https://spnfa.ir/20230608/تغییر-رویکرد-سیاسی-عربستان-و-تاثیر-آن-بر-منطقه-16377744.html
تغییر رویکرد سیاسی عربستان و تاثیر آن بر منطقه
تغییر رویکرد سیاسی عربستان و تاثیر آن بر منطقه
اسپوتنیک ایران
خیلی ها این روزها سوال می کنند چه شد به یکباره ایران وعربستان سعودی به سمت عادی سازی روابط و آشتی کنان رفتند در حالی که تا همین چند صباح پیش دشمنان خونی یکدیگر... 08.06.2023, اسپوتنیک ایران
2023-06-08T14:21+0430
2023-06-08T14:21+0430
2023-06-08T14:21+0430
گزارش و تحلیل
سیاسی
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/206/80/2068050_0:0:2960:1665_1920x0_80_0_0_e0f9fb4968fe6a3152a3dac1a11da94f.jpg
ایران سالهاست پیشقدم شده تا با عربستان سعودی آشتی کند و صفحه جدیدی از روابط با این کشور باز کند ولی سعودی ها نسبت به ایران موضعی منفی داشتند و عموما بسیار محتاطانه به سمت ایران قدم بر می داشتند.بسیاری این ماجرا را به دلیل سیاست آمریکا در تشویق تفرقه میان ایران و عربستان سعودی می دانند و بر کسی پوشیده نیست که در زمان زمامداری ترامپ در کاخ سفید وی وعده وعید های زیادی را به سعودی ها در قبال ایران داد، اما در نهایت معلوم شد تنها هدف ترامپ بالا کشیدن پولهای آنها و خالی کردن حساب های ذخایر ارزی شان بود و بس.در این ماجرا نمی توان نقش اسرائیل را نادیده گرفت و می توان گفت در دوران ترامپ حاکم واقعی کاخ سفید، حد اقل در زمینه روابط با کشورهای عربی، داماد سرخانه اش یهودی اش جراد کوشنر، که دست نشانده نتانیاهو به حساب می آمد، بود و ترامپ در این باره هیچ کاره بود وهرچه کوشنر می گفت عمل می کرد.البته کوشنر تلاش کرد رابطه صمیمی ای با شاهزاده محمد بن سلمان برقرار کند تا از این طریق بتواند نهایت سوء استفاده را از این رابطه انجام دهد و پولهای عربستان را به صورت شخصی بالا بکشد.پس از شکست ترامپ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم دیگر معلوم بود که هزینه رابطه بسیار صمیمی ترامپ با عربستان سعودی موجب ایجاد رابطه سرد با تیم جدید خواهد شد.اما باز هم می بینیم که پس از شکست ترامپ در انتخابات و علیرغم روابط سرد تیم جدید حکومت آمریکا با عربستان سعودی باز هم عربستان بر سر مواضع سرسختانه خود در قبال ایران اصرار داشت.پس می توان باور داشت که این جریان، گو اینکه شاید جریانی موثر بود، جریان اصلی ای نبود که موجب تغییر سیاست عربستان شده باشد.برخی باور دارند عربستان سعودی در جریان اعتراضات چند ماه قبل در ایران در کنار اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای غربی نهایت تلاش خود را انجام داد تا بلکه بتواند ضربه ای به حکومت ایران بزند.که البته این هم صحیح است ومی توان گفت اوج تلاش همه اینها در همین اعتراضات بود و شکست این اعتراضات در سرنگونی حکومت در ایران عملا شکست بزرگی برای همه اینها با هم تلقی می شود.بدیهی است همه اینها دلواپس باشند پس از شکست طرح سرنگونی نظام در ایران، ایران هم به تلافی بر آید وتلاش کنند هر چه سریعتر رضایت خاطر ایران را جلب کنند و به همین دلی می توان گفت این ماجرا می تواند یکی از دلایل تغییر رویکرد عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به ایران باشد.اما مسایل دیگری هم هست که موجبات این تغییر رویکرد شده.در چنین شرایطی حاکمیت در عربستان سعودی خود را بر سر دوراهی می بیند.یا اینکه به باورهای قدیمی پایبند بماند و دیر یا زود با خواسته های نسل جدید مواجه شود و یا اینکه انعطاف پذیری به خرج دهد و به خواسته های نسل جدید تن دهد و ادامه حکومت را تضمین کند.