قرار نیست با رویکرد جامع سازمان جهانی بهداشت به سلامت زنان ایرانی نگاه کنیم. از دید این سازمان، موضوع سلامت به ۴ بعد سلامت جسمی، روحی، اجتماعی و معنوی تقسیم میشود.
باورهای سنتی حاکم بر جامعه
دیدگاه جامعهی ایرانی به زن، یک دیدگاه نسبتا سنتی و قدیمی است. هنوز هم دیده میشود که حقوق سادهای از قبیل افزایش آگاهی نسبت نیازهای جنسی دختران در میان پدر و مادرهای ایرانی یک مفهوم ناپسند است. در چنین فضایی چطور میتوان انتظار داشت دخترها در قبال بارداریهای ناخواسته، بروز قاعدگی نامنظم، تحولات هورمونی و مواردی از این دست با والدین خود مشورت کنند؟ چطور میتوان انتظار داشت که امکان مراجعه به دکتر زنان را در زمان نیاز داشته باشند؟
این در حالی است که بسیاری از دختران و مادران ایرانی که از نسل جدید هستند، داشتههای فعلیشان را با حقوقی که فرهنگ غربی به زنان میدهد مقایسه میکنند و به دنبال دستیابی به چنین حقوقی هستند. مسائلی از قبیل بهداشت جنسی، روابط سالم، داشتن اختیار در به دنیا آوردن فرزند و انجام آزمایشهای مستمر پزشکی چیزی نیست که در دوران مدرن امروزی بتوان منکر ضرورت آنها شد.
اینترنت به عنوان یک ابزار رهاییبخش
با روی کار آمدن اینترنت و همهگیری آن در میان مردم، دخترها و خانمهای ایرانی بیشتر و بهتر از حقوق خود مطلع شدهاند. اینکه جنسیت را نباید انکار کرد و نباید بر ضروریاتی از قبیل دسترسی به پزشک، ملزومات بهداشتی، آزمایشهای منظم و مسائلی از این دست چشم پوشید.
اگر در گذشته بسیاری از خانمها دربارهی مسائل مربوط به جنسیتشان بیاطلاع بودند، حالا به لطف دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی میتوانند از اطلاعات دست اول مربوط به خودشان مطلع شوند. حالا خانمها میتوانند در اجتماعهای خاص خودشان فعالیت کنند و حتی در آگاهیبخشی به زنان دیگر هم نقش داشته باشند. فعالیت زنان در شبکههای اجتماعی میتواند نقش موثری در شنیده شدن صدای آنها داشته باشد و آنها را از یک جنسیت به حاشیه راندهشده خارج کند. این تلاشها در عین اینکه منجر به افزایش آگاهی خانمها میشود، میتواند روی طرز تفکر مردان هم تاثیر مثبت بگذارد و به مرور منجر به تغییر تفکرات سنتی نسبت به زن و نیازهایش شود.
اگر در گذشته خانمها به دلیل شرم و حیا و دلایلی از این قبیل نمیتوانستند به پزشک زنان مراجعه کنند، حالا با استفاده از مشاوره پزشکی تلفنی با دکتر زنان میتوانند فارغ از فاصله و مسافت به دکتر دسترسی پیدا کنند و از طریق مکالمه تلفنی یا چت با چندین پزشک متخصص ارتباط بگیرند.
توزیع نابرابر امکانات بهداشتی در سطح کشور
ایران کشور پهناوری است و امکانات آموزشی و بهداشتی در تمام نقاط آن به یکسان توزیع نشده است. هنوز هم در بسیاری از نقاط مرزی کشور از جمله در سیستان و بلوچستان، ایلام و کردستان شاهد اوضاع نابسامان بهداشتی هستیم و در این میان، سلامتی و بهداشت زنان هم از وضعیت کلی تاثیر پذیرفته است. خیلی از شهرهای محروم کشور هنوز بیمارستان و مرکز بهداشتی محلی ندارند و برای کارهای ساده مجبور هستند به شهرهای همجوار یا مراکز استان مراجعه کنند. این اتفاق باعث میشود تا خیلی از زنان و دختران مسائل جنسیشان را در مقایسه با بیماریهای دیگر کماهمیت تلقی کنند و به زعم خودشان با سرپوش گذاشتن روی این نیازها به نفع یک کل بزرگتر، یعنی خانواده بیندیشند.
چه کار باید کرد؟
گسترش آموزش و تسهیل فعالیت نهادهای اجتماعی تنها چارهای است که میتوان در کوتاهمدت به آن فکر کرد. سازمانهای مردمنهاد و فعالان اجتماعی باید این فرصت را داشته باشند که سطح آگاهی زنان و به طور کل، جامعهی ایران را نسبت به مسایل بهداشتی ارتقا دهند.
اما این موضوع، چیزی نیست که بتوانیم برایش صرفا به دنبال یک راهحل بومی یا منطقهای باشیم. پیروی کردن از تصمیماتی که در مجامع بینالمللی گرفته میشود، میتواند ما را از خرد جمعی بهرهمند کند و وضع سلامتی و بهداشت را در بین زنان ایرانی بهبود دهد.
اگر به دنبال جامعهای شاداب و تندرست هستیم، باید به عنوان یک ضرورت به سلامت زنان جامعه بها بدهیم.