کشورها در حال تمکین به آن هستند را با تحریم های شورای امنیت مقایسه کنیم می بینیم که این تحریم ها حتی فراتر از تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران می باشد، یعنی عملا نه فقط تحریم ها از بالا سر ملت ایران برداشته نشده بلکه شدید تر هم شده.
دولت ایران در چند قدم برخی تعهدات ایران در برنامه هسته ای را تقلیل داد که البته ظاهرا این تقلیل تعهدات ایران فقط در حدی بود که اروپایی ها را به قول معروف فقط انگولک کند و نه تهدید چون تاثیری روی مواضع آنها نسبت به اجرای تعهداتشان در برجام نداشت و آنها همچنین به همکاری با آمریکا در اعمال تحریم ها بر علیه ایران ادامه دادند.
اینکه برخی اوقات انتقاد می کنند که حجم اورانیوم غنی شده در ایران به ده یا دوازده برابر تعهدات ایران در برجام رسیده هم بهانه ای بیش نیست.
آنها به خوبی می دانند دلیل این اتفاق این است که ایالات متحده حدود یک و نیم سال پیش تحریم هایی بر علیه خرید اورانیوم غنی شده و آب سنگین از ایران گذاشت و بر آن اساس دیگر امکان فروش اورانیوم غنی شده ایران و یا آب سنگین به کشور دیگر اصلا وجود نداشت و عملا ایران مجبور بود که این اورانیوم و آب سنگین را در داخل کشور نگه دارد.
خط قرمز اروپایی ها هم تولید اورانیوم غنی شده بالای 5% بود که ایران تا به حال از آن عبور نکرده.
یعنی عملا اروپایی ها خیالشان راحت بود که ایران هنوز در برجام است و هنوز در حال اجرای تعهدات اش در برجام می باشد، حال با مقداری اغماض که قابل قبول می باشد و با توجه به نظارت های مستمر آژانس بین المللی انرژی هسته ای مشکلی ایجاد نمی کند.
در حالی که طبق مقررات بین المللی عضویت ایران در معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای موسوم به NPT باید مزایایی (از جمله تامین امنیت اماکن هسته ای و دانشمندان این کشور با چتر بین المللی و کمک به پیشبرد برنامه صلح آمیز هسته ای) را برای ایران ایجاد کند اما علیرغم اینکه ایران حتی پروتوکل الحاقی این معاهده را به صورت داوطلبانه از سال 1383 اجرا می کند؛ ولی تا به حال این عضویت فقط برای ایران محدودیت ایجاد کرده و هیچ مزیتی برای ایران نداشته در حالی که برخی کشورهای دیگر مانند اسرائیل که عضو NPT نیستند حتی صدها سلاح هسته ای هم تولید کرده اند و هیچ کس از آنها سوال هم نمی کند.
ایران معاهده NPT را قبل از انقلاب امضا کرده و در آن زمان هم حکومت وقت امضای خود را مشروط به خالی بودن خاورمیانه از تسلیحات هسته ای نموده، و علیرغم اینکه در این کشور انقلاب شد ولی حکومت جدید ایران پایبند تعهدات حکومت قبل از انقلاب ماند، در حالی که امروزه اسرائیل تسلیحات هسته ای تولید می کند و حدود یکصد کلاهک هسته ای آمریکا در ترکیه ذخیره شده و پاکستان و هند وارد مسابقه تسلیحات هسته ای شده اند و برخی شایعات مبنی بر اینکه عربستان سعودی و امارات عربی متحده تعدادی کلاهک هسته ای از پاکستان خریداری کرده اند نیز در رسانه ها مطرح است و....
طبق همه قوانین بین الملل ایران برای تامین امنیت ملی خود مجاز است به هر تسلیحاتی که می تواند دسترسی پیدا کند تا توازن قوا با همسایگانش ایجاد کند و اجازه ندهد به حریم آن حمله شود و اگر حکومت در این باره کاهلی کند توسط ملت و تاریخ محکوم خواهد بود، کما اینکه در دوره هایی حکومت های شاهنشاهی مخصوصا قاجار در این باره کاهلی کردند و دیدیم که چه اتفاقی برای ایران رخ داد، دو سوم سرزمین ایران از دست ایرانیها رفت و ایران که زمانی یکی از ابرقدرت های جهان بود به کشور عقب افتاده تبدیل شد و تا به امروز ایرانی ها تلاش می کنند کاهلی شاهان قاجار را جبران کنند و تاوان پس می دهند.
بر کسی پوشیده نیست اگر تا به حال برخی کشورهای همجوار و ایالات متحده جسارت حمله به ایران را نداشته اند این بوده و هست که ایران توانسته تسلیحات دفاعی ای را ایجاد کند که موازنه قدرت را به هم می زند و همچنین ایران توانسته مرزهای مجازی و استراتژی دفاعی خود را توسعه دهد.
حتی یک روز هم نیست که نخست وزیر اسرائیل و مقامات این کشور چندین بار ایرانی ها را تهدید به حمله نکند اگر هم تایید شود که کشورهای همجوار قطعا به تسلیحات هسته ای دست یافته اند آنوقت برای ایجاد موازنه قدرت ممکن است ایران هم اقدام به تولید تسلیحات هسته ای کند.
مشاهده می کنیم که دشمنان ایران سه محور را برای فشار بر ایران مد نظر دارند:
1 – برنامه هسته ای.
2 – برنامه موشکی و دفاعی ایران.
3 – گسترش نفوذ ایران در منطقه.
بسیار واضح است که دلیل هدف گرفتن این سه محور این است که تا وقتی که ایران در این سه محور قدرتمند است امکان حمله و نابودی ایران وجود ندارد و اگر بتوانند این سه قدرت را از ایران بگیرند آنوقت کار حمله به ایران بسیار ساده خواهد بود، حتی ممکن است از تسلیحات هسته ای بر علیه ایران استفاده کنند تا ایرانی ها (مانند اتفاقی که برای ژاپن در جنگ جهانی دوم رخ داد) سریع تر تسلیم شوند.
تصور اینکه جامعه جهانی اجازه نمی دهد کسی از تسلیحات هسته ای استفاده کند هم یک حرف واهی بیش نیست وهیچ دلیل ندارد که اگر سوء نیتی در کار نباشد دیگر کشورها اینقدر روی این سه گزینه اصرار داشته باشند.
بر کسی پوشیده نیست که امروزه جهان تحت سیطره آمریکا و لابی های صهیونیستی است و آنها هر کاری بخواهند انجام می دهند و هیچ کس اعتراضی نمی کند.
تا به حال چند اعتراض نسبت به کشتار زنان و کودکان در یمن و یا جریاناتی که در لیبی و سوریه و عراق و فلسطین و افغانستان و ... رخ می دهد شنیده اید.
به هر صورت جهان امروزه به جنگلی تبدیل شده که قانون توسط قلدرها و قدرتمندها نوشته می شود و به قول ضرب المثل عربی "ان لم تکن ذئبا اکلتک الذئاب"، گر گرگ نباشید گرگ ها شما را خواهند خورد.
بسیاری امیدوار هستند با رسیدن بایدن به قدرت آمریکا به برجام برگردد و تعهدات خود در برجام را اجرا کند.
البته احتمالی بسیار ضعیف است ولی خوب زندگی همه اش امید است واگر این بشود که خیلی عالی است.
ولی به هر حال همه می دانند که حتی زمان امضای توافق هسته ای توسط اوباما باز هم دولت آمریکا از اجرای تعهدات خود سر باز زد.
و نباید فراموش کرد که جایگاه و اقتدار اوباما در کرسی ریاست جمهوری درون آمریکا بسیار قویتر از جو بایدن در حال حاضر می باشد مخصوصا با شرایطی ادعاهای تقلب ترامپ ایجاد کرده و فعلا بایدن نیاز دارد خود را به عنوان رئیس جمهوری واقعی و مقتدر آمریکا هم برای مردم آمریکا و هم برای جهان به اثبات برساند.