به نظر می رسد ملک سلمان از همان زمانی که قدرت را در عربستان به دست گرفت متوجه این جریان بود و به همین دلیل کل ساختار قبلی را به هم زد و پسرش محمد بن سلمان را ولی عهد کرد.گو اینکه این جریان با سر و صداها و اعتراضات مختلفی از طرف نسل قدیم مواجه شد اما به نظر می آید وی به قناعت کافی مبنی بر اینکه این تصمیم منفعت آتیه ساختار حاکمه را تضمین می کند رسیده بود.به هر حال بین بقای ضعیف حکومت در حال مبارزه با خواست نسل جدید و احتمال سرنگونی حکومت و یا ادامه حکومتی مقتدر با تن دادن به خواست نسل جدید یکی را باید انتخاب می کرد.منظور از اصلاحات هم تغییر رویکرد نظام سیاسی بر وفق مراد نسل جدید می باشد.می بینیم که در این شرایط محمد بن سلمان فضا را برای نسل جدید باز می کند و برای اولین بار پس از به قدرت رسیدن خاندان آل سعود مناصب عالی حکومتی کم کم به دست افرادی خارج از خاندان می رسد وفضا برای حضور نسل جوان در حکومت باز می شود.همچنین وی بسیاری از مقررات که مورد انتقاد نسل های جدید بود را لغو می کند مثل جریان حجاب بانوان و یا اجازه دادن به زنان برای رانندگی و یا راه اندازی کنسرت و یا...به این ترتیب شاهزاده محمد بن سلمان امیدوار است که در دوران انتقالی قدرت از حمایت قشر جوان عربستان سعودی که عموما هم اکثریت جامعه را تشکیل می دهند برخوردار گردد.برای رسیدن به این مقصود هم وی متوجه است که باید تمرکز خود را روی رشد اقتصادی و اجتماعی و رفاهی جامعه متمرکز کند و خوب طبیعتا یکی از اصلی ترین موانع در این راه هزینه های جنگ فرسایشی یمن است که باید از شر آن خلاص شود.یکی دیگر از موانع اختلاف های دیرینه نسل قدیم عربستان سعودی با همسایه شمالی عربستان یعنی ایران است که چندین قرن است عربستان سعودی را درگیر کرده، ووی تصمیم گرفته از شر عقده این اختلافات هم خلاص شود.گو اینکه جوانان اکثریت جامعه عربستان سعودی را تشکیل می دهند اما به هر حال نسل قدیم و محافظه کار هنوز در عربستان سعودی نفوذ بسیار زیادی دارند و شاهزاده محمد بن سلمان می خواهد از همه درگیری های خارجی خلاص شود تا تمرکز خود را روی حل کردن مشکلات داخلی متمرکز کند.مساله دیگری که می توان گفت اصلی ترین ماجرا است شرایط اروپا در ماجراجویی های آمریکا در اوکراین می باشد.جوامع عربی کاملا با آمریکا مخالف هستند و از همان ابتدای شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین کل جوامع عربی مخالف آمریکا و غرب بودند، حال اگر نخواهیم بگوییم طرفدار روسیه، و به همین دلیل هم رهبران کشورهای عربی حاضر نشدند طبق خواست ایالات متحده موضع گیری کنند.اما مساله ای که بسیار برای رهبران کشورهای عربی اهمیت داشته و دارد این است که ایالات متحده آمریکا برای منافع خود حاضر شده منافع کشورهای همپیمان با آمریکا را زیر پا بگذارد و اقتصاد کشورهای اروپایی را له کند.همچنین ایالات متحده سیاست دیرینه خود مبنی بر انحصار واردات نفت اروپا به صادرات آمریکا را پیاده کرده واروپایی ها را که تا همین چند صباح پیش در مقابل آمریکا مقاومت می کردند وادار کرده تا انحصارا انرژی گران قیمت آمریکا را خریداری کنند وریزه خواری ها را به انگلیس داده.در این شرایط کشورهای عربی هم بازار اصلی خود که غرب بود را از دست داده اند و امروزه بازار اصلی انرژی برای کشورهای عربی شرق آسیا می باشد و خواه نا خواه مسیر شرق آسیا از ایران می گذرد.همچنین آمریکایی ها تلاش کردند با قلدری کشورهای عربی را وادار کنند تا به خواست آنها تمکین کنند و به ضرر کشورهای خودشان نفت ارزان قیمت وارد بازار کنند که خوب همه دیدیم برای اولین بار این ماجرا با مقاومت کشورهای عربی مواجه شد.میتوان گفت دلیل اصلی مقاومت کشورهای عربی این بود که این کشورها به این نتیجه رسیده اند که آمریکایی ها دنبال منافع متحدین خود نیستند وهمچنین جهان به سمت چند قطبی شدن می رود و دیگر ایالات متحده آمریکا تک قطب قدرت جهان به حساب نمی آید تا هرچه می خواهد بر آنها تحمیل کند.البته طبیعی است که کشورهای عربی، حد اقل فعلا، تمایل نداشته باشند از زیر چتر آمریکا خارج شوند و زیر چتر ابرقدرت جدیدی در جهان قرار گیرند و همچنین تمایل ندارند برای بقا ذیل چتر آمریکا مجبور باشند تا زورگویی های آمریکا را تحمل کنند.در چنین شرایطی به نظر می رسد آنها به این نتیجه رسیده اند که بهتر است نوعی همکاری امنیتی و نظامی منطقه ای با دیگر کشورهای منطقه داشته باشند، چیزی شبیه جنبش عدم تعهد، وبا همکاری با هم در دوره جدید چند قطبی شدن جهان بتوانند امنیت خود را تامین کنند.
https://spnfa.ir/20230606/ایران-و-عربستان-فصلی-جدید-در-خلیج-فارس-16353565.html
https://spnfa.ir/20230605/عربستان-میزبان-بزرگترین-نشست-تجاری-مشترک-چین-و-اعراب-16341269.html
https://spnfa.ir/20230606/بازگشایی-رسمی-سفارت-ایران-در-عربستان-16353240.html
https://spnfa.ir/20230603/تفاهم-ایران-و-عربستان-سعودی-و-تاثیرات-آن-در-ابعاد-مختلف-16322489.html
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2023
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/206/80/2068050_171:0:2902:2048_1920x0_80_0_0_ab6a89eeabdf05f2493ec2423631cc0a.jpgاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
سیاسی
تغییر رویکرد سیاسی عربستان و تاثیر آن بر منطقه
خیلی ها این روزها سوال می کنند چه شد به یکباره ایران وعربستان سعودی به سمت عادی سازی روابط و آشتی کنان رفتند در حالی که تا همین چند صباح پیش دشمنان خونی یکدیگر به حساب می آمدند.
دلایل زیادی برای این ماجرا وجود دارد اما به جرئت می توان گفت دلیل اصلی این روند بیشتر خواست عربستان سعودی بوده تا ایران.
ایران سالهاست پیشقدم شده تا با عربستان سعودی آشتی کند و صفحه جدیدی از روابط با این کشور باز کند ولی سعودی ها نسبت به ایران موضعی منفی داشتند و عموما بسیار محتاطانه به سمت ایران قدم بر می داشتند.
بسیاری این ماجرا را به دلیل سیاست آمریکا در تشویق تفرقه میان ایران و عربستان سعودی می دانند و بر کسی پوشیده نیست که در زمان زمامداری ترامپ در کاخ سفید وی وعده وعید های زیادی را به سعودی ها در قبال ایران داد، اما در نهایت معلوم شد تنها هدف ترامپ بالا کشیدن پولهای آنها و خالی کردن حساب های ذخایر ارزی شان بود و بس.
در این ماجرا نمی توان نقش اسرائیل را نادیده گرفت و می توان گفت در دوران ترامپ حاکم واقعی کاخ سفید، حد اقل در زمینه روابط با کشورهای عربی، داماد سرخانه اش یهودی اش جراد کوشنر، که دست نشانده نتانیاهو به حساب می آمد، بود و ترامپ در این باره هیچ کاره بود وهرچه کوشنر می گفت عمل می کرد.
البته کوشنر تلاش کرد رابطه صمیمی ای با شاهزاده محمد بن سلمان برقرار کند تا از این طریق بتواند نهایت سوء استفاده را از این رابطه انجام دهد و پولهای عربستان را به صورت شخصی بالا بکشد.
پس از شکست ترامپ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم دیگر معلوم بود که هزینه رابطه بسیار صمیمی ترامپ با عربستان سعودی موجب ایجاد رابطه سرد با تیم جدید خواهد شد.
اما باز هم می بینیم که پس از شکست ترامپ در انتخابات و علیرغم روابط سرد تیم جدید حکومت آمریکا با عربستان سعودی باز هم عربستان بر سر مواضع سرسختانه خود در قبال ایران اصرار داشت.
پس می توان باور داشت که این جریان، گو اینکه شاید جریانی موثر بود، جریان اصلی ای نبود که موجب تغییر سیاست عربستان شده باشد.
برخی باور دارند عربستان سعودی در جریان اعتراضات چند ماه قبل در ایران در کنار اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای غربی نهایت تلاش خود را انجام داد تا بلکه بتواند ضربه ای به حکومت ایران بزند.
که البته این هم صحیح است ومی توان گفت اوج تلاش همه اینها در همین اعتراضات بود و شکست این اعتراضات در سرنگونی حکومت در ایران عملا شکست بزرگی برای همه اینها با هم تلقی می شود.
بدیهی است همه اینها دلواپس باشند پس از شکست طرح سرنگونی نظام در ایران، ایران هم به تلافی بر آید وتلاش کنند هر چه سریعتر رضایت خاطر ایران را جلب کنند و به همین دلی می توان گفت این ماجرا می تواند یکی از دلایل تغییر رویکرد عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نسبت به ایران باشد.
اما مسایل دیگری هم هست که موجبات این تغییر رویکرد شده.
یکی دیگر از این مسایل این است که امروزه نسل جدید در جامعه عربستان سعودی در حال قدرت گرفتن هستند و این نسل نسلی است که جهان دیده و تحصیل کرده می باشد و دیگر نسل قدیمی که محدود به باورهای قبیله ای و صحرا نشینی بود ضعیف شده.
در چنین شرایطی حاکمیت در عربستان سعودی خود را بر سر دوراهی می بیند.
یا اینکه به باورهای قدیمی پایبند بماند و دیر یا زود با خواسته های نسل جدید مواجه شود و یا اینکه انعطاف پذیری به خرج دهد و به خواسته های نسل جدید تن دهد و ادامه حکومت را تضمین کند.
به نظر می رسد ملک سلمان از همان زمانی که قدرت را در عربستان به دست گرفت متوجه این جریان بود و به همین دلیل کل ساختار قبلی را به هم زد و پسرش محمد بن سلمان را ولی عهد کرد.
گو اینکه این جریان با سر و صداها و اعتراضات مختلفی از طرف نسل قدیم مواجه شد اما به نظر می آید وی به قناعت کافی مبنی بر اینکه این تصمیم منفعت آتیه ساختار حاکمه را تضمین می کند رسیده بود.
به هر حال بین بقای ضعیف حکومت در حال مبارزه با خواست نسل جدید و احتمال سرنگونی حکومت و یا ادامه حکومتی مقتدر با تن دادن به خواست نسل جدید یکی را باید انتخاب می کرد.
طبق همه قوانین و مقررات حاکم مطلق در عربستان سعودی ملک سلمان است اما می بینیم که وی به شاهزاده محمد بن سلمان فضای تحرک بسیار زیادی را داده و عملا به او اجازه داده که نقش پادشاه را در دوران حیات پادشاه داشته باشد ودر همه موارد از محمد بن سلمان حمایت مطلق کرده تا اصلاحات مد نظر را انجام دهد.
منظور از اصلاحات هم تغییر رویکرد نظام سیاسی بر وفق مراد نسل جدید می باشد.
می بینیم که در این شرایط محمد بن سلمان فضا را برای نسل جدید باز می کند و برای اولین بار پس از به قدرت رسیدن خاندان آل سعود مناصب عالی حکومتی کم کم به دست افرادی خارج از خاندان می رسد وفضا برای حضور نسل جوان در حکومت باز می شود.
همچنین وی بسیاری از مقررات که مورد انتقاد نسل های جدید بود را لغو می کند مثل جریان حجاب بانوان و یا اجازه دادن به زنان برای رانندگی و یا راه اندازی کنسرت و یا...
به این ترتیب شاهزاده محمد بن سلمان امیدوار است که در دوران انتقالی قدرت از حمایت قشر جوان عربستان سعودی که عموما هم اکثریت جامعه را تشکیل می دهند برخوردار گردد.
برای رسیدن به این مقصود هم وی متوجه است که باید تمرکز خود را روی رشد اقتصادی و اجتماعی و رفاهی جامعه متمرکز کند و خوب طبیعتا یکی از اصلی ترین موانع در این راه هزینه های جنگ فرسایشی یمن است که باید از شر آن خلاص شود.
یکی دیگر از موانع اختلاف های دیرینه نسل قدیم عربستان سعودی با همسایه شمالی عربستان یعنی ایران است که چندین قرن است عربستان سعودی را درگیر کرده، ووی تصمیم گرفته از شر عقده این اختلافات هم خلاص شود.
گو اینکه جوانان اکثریت جامعه عربستان سعودی را تشکیل می دهند اما به هر حال نسل قدیم و محافظه کار هنوز در عربستان سعودی نفوذ بسیار زیادی دارند و شاهزاده محمد بن سلمان می خواهد از همه درگیری های خارجی خلاص شود تا تمرکز خود را روی حل کردن مشکلات داخلی متمرکز کند.
مساله دیگری که می توان گفت اصلی ترین ماجرا است شرایط اروپا در ماجراجویی های آمریکا در اوکراین می باشد.
جوامع عربی کاملا با آمریکا مخالف هستند و از همان ابتدای شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین کل جوامع عربی مخالف آمریکا و غرب بودند، حال اگر نخواهیم بگوییم طرفدار روسیه، و به همین دلیل هم رهبران کشورهای عربی حاضر نشدند طبق خواست ایالات متحده موضع گیری کنند.
اما مساله ای که بسیار برای رهبران کشورهای عربی اهمیت داشته و دارد این است که ایالات متحده آمریکا برای منافع خود حاضر شده منافع کشورهای همپیمان با آمریکا را زیر پا بگذارد و اقتصاد کشورهای اروپایی را له کند.
همچنین ایالات متحده سیاست دیرینه خود مبنی بر انحصار واردات نفت اروپا به صادرات آمریکا را پیاده کرده واروپایی ها را که تا همین چند صباح پیش در مقابل آمریکا مقاومت می کردند وادار کرده تا انحصارا انرژی گران قیمت آمریکا را خریداری کنند وریزه خواری ها را به انگلیس داده.
در این شرایط کشورهای عربی هم بازار اصلی خود که غرب بود را از دست داده اند و امروزه بازار اصلی انرژی برای کشورهای عربی شرق آسیا می باشد و خواه نا خواه مسیر شرق آسیا از ایران می گذرد.
همچنین آمریکایی ها تلاش کردند با قلدری کشورهای عربی را وادار کنند تا به خواست آنها تمکین کنند و به ضرر کشورهای خودشان نفت ارزان قیمت وارد بازار کنند که خوب همه دیدیم برای اولین بار این ماجرا با مقاومت کشورهای عربی مواجه شد.
میتوان گفت دلیل اصلی مقاومت کشورهای عربی این بود که این کشورها به این نتیجه رسیده اند که آمریکایی ها دنبال منافع متحدین خود نیستند وهمچنین جهان به سمت چند قطبی شدن می رود و دیگر ایالات متحده آمریکا تک قطب قدرت جهان به حساب نمی آید تا هرچه می خواهد بر آنها تحمیل کند.
البته طبیعی است که کشورهای عربی، حد اقل فعلا، تمایل نداشته باشند از زیر چتر آمریکا خارج شوند و زیر چتر ابرقدرت جدیدی در جهان قرار گیرند و همچنین تمایل ندارند برای بقا ذیل چتر آمریکا مجبور باشند تا زورگویی های آمریکا را تحمل کنند.
در چنین شرایطی به نظر می رسد آنها به این نتیجه رسیده اند که بهتر است نوعی همکاری امنیتی و نظامی منطقه ای با دیگر کشورهای منطقه داشته باشند، چیزی شبیه جنبش عدم تعهد، وبا همکاری با هم در دوره جدید چند قطبی شدن جهان بتوانند امنیت خود را تامین کنند.
در چنین شرایطی اینها نیاز دارند که اختلافات خود با ایران را کنار بگذارند و به نحوی با ایران همکاری کنند که مطمئن باشند گزندی از ایران به آنها نمی رسد و می توان گفت این ماجرا اصلی ترین دلیلی است که سعودی ها و دیگر کشورهای عربی به سمت عادی سازی رابطه با ایران و دیگر متحدین ایران در منطقه مثل سوریه و... روی آورده اند.