بسیاری می دانند که معیارهایی که ملاک سیاست مداران می باشد هیچ وقت ملاک نظامی ها نمی باشد.
همه می دانند که نظامی های آمریکایی زمانی وارد یک جنگ می شوند که طرف مقابل در ضعیف ترین وضعیت خود هستند در حالی که امروزه ایرانی ها در بهترین شرایط نظامی تاریخی خود قرار دارند.
شاید سیاست مداران برای شانتاژ دادن برخی اوقات تهدید به راه اندازی جنگ بکنند اما قطعا وقتی که کار جدی می شود این نظامیان هستند که باید تصمیم بگیرند.
البته نکته ای که بسیار برای سیاستمداران حائز اهمیت است این می باشد که نتیجه جنگ چه خواهد بود و چه قدر می تواند روی آرای داخلی آنها تاثیر بگذارد.
امروزه آقای ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با مشکلات داخلی متعددی مواجه می باشد.
طبق آمار محبوبیت وی به پایین ترین حد اقل محبوبیت یک رئیس جمهوری در تاریخ ایالات متحده تنزل کرده و با درگیری های داخلی چه با نمایندگان حزب دمکرات چه با دستگاه های امنیتی و یا نظامی و یا حتی با اعضای حزب جمهوریخواه شرایطی بحرانی را در این کشور ایجاد کرده که در هیچ زمانی ایالات متحده شاهد آن نبوده.
بسیاری تحلیلگران آمریکایی باور دارند با این شرایط امکان ندارد آقای ترامپ بتواند در دور بعدی انتخابات مجددا به جایگاه ریاست جمهوری برسد.
با این شرایط خیلی امکان آن وجود دارد که وی بخواهد برای فرار به جلو دست به راه اندازی جنگی نماید تا توجه همه را به آن جلب کند و بتواند ناکامی های داخلی خود را جمع و جور کند.
ولی این جنگ به هیچ وجه نمی تواند جنگی باشد که نتیجه آن نا معلوم باشد و سربازان آمریکایی زیادی در تابوت به آمریکا برگردند.
همچنین جنگی که ممکن است مانند جنگ های ویتنام و کره زمانبر ویا طاقت فرسا باشد قطعا سرنگونی آقای ترامپ را حتمی می کند و وی به یک جنگ سهل و آسان نیاز دارد تا بتواند به هدف خود برسد.
با توجه به اقتدار نظامی و تسلیحاتی ایالات متحده بدیهی است که ارتش و نیروهای مسلح این کشور توانایی شروع جنگ نظامی با ایران را دارند اما با توجه به شرایط جغرافیایی داخلی و منطقه ای ایران و اقتدار نظامی این کشور حتی در صورت استفاده از تسلیحات هسته ای امکان پیروزی برق آسا امکان پذیر نمی باشد، چه بسا که این جنگ ممکن است به جنگی تبدیل شود که هزاران سرباز آمریکایی ایستاده وارد آن شوند و تا ابد خوابیده به آمریکا برگردند، اگر برگردند.
همچنین به احتمال زیاد این جنگ به محدوده سرزمینی ایران ختم نشود و کار به یک جنگ منطقه ای تبدیل گردد که در آن هم همه سربازان آمریکایی در منطقه هدف قرار گیرند و هم پایگاه های آمریکایی متحدین آن.
راهکار دیگری که در مقابل آمریکا وجود دارد این است که بخواهد همپیمانان خود را به یک جنگ بر علیه ایران سوق دهد.
اسرائیل دارای توانمندی نظامی است اما عمق استراتژیک ورود به چنین جنگی را ندارد.
همچنین به قول معروف اسرائیلی ها نفس یک جنگ طولانی را ندارند در حالی که ایرانی ها استاد جنگ های فرسایشی می باشند و موفقیتشان در جنگ فرسایشی است.
اسرائیل در همه جنگ های خود تلاش داشته تا جنگ را طی حد اکثر یک ماه پایان دهد چون به خوبی می داند که پس از یک ماه دیگر تاب ادامه جنگ را نخواهد داشت.
با توجه به ابعاد جغرافیایی وطول و عرض جغرافیایی اسرائیل همپیمانان ایران به راحتی خواهند توانست همه جای آن را هدف قرار دهند در حالی که با توجه به ابعاد جغرافیایی و طول و عرض جغرافیایی و عمق استراتژیک جغرافیایی ایران و بعد
می ماند کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که نهایت توانمندی خود را در جنگ یمن نشان دادند.
