پاتریک کوبِرن، خبرنگار ایرلندی طی مقالهای منتشره در مجله کاونترپانچ چاپ آمریکا می نویسد: آمریکا و متحدین آن در خاور میانه تجربه تقریبا 50 سال پیش خود را فراموش کردند. آنها همه شیعیان را دستنشانده گوش بفرمان ایران دانسته و این امر ممکن است سبب بروز اختلاف بزرگمقیاسی بین واشنگتن و تهران و تشدید مقابله با ایران شود. ایالات متحده یک اشتباه را مرتکب شده و بعید است که آمریکا در آن برنده شود. حالا هم مانند دوره 40 سال پیش وقتی شاه سرنگون شده بود واشنگتن خطر کشانده شدن در درگیری گسترده مذهبی میان سنی ها و شیعیان را نادیده میگیرد.
او سپس می نویسد:
از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، من بخش قابل توجهی از زندگی حرفهای خود را به عنوان خبرنگار در خاورمیانه گذراندم و بحران ها و جنگ هایی را پوشش میدادم که ایالات متحده و متحدین در آنجا راه انداخته و انگیزه مذهبی مخالفان خود را دست کم گرفته بودند. این امر به این واقعیت منجر می شد که آنها یا شکست خوردند، یا به سادگی نمی توانستند در مناقشات پیروز شوند که در آن، به نظرشان می رسید، آنها بایستی برتری قابل توجهی داشته باشند.
دونالد ترامپ فکر میکند که میتواند ایران را بوسیله تحریم ها تحت فشار قرار دهد، در حالی که جان بولتون مشاور امنیتی رئیس جمهور و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه، راه حل مورد نظر برای این مشکل را در جنگ می بینند. آنها حزب الله را دستنشانده ایران می دانند، ولی این قدرت — نیروی نظامی و سیاسی اصلی هستند که مبیین منافع اصلی جمعیت شیعه میباشند که اکثریت را در لبنان و عراق تشکیل می دهند و همچنین اهرم قدرت را در سوریه کنترل میکنند. گرچه ایرانیان می توانند تاثیر بسزایی در این گروه ها داشته باشند، آنها دستنشانده تهران نیستند، و این بدان معنی است که اگر ایران برود آنها ناپدید نخواهند شد. هنگامی که شبه نظامیان داعش (ممنوع شده در روسیه) در 2014 ارتش عراق را در موصل شکست دادند، همانا داوطلبان شیعه بودند که از بغداد دفاع کردند. در جریان جنگ در سوریه در دمشق و حمص، همانا مناطقی غیر سنی بودند که به عنوان تکیه گاه "رژیم"، دست به اقدام های دفاع زدند.
این صاحبنظر ایرلندی می نویسد:
با این حال، متحدین ترامپ در عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل نمی خواهند واشنگتن اینطور فکر کند؛ برای آنها، همه شیعیان دستنشانده ایران هستند. برای سعودی ها، هر موشک شلیک شده توسط حوثی های یمن تنها به فرمان مستقیم تهران پرتاب می شود. هر چند که این ضربات در مقایسه با بمباران های چهار ساله عربستان در آن کشور باعث حد اقل خسارت شدند.
به عنوان مثال، روز پنجشنبه، خالد بن سلمان آل سعود، معاون وزیر دفاع عربستان سعودی، گفت که حملات هواپیماهای بدون سرنشین به ایستگاه پمپاژ نفت عربستان سعودی، "به فرمان" ایران انجام شده است. وی افزود: "این شبه نظامیان — حوثی ها — فقط یک ابزار است که رژیم ایران برای پیشبرد برنامه های توسعه طلبانه خود در منطقه از آن استفاده می کند."
ترامپ و اطرافیان او اغلب ادعا می کنند که تمام رشته های اعمال "تروریسم" در نهایت به ایران منتهی می شود. این باور می تواند منجر به جنگ بین آمریکا و ایران شود، زیرا در خاورمیانه شمار زیادی از شیعیان متعصب وجود دارد که بدون تردید می توانند به ابتکار خود به برخی از واحدهای آمریکایی حمله کنند. این امر ممکن است به این واقعیت منجر شود که یکی از طرفهایی که مایل به بروز درگیری بین آمریکا و ایران هستند — مثلا عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل — می تواند عمل تحریک آمیز را سازمان داده و ایران را متهم کند. اما با کمک چنین جنگی به چه میتوان رسید؟ حمله نظامی به ایران از نظر نظامی یا سیاسی غیر قابل انجام است، بنابراین هیچ پیروزی قاطع نخواهد بود. ممکن است حملات یا محاصره دریایی انجام شود، ولی ایران در پاسخ، می تواند بر نقاط ظعف مخالفان خود فشار وارد کند: شروع از میدان های مین در تنگه هرمز تا حملات موشکی به مجتمع های نفتی عربستان سعودی. در عین حال، سخنان محکوم کننده واشنگتن که مداخله ایران در عراق، سوریه و لبنان را در نظر دارد، یک ویژگی دارد که ابتدا کم دیده می شود: حتی اگر این اظهارات دلایل جدی داشته باشد، زمان برای قبول آنها سپری شده است. ایران هم اینک در هر سه کشور طرف فاتحان را اشغال کرده است. اگر جنگ شروع شود سخت خواهد بود. جوامع شیعه در سراسر منطقه احساس خطر خواهند کرد. در مورد ایالات متحده باید گفت، اولین روز جنگ در خاورمیانه معمولا برای هر بازیگری که تصمیم بگیرد آنرا راه بیاندازد، بهترین روز است، با این حال، پس از آن که برنامه هایشان متلاشی می شوند، آنها در شبکه ای از خطراتی قرار می گیرند که نمی توانستند پیش بینی کنند.