اما سوالی که اینجا توسط بسیاری مطرح می باشد این است که آیا واقعا همه چیز تمام شده؟ یعنی ما دیگر شاهد اعتراضات دیگری نخواهیم بود؟ اعتراضاتی که ممکن است توسط عوامل دشمن مورد استفاده قرار گیرد و به آشوب کشیده شود.
علیرغم میل باطنی همه آنهایی که نمی خواهند شاهد به آشوب کشیده شدن مملکت باشند اما بدیهی است پاسخ این سوال با توجه به شرایط موجود خیر می باشد.
شاید بد نباشد دست اندرکاران امر در مورد اعتراضات مردمی و آشوب ها تحقیقات جامعه شناسی انجام دهند و فقط از پنجره دید امنیتی ویا سیاسی به ماجرا نگاه نکنند.
شاید بتوانیم بگوییم این بار هم نظام موفق شد که در مقابل توطئه ها بایستد و جلوی آشوب و آشوب گران را بگیرد؛ اما آیا می توانیم بگوییم زمینه نارضایتی ها را نیز از بین برده ایم و دیگر مملکت شاهد اعتراضات مردمی نخواهد بود تا دشمنان بتوانند برای ایجاد آشوب از آن بهره ببرند.
تا زمانی که مشکلات مردم مخصوصا در زمینه های اقتصادی و اجتماعی حل نشده باشد به هیچ وجه نمی توانیم سخن از پایان نارضایتی ها بزنیم و قطعا این نارضایتی ها به آتش زیر خاکستری تبدیل می شود که ما امروزه فقط مقداری خاکستر روی آن ریخته ایم و کافی است باد دیگری بوزد تا مجددا این آتش شعله ور شود.
به عنوان مثال قطعا بعد از بنزین دولت مجبور خواهد بود قیمت سوخت های دیگر را افزایش دهد یا اینکه برای جبران کسری بودجه خود بخش هایی از یارانه ها را به بهانه های مختلف قطع کند یا اینکه عوارض و مالیات بر خدمات خود اضافه کند یا اینکه ...
خود به خود هم قیمت بسیاری از کالاها و خدمات به بهانه افزایش قیمت بنزین به صورت خودسر افزایش یافته و امکان کنترل آن به هیچ وجه میسر نیست واینکه برخی شعار دهند که قیمت هیچ چیز افزایش نخواهند یافت برای مردم معنی ندارند آنچه برای مردم معنی دارد این است که واقعا در بازارها چه خبر است.
به هر صورت همانگونه که همه پیش بینی می کردند قیمت بنزین افزایش خواهد یافت اما نمی دانستند چطور و چه زمانی افزایش خواهد یافت قطعا خدمات دیگر هم دیر یا زود افزایش خواهد یافت.
مضاف بر همه این مسایل تازه دشمنان احساس می کنند که فشارها و تحریم های اقتصادی اش موثر بوده و به دنبال آن خواهد بود تا فشارها را افزایش دهد.
علیرغم اینکه خیلی هم دیر شده اما به نظر می رسد وقت آن رسیده تا برخی تدابیر فوری اتخاذ شود تا شرایط اقتصادی و اجتماعی برای مردم مقداری بهبود یابد.
طبق آمار و ارقامی که جسته گریخته منتشر می شود عموم افراد بازداشتی در اعتراضات اخیر هم افرادی بودند که هیچ وابستگی جناحی و یا سیاسی نداشته اند و فقط برای نمایش اعتراض و یا انزجار خود به خیابان ها ریخته بودند و توسط عوامل دشمن مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.
به عنوان مثال در دولت قبل طرحی به نام طرح مسکن مهر برای مهار چنین معضلی ایجاد شد که علیرغم همه عیب و ایراد هایی که داشت توانست تا حدی این شرایط بحرانی را مهار و به تعویق بیاندازد و علیرغم همه انتقاداتی که به این طرح شد هیچ طرح جایگزینی به جای آن مطرح نشد وامروزه همان طرح به عنوان دیگری در حال اجرا می باشد.
خوب است، اما بحران آنی است و نمی توان آن را به تعویق انداخت.
طبق آمار و ارقامی که بعض کارشناسان و حتی اعضای شورای شهرها مطرح می کنند بخش بزرگی از خانه ها و مسکن ها در شهرهای بزرگ در اختیار برخی ثروتمندان و یا پول شویان است که برای مال اندوزی و یا پولشویی اقدام به خرید این مساکن کرده اند و درب آن را بسته اند و خالی مانده.
در حالی که فلسفه احداث مسکن باید در مملکت تغییر کند و از بحث سرمایه ای به بحث مصرفی تبدیل شود.
درست است که قوانین مالکیت فردی را محترم می شناسند اما این دیگر بحث مالکیت فردی نیست بحث احتکار واخلال در سیستم اقتصادی مملکت است.
بد نیست برای مهار فوری این ماجرا نمایندگان محترم مجلس که حدود سه ماه به پایان دوره شان مانده سریعا دست به کار شوند و قوانینی تصویب کنند که به هیچ کس اجازه ندهند بتواند اقدام به احتکار مسکن کند و با ایجاد قوانینی تعزیری آنها را وادار کنند تا این مساکن را به بازار عرضه کنند و اگر عرضه نکردند به عنوان محتکر با آنها برخورد شود و از دست آنها خارج شود وتوسط دولت به بازار عرضه شود.
این طرح مدت ها است در مجلس مطرح می باشد اما در مورد آن تا به حال تصمیم گیری نشده در حالی که مردم نیاز دارند این طرح امروز قبل از فردا تصویب شود و با توجه به حوادث اخیر می توان گفت این ماجرا دیگر از بحث اقتصادی خود خارج شده و به یک بحث مرتبط با ثبات و امنیت کشور تبدیل شده.
البته این یک مورد مثال بود که مطرح شد اما در بسیاری از موارد دیگر اقتصادی هم می توان کالاهایی یافت که توسط محتکران احتکار شده و آنها با سوء استفاده از قوانین و در شرایطی که دشمن در حال جنگ اقتصادی با ملت ایران هست با دشمن در جنگ اقتصادی بر علیه ملت ایران همراه شده اند.
مگر همکاری با دشمن فقط این است که کسی مستقیما با دشمن ارتباط برقرار کند و یا برود آن طرف خط با دشمن بر علیه مردم بجنگد؟ همین که فعالیتی انجام شود که به نفع دشمن و اهداف دشمن باشد خود یعنی خیانت به ملت وهمکاری با دشمن.
آیا آنهایی که به هر دلیلی، به قول آقای خاتمی تکرار می کنم، به هر دلیلی، در سیستم اقتصادی مملکت اخلال ایجاد می کنند دشمن ملت به حساب نمی آیند، آنهایی که اقدام به اختلاس و یا سوء استفاده از موقعیت ها و پست های خود می کنند چی؟
آیا فقط باید برخود محصور به شخص باشد و یا شامل همه آنهایی که با وی چه به صورت فامیلی و چه به صورت رفاقتی مرتبط هستند باشد؟
همین که فردی اقدام به سوء استفاده نماید اولین افرادی که در جریان قرار می گیرند اعضای خانواده و دوستان و آشنایان او هستند و اگر به مراجع ذیربط اطلاع ندهند یعنی عملا با آن فرد همکار هستند، پس باید قوانینی تدوین شود که با این افراد نیز برخورد شود.
اگر به همه موازین شرعی و قانونی هم احتکام کنیم هیچ بهانه ای وجود ندارد که به اینها اجازه دهد برای مال اندوزی بتوانند خون مردم را در شیشه کنند.
اینها دیگر کارشان از احتکار گذشته و به دشمن ملت تبدیل شده اند و باید با آنها بر همین اساس برخورد شود.
کافی است که دولت و مجلس و قوه قضائیه با همین محتکران و دشمنان ملت برخورد کنند تا مشاهده کنید که بسیاری از مشکلات اقتصادی مملکت علیرغم همه تحریم های آمریکا و دشمنان حل خواهد شد و قطعا وقتی که مردم ببینند که با این محتکران قوتشان برخورد می شود به جای اعتراض همراهی خواهند کرد.