علیرغم اینکه یمن هم مرز عربستان سعودی است اما سعودی ها و اماراتی ها سه سال است در گل یمن گیر کرده اند در حالی که خلیج فارس یک حایل آبی میان ایران و این کشورها است وبا توجه به برخورداری ایران از موشک های دوربرد و میان برد و همچنین شرایط جغرافیایی جزیره العرب که تقریبا مسطح به حساب می آید ایرانی ها می توانند همه زیر ساخت های موجود در جزیره العرب را با خاک یکسان کنند.
روی زمین هم ایران با برخورداری از امتیاز توانمندی بالاتر نیروهای زمینی و حتی دریایی امکان آن را دارد که نه فقط زیر ساخت های این کشورها را نابود کند بلکه حتی وارد خاک آنها نیز شود.
تنها راهکار در مقابل ایالات متحده این است که دست به یک عملیات مشترک بزند که هم ایالات متحده و هم همپیمانان آن در آن دخیل باشند که می توان گفت هدف اجلاس وارسو هم این بود که آمریکایی ها بتوانند بررسی کنند چنین کاری امکان پذیر است یا نه.
طبق برخی گزارش های رسانه ای خلبانان اسرائیلی و آمریکایی بصورت محرمانه در عملیات یمن مشارکت داشته اند اما هیچوقت عربستانی ها نتوانستند چنین چیزی را بصورت علنی اعلام کنند چون بخوبی می دانند چنین اتفاقی می تواند منجر به نوعی نارضایتی درونی منجر گردد.
علیرغم اینکه مقامات کشورهای عربی همه اعتقادات خود را زیر پا گذاشتند و در ورشو سر میز شام با آقای نتانیاهو نشستند و آقای نتانیاهو به عنوان شاه شاهان عرب در ماجرای مقابله با ایران تاج گذاری کرد اما پذیرش این ماجرا توسط مردم و حتی نظامیان کشورهای عربی مساله ای بسیار متفاوت است.
قطعا در صورتی که ارتش های این کشورها بخواهند در کنار ارتش اسرائیل در مقابل ایران قرار گیرند بسیاری از سربازان عرب بنا به اعتقادات خود از مشارکت در این جنگ خودداری خواهند کرد و چه بسا که دست به کودتا بزنند.
با اینکه آمریکایی ها و اسرائیلی ها با تبلیغات رسانه ای تلاش داشتند وجهه ایران را نزد مردمان کشورهای عربی تخریب کنند اما مشاهده می کنیم که کنفرانس ورشو کافی بود تا نارضایتی مردم و روشنفکران عرب در رسانه های اجتماعی را به حد اعلا برسد.
هر چه باشد بحث همراهی با اسرائیلی ها در جنگ با مسلمانان بسیار برای سربازان عرب سخت تر از همراهی با آمریکایی ها در جنگ با عراق خواهد بود.
در همان زمان هم مشاهده کردیم که نارضایتی در کشورهای عربی مخصوصا عربستان منجر به برگشتن بسیاری از مسلمانان از همکاری با عربستان سعودی و آمریکا شد و به همین دلیل هم ارتش مصر حاضر نشد با عربستان و امارات در جنگ یمن همکاری کند.
در این شرایط ممکن است راه اندازی چنین جنگی حتی منجر به سرنگونی نظام های همراه با ایالات متحده و به قدرت رسیدن نظام هایی همراه با ایران در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گردد.
اگر به گذشته بر گردیم می بینیم بسیاری تحلیل می کردند که پس از اشغال عراق و افغانستان چون ایران محاصره شده هدف بعدی آمریکا ایران خواهد بود اما مشاهده کردیم همپیمانان ایران در عراق و افغانستان قدرت مند تر شدند و زیر پای آمریکایی ها خالی شد و امروزه آمریکایی ها بخوبی می دانند در صورتی که بخواهند از خاک افغانستان و یا عراق بر علیه ایران عملیاتی انجام دهند پشتشان خالی خواهد بود.
علیرغم اینکه آمریکایی ها تلاش داشتند گروه هایی مانند طالبان را جهت دشمنی با ایران در افغانستان تