شاید بیشترین اطلاعات توسط سردار حاجی زاده برای گشودن گره کور و عجیب این حادثه به مردم داده شد؛ لیکن مطالبی که فرمانده هوا و فضای سپاه طی یک برنامه تلویزیونی مطرح کرد، ابهامات و پرسشهای زیادی را برانگیخت. هرچند این جنرال ایرانی بهطور مشخص و روشن تمام مسائل و عواقب را برعهده گرفت، باز هم نمیتوان بدون جواب بعضی از پرسشها تصویر روشن و شفافی از ماجرای تلخ و اسفبار سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی در ذهن متصور شد.
بهتر است با نگاه عمیقتر و ذهنی پرسشگر به شب حادثه بازگردیم و به نخستین مستند کوتاه از هنگام وقوع این اتفاق نگاهی بیندازیم تا در ادامه بتوانیم راه درست را برای تشخیص و درک درست وقایع پیش بگیریم. فیلمی کوتاه که توسط یک موبایل ضبط شده برای نخستین بار توسط نیویورک تایمز منتشر میشود که لحظه اصابت موشکی را به شی پرنده در میان ظلمت شب نشان میدهد. این فیلم سوال برانگیز و کوتاه بهوضوح نشان میدهد که فیلمبردار در ساعت ۵ صبح بهوسیله موبایل، در حالت فیلمبرداری از آسمان تیره است و بعد از لحظاتی تازه موشکی از راه میرسد و حادثه انفجار در آسمان رخ میدهد. پرسش ساده ولی بیجواب این است که این آمادگی برای ضبط چنین تصویری از کجا ناشی شده است؟ آیا فیلمبردار میدانسته که چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟
چند روز بعد، فرمانده هوا و فضا در طی سخنان خود از اخباری صحبت میکند که مبتنی بر پرتاب موشکهای کروز به سمت ایران است. این موشکها چگونه در طی مسیر رسیدن به ایران ردیابی نشدند تا در آخرین سد پدافند هوایی تهران ناگهان سر از غیب بیرون بیاورند و اپراتور را به پرتاب موشک وادارند. چرا بخشهای دیگر شبکه پدافند نسبت به این موشکها حساسیت نشان نداند و با کمک سامانههای دفاعی آنها را ساقط نکردند؟ اساسا اگر موشکی از سمت آمریکا به ایران پرتاب شده چرا هیچ گزارش یا ادعای از آنها مبتنی بر واکنش موشکی مطرح نشده است؟
اپراتور سامانه موشکی نیز برای پرتاب نیاز به تایید داشته است و به گفته سردار حاجی زاده نتواسته ارتباط لازم را برقرار کند. مسئله مهم در اینجا این است که چه مشکلی باعث شده این ارتباط تا بدین حد مهم، دچار اختلال شود آنهم برای پدافندی که در چند کیلومتری تهران است نه در مرزهای غربی یا شرقی کشور.
آیا باید قبول کنیم تدابیر جنگ الکترونیک آمریکا تا بدین حد میتواند درون مرزهای ما نفوذ کند و هیچ سامانه هشدار یا مقابلهای در مقابل آن نتواند جوابگو باشد. ترافیک خطوط یکی از احتمالاتی بود که سردار حاجیزاده برای جواب این مسئله مطرح کرده است؛ لیکن این همه ارتباطات در آن زمان برای چه کاری در آن منطقه انجام میشده است؟ حتی اگر فرض کنیم این ترافیک بالا حقیقتاً اتفاق افتاده، چطور قبل از عملیات برای این مشکل تمهیداتی در نظر گرفته نشده است. سردار حاجی زاده اشاره میکند که حرکت هواپیما همانند شی تهدید کننده به سمت یک مرکز مهم سپاه بوده است. این مرکز مهم چه نام دارد و چگونه دفاع و حفظ آن با در نظر نگرفتن خطر ترافیک خطوط ارتباطی و امکان وقوع مشکلاتی از این دست برنامهریزی شده بود؟ در صورت حمله و واکنش آمریکا این اختلال چه عواقب خطرناکی میتوانست داشته باشد و چگونه میتوان از کنار چنین غفلت بزرگی بهسادگی گذشت.
