اسپوتنیک - کم کم به انتخابات آتی ریاست جمهوری ایالات متحده نزدیک می شویم و آقای ترامپ برای انتخاب مجدد خود به هر دری که بتواند می زند و هر کاری که تصور کنید یا حتی تصور نکنید حاضر است انجام دهد تا باز هم رییس جمهوری شود.
اگر شرایط ما قبل جنگ های جهانی اول و دوم را بررسی کنیم می بینیم در همان زمان هم دیدگاه های افراطی و برتری بینی و نژاد پرستی در برخی کشورها منجر به آن شد که راست گراهای افراطی در کشورهای اروپایی به قدرت برسند و با سیاست های تند افراطی خود ملت ها را بر علیه یکدیگر تحریک کنند، اما اصل ماجرا این بود که پشت پرده جنگ قدرت میان کارتل ها و موسسات تجاری بین المللی راه افتاده بود و بیش از اینکه بحث اختلافات میان کشورها بر اساس مسایل نژادی و یا حتی ملت ها باشد بحث این بود که بازرگانان وکارخانه داران به دنبال بازکردن بازارهای تجارت برای خود بودند و برخی کشورها که در آن زمان از امتیاز استعمار کشورهای دیگر ویا قیمومیت بر آنها استفاده می کردند و علاوه بر این راه و فضای تجارت را برای دیگران بسته بودند منابع خدادادی کشورهای استعمار شده را به بخس می گرفتند و بعد با قیمت های کلان به دیگران می فروختند.
این کارتل های اقتصادی هم چاره را در آن دیدند که همه موازین بین المللی را زیر پا بگذارند و با سوء استفاده از احساسات قومیتی و ملی گرایانه و ... کشورها را به جان هم بیاندازند تا معادله ها به هم بخورد.
فراموش نکنید قبل از "سازمان ملل" تشکیلاتی به نام "جامعه ملل" در پی جنگ جهانی اول تشکیل شد اما برخی کشورها ورهبران همین کارها وتکروی هایی که امروزه آقای ترامپ و تیم وی انجام می دادند انجام دادند و در نهایت کار به جنگ جهانی دوم کشید.
اهداف "جامعه ملل" مانند "سازمان ملل" هم بر این اساس بود که کشورها به جای اینکه اختلافات فیما بین را از طریق جنگ حل کنند از طریق میانجیگرین دیگر کشورها و مذاکره و گفتگو حل و فصل کنند.
گذشته از همه حرف و حدیث هایی که در مورد برجام می شود، یکی از اصلی ترین اهداف همه کشورهای عضو در این توافق این بود که آن رویه، یعنی بحث حل و فصل اختلافات از راه مذاکره و گفتگو را احیا کنند و کشورهایی که درگیر جنگ جهانی اول و دوم بودند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم موفق شدند به چنین موفقیتی دست یابند.
شکست برجام هم دقیقا مانند شکست "جامعه ملل" می باشد، یعنی از آن پس همه کشورهای جهان به این نتیجه می رسند که امکان حل و فصل اختلافات از طریق صلح و سازش امکان پذیر نیست و تنها راه حل اختلافات همان جنگ است.
سیاست های رییس جمهوری ایالات متحده بر این اساس است که به هر ترتیبی شده رقبای آمریکا را از بازارهای اقتصادی حذف کند و احتکار اقتصاد جهان را در اختیار بگیرد.
شما اگر به سیاست های اقتصادی آقای ترامپ توجه داشته باشید می بینید از چین و ژاپن گرفته تا اروپا و کانادا و مکسیک و آمریکای لاتین و ... هیچ کشوری چه دوست چه دشمن از گزند جنگ های اقتصادی آقای ترامپ در امان نبوده و وی همه توافقات فیما بین آمریکا و همه کشورها، تکرار می کنم دوست و دشمن را زیر پا گذاشته.
با توجه به شرایط امروزی، یعنی انتشار ویروس کرونا و قرنطینه شدن دو سوم مردم کره زمین و رکود اقتصادی ای که پیش بینی می شود در پی این مساله پیش آید این احتمال وجود دارد که این جنگ های اقتصادی بزودی میان ایالات متحده و دیگر کشورها رشد کند.
قطعا دیگر کشورها هم با همان مشکلات ایالات متحده مواجه هستند و اگر احیانا قرار نباشد آمریکایی ها به توافقات بین المللی خود پایبند باشند این احتمال وجود دارد که جنگ های اقتصادی به سمت جنگ های نظامی نیز کشیده شود.
با توجه به اینکه ذهنیت و تفکر سیاسی آقای ترامپ غیر قابل تغییر می باشد نمی توان توقع داشت که در صورت انتخاب ایشان برای دوره بعدی وی پایبند توافقات بین المللی باشد و یا حاضر باشد به حریم دیگر کشورها احترام بگذارد به همین دلیل هیچ بعید نیست که باز هم شخصی با نژاد ژرمن مسبب یک جنگ جهانی سوم باشد، جنگی که شاید اینبار منجر به نابودی کل بشریت گردد.