با توجه به این شرایط بسیاری باور دارند بایدن تلاش خواهد کرد تا از هر آنچه دولت های قبلی آمریکا بر علیه ایران انجام داده اند بهره ببرد و خیلی بعید است فورا اقدام به رفع تحریم ها از بالاسر ملت ایران کند و حتی ممکن است بخواهد باز وارد مرحله چانه زنی مجدد گردد تا بخواهد موقعیت داخلی خود را تقویت کند.
با توجه به اینکه احتمال دارد به دلیل روابط خوب دمکرات ها با دیگر کشورها و در مقابل روابط بد ترامپ با دیگر کشورها دیگر فرصت های قبلی در سطح بین المللی در دست ایران نباشد به نظر می آید در ایران برخی سیاستمداران باور دارند ایران باید هرچه سریعتر به شرایط خود قبل از برجام برگردد تا قدرت چانه زنی اش بالا برود.
اگر به این قانون مجلس دقت کنیم می بینیم در صورتی که آقای بایدن بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند و تعهدات آمریکا مبنی بر رفع تحریم ها را اجرا کند (طبق گفته دکتر ظریف حتی نیاز نیست بایدن به توافق هسته ای برگردد، اجرای قطعنامه 2231 شورای امنیت توسط ایالات متحده برای ایران کفاف می کند) آنوقت دولت ایران این اختیار را دارد که از مجلس بخواهد اجرای این قانون تعلیق یابد اما در صورتی که باز هم بازی های آمریکایی ها و اروپایی ها بخواهد ادامه یابد آنوقت دیگر قانون لازم الاجرا خواهد بود و ایران سریعا به شرایط هسته ای قبل از توافق هسته ای باز خواهد گشت.
بندهای این قانون هم به صورتی تدوین شده که بعد از اجرایی شدن آن دو ماه فرصت وجود دارد یعنی عملا چیزی حدود ده روز تا دو هفته پس از به قدرت رسیدن بایدن ؛ تا آمریکا به قطعنامه 2231 تمکین کند، و همه می دانند اگر بایدن بخواهد همان روز تحویل و تحول می تواند با امضای یک فرمان اجرایی همه فرمان های ترامپ را لغو کند و همه تحریم ها بر علیه ایران را ملغی و یا تعلیق کند، پس اگر واقعا نیت خیری در کار است همان روزهای اول باید نشان داده شود.
اینکه این قانون می تواند موجبات عدم اعتماد طرف های مقابل را ایجاد کند هم باید گفت فعلا این طرف های مقابل هستند که باید تلاش کنند اعتماد ایرانی ها را جلب کنند، به هر حال ایرانی ها با اجرای تعهدات خود ثابت کردند که طرف قابل اعتمادی هستند ولی آمریکایی ها و اروپایی ها به ایرانی ها نشان دادند که طرف های قابل اعتمادی نیستند.
نه فقط در پی توافق برجام بلکه حتی در پس توافق سعد آباد سال 2004 هم اروپایی ها و آمریکایی ها بی اعتباری خود را به ایرانی ها ثابت کرده بودند.
حال علیرغم همه اظهار نظر های مثبت و منفی عملا پس از تصویب این قانون توپ در زمین طرف های مقابل ایران قرار گرفته، اگر نیت سوء ای نسبت به ایرانی ها و اجرای برجام ندارند هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
همچنین باید توجه داشت که این قانون به معنای خروج ایران از برجام نیست بلکه ایران در برجام خواهد بود اما مانند دیگر کشورهای عضو برجام منتظر بقیه است تا تعهدات خود را اجرا کنند و هیچ دلیلی ندارد ایران یک طرفه بخواهد تعهدات اش را اجرا کند ولی دیگران اجرا نکنند.