در این میان سوالی است که با تکرار آن عمق فاجعه دوباره برجسته میشود. دستورات هماهنگ کننده بین سازمانهای پروازی و پدافند کشور بهطور مشخصی با بیاعتنای روبهرو شده است. دستور مشخص و سادهای که میتوانست با ممانعت از پروازهای داخلی علاوه بر جان مسافران بیگناه پرواز بیسرانجام ۷۵۲، ثمرات عملیات شبانه سپاه در عینالسد را نیز خدشه دار نکند. آیا این کار از سر غرور بوده است یا اهمال یا حتی نتیجه تصمیم مشخص و روشنی که از عواقب خطرناک آن مطلع بوده است. شاید ایرانیان اکنون دوباره باید خدا را شاکر باشند که این واقعه دردناک تنها برای یک هواپیما رخ داده است و بهنوعی در آن شب آتش و خون تمام هواپیماهای مسافربری در تیرس پدافند، در خطر انهدام و نابودی بودند.
سامانه دفاعی تور M1 ساخت روسیه متهم ردیف اول در فهرست سامانههای مشکوک مورد استفاده ایران در این واقعه است. این سامانه میتواند تا ارتفاع تقریبی ۱۲ کیلومتر اهداف را شناسایی کند و هدف از طراحی آن برای مقابله با اهداف نظامی ارتفاع پایین و متوسط است. سامانه تور میتواند در یک زمان تا ۴۸ هدف را ردگیری کند و با پرتاب دو موشک هدف را ساقط کند. از آنجایی که این سامانه از نوع متحرک است نیروی پدافند با پیادهسازی آن در اطراف تهران سعی کرده آخرین سد دفاعی خود را استحکام ببخشد.
پرسش کلیدی این است که چگونه چنین سامانه ای از تشخیص بین موشک کروز با هواپیما عاجز است. درحالیکه هر سامانه دفاعی باید بهراحتی بین هواپیما جنگنده، موشک و حتی مشخصاتی مانند ارتفاع، سرعت، سطح مقطع و مانور اشیای پرنده قوه تشخیص مناسبی داشته باشد والا حضور آن در صحنه نبرد به چه کار میآید.
سرعت یک هواپیمای مسافربری آن هم در حال اوجگیر به هیچ وجه با سرعت موشک یکی نیست. حال بماند که از لحاظ ابعادی هم قابل مقایسه نیستند.
با همه این تفاسیر نقش IFF (سیستم تشخیص دوست یا دشمن)در این سامانه چه میشود. آیا IFF نمیتوانسته هواپیمای خودی را از غیر خودی تشخیص دهد.
این موارد فرضیه خطای انسان را به چالش جدی میکشد؛ چراکه کنترل این موارد به دست اپراتور نیست. وقتی راه تماسی نیست و سیستم اعلام حمله موشکی میکند و در هنگامه یک نبرد هستید اپراتور چه تصمیمی میتواند در عرض ۱۰ ثانیه بگیرد. منصفانه است بگوییم این خطای جمعی است یا باید به دنبال مقصری از بیرون بگردیم و آن را فریب جمعی بنامیم.
حال اگر به پرسش اول بازگردیم آیا میتوان حجتی برای فریب جمعی پیدا کنیم. این آمادگی ضبط تصویر هنگام اصابت موشک میتواند چه چیزی به ما بگوید. آیا سامانه پدافندی مزبور در یک نقشه از قبل طراحی شده به بازی گرفته شده است تا حادثهای تلخ رقم بخورد؟ شاید چندان هم دور از واقعیت نباشد.
چندی پیش که ناو انگلیسی در تنگه هرمز مسیر اشتباهی را طی میکرد و سرانجام توسط سپاه توقف شد و به ساحل آورده شد، یک فرضیه خاص مطرح شد. ادعایی مبتنی برای این نکته که ایران توانسته با هک سامانه GPS نفتکش انگلسی را فریب دهد و آن را در مسیر غلط قرار دهد. مشابه همین اتفاق میتواند در آن ساعات تاریک رخ داده باشد. یک هواپیمای جاسوسی آمریکایی از سری RC با حضور در منطقه میتوانسته علاوه بر شناسایی و ردیابی رادارها به جمینگ و هک سیستمها دست بزند و با نفوذ خود باعث اشتباهات سامانه دفاعی و واکنش اپراتور شود.
شاید دست یک اپراتور یا شاید هم یک دست پنهان این ماجرای تلخ را رقم زده باشد ولی در چند روز آینده سرانجام حقیقت نمایان خواهد شد و معلوم میشود که چه کسانی و چگونه این حادثه تلخ و غم افزا را رقم زدند.