نوشته شده توسط احمد رشیدی نژاد، دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی
چنانچه در جریان مناظرات انتخاباتی دوره دوازدهم ریاست جمهوری، همه کاندیداها بلا استثناء، با وجود ایراداتی که بر آن وارد آوردند، در پایبندی به آن خود را ملزم میدانستند. در همین رابطه ابراهیم رئیسی یکی از کاندیدهای مذکور(در ۱۵ اردیبهشت ۹۶)، در دومین مناظره زنده تلوزیونی در خصوص برجام عنوان میکند که «هر دولتی که سر کار بیاید باید به این تعهد(برجام) وفادار باشد». قالیباف کاندیدای دیگر نیز در(۱۱ اردیبهشت ۹۶) در گفتگوی ویژه خبری، برجام را تعهدی حاکمیتی دانسته و عنوان میکند که«هیچ دولتی نمیتواند[برجام] را به هم بزند». وی «برجام» را سندی مورد احترام دولتها خوانده و یادآور میشود که «طبیعتاٌ طرف مقابل نیز مکلف است که به عهد خود عمل کند».
با این وجود طرف مقابل بر عهد خود پایبند نماند و با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا به طور یکجانبه از برجام خارج شد. ترامپ به هنگام خروج از این توافق گفت: «من قبلا گفتهام که اگر نتوان برجام را اصلاح کرد، در آن نمیمانیم». از نظر وی توافق کنونی توافق ناقصی است که فقط دستیابی به سلاح اتمی از سوی ایرانیها را به تعویق انداخته، و نتوانسته محدودیتی برای فعالیتهای موشکی و دیگر فعالیتهای منطقهای ایران ایجاد کند. مسئلهای که بیش از همه با جوسازیهای رژیم صهیونیستی در رابطه با احساس خطر از ناحیه حضور ایران در سوریه همراه میباشد. مقامات این رژیم بدون توجه به اقدامات ایران برای محو و پاکسازی عناصر تروریستی در منطقه، ایران را متهم به تلاش برای گسترش نفوذ در منطقه و نزدیکی به مرزهایشان میکنند. در همین این رابطه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس اقدام ترامپ در خروج از برجام را «اقدامی شجاعانه» خوانده و از آن استقبال کرد.
در هر حال با بازگشت تحریمها، تنشها بالا گرفته، دو طرف یکدیگر را به اقدام متقابل تهدید میکنند! ایران هشدار داده است که اگر آمریکا صادرات نفت ایران را بلوکه کند، ایران نیز ممکن است تنگه هرمز را ببندد. فرمانده سپاه ایران محمدعلی جعفری تهدید کرده است که «به دشمن فهمانده خواهد شد که یا همه از تنگه هرمز استفاده خواهند کرد یا هیچ کس». در آن طرف نیز فرماندهی ارتش آمریکا برآمادگی آمریکا برای باز نگه داشتن تنگه هرمز بر اساس قوانین بینالمللی تاکید دارد.
با این وجود پر واضح است که در شرایط مملو از تهدید فعلی، اقدام به تهدید فقط اوضاع را بغرنجتر میکند. چرا که هم ایران و هم آمریکا دارای منافع حیاتی در منطقه بوده از ظرفیتهای یکدیگر نیز مطلعاند. ترامپ معتقد است که سیاستهای افراطی فشار علیه ایران، نهایتاٌ زمینه یک معامله بزرگ بین دو کشور را فرهم خواهد کرد. او در حاشیه اجلاس اخیر ناتو گفته است که «بالاخره مقامات ایران با او تماس گرفته و پیشنهاد معامله خواهند داد». اما ظاهراٌ او متوجه نیست چگونه قدرتی که توانسته است توانش را کیلومترها فراتر از مرزهایش در عراق و سوریه به منصحه ظهور برساند، زیر بار فشارها تسلیم خواستههای آنان خواهد شد! آنان خود میدانند که این ایران بوده است که صلح را برای عراق و سوریه به ارمغان آورده است و نه ائتلاف به اصلاح مبارزه با داعش آمریکا. بنابراین این ظرفیت را داراست که تهدیدهای خود در رابطه با بستن تنگه هرمز و حتی فراتر تهدید منابع نفتی منطقه را عملی نماید. به عبارتی بازی با ایران بازی با اقتصاد و امنیت جهان و بویژه منطقه است. وقتی آمریکا هشت سال در سوریه و چهار سال در یمن نمیتواند به اهدافش برسد، اقتصاد جهانی چند سال را باید برای بحران درگیری بین ایران و آمریکا در نظر بگیرد. چرا که به گفته مقام معظم رهبری «دوران بزن در رو به پایان رسیده است». لذا بمبارانهای موضعی و مقطعی نه تنها چیزی را عاید آمریکا نخواهد کرد، بلکه تاوان سنگینی را نیز برای منافع آمریکا در منطقه به همراه خواهد داشت. با این اوصاف چنین میتوان استنباط کرد که صلح در منطقه مستلزم صلح در همه جای منطقه است. چگونه آمریکا به تحریک اسرائیل و عربستان نسبت به حضور قانونی ایران در سوریه ابراز نگرانی میکند، اما چشم خود را بر چهار سال تجاوز و جنایات آل سعود در یمن میبندد! فرض این مطلب نیز بر این قرار گرفته است که چنانچه آمریکا به درستی خواهان صلح و ثبات در منطقه است، کلید حل بحران منطقه نه در سوریه بلکه در یمن است. ایران در سوریه در موضع قدرت قرار دارد و بعید است که بواسطه تحریمها و یا هر فشار دیگری حاضر به خروج از سر سوریه گردد. از طرفی چهار سال است که مردم یمن مورد وحشیانهترین تجاوازت ائتلاف سعودی قرار گرفتهاند، و محاصره جغرافیایی اوضاع معیشتی و اقتصادی ناگواری را برای این ملت به همراه داشته است. بنابراین صلح در منطقه میتواند با خروج نیروهای سعودی از خاک یمن، شکستن محاصره اقتصادی(برای باز شدن راه برای ارسال کمکهای بشردوستانه) و نهایتاٌ اجرای همه پرسی برا تعیین سرنوشت ملت یمن آغاز گردد.
در سوریه نیز هنوز خیلی از مسائل به حالت عادی بر نگشته است. تنها در ذکر چند مورد؛ کشور غربی از جمله آمریکا بدون مجوز دولت قانونی سوریه در این کشور ایجاد پایگاه کردهاند، ترکیه بخشهای از شمال غرب این کشور را در اشغال خود گرفته و کردها پا را از مرزهای طبیعی خود فراتر گذاشتهاند. همچنین نگرانی ایران از خطر در محاصره قرار گرفتن حزبالله لبنان(در صورت خروج از سوریه) نگرانی به جایی است(مشابه انصارالله)، که در هرگونه مذاکره برای توافق باید مورد توجه قرار گیرد. طرحی که نهایتاٌ با در نظرگرفتن تمامیت ارضی و حاکمیت دولت قانونی سوریه، توسط کشورهای ذینفع به شورای امنیت میتواند ارائه گردد.
ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با سیاستهای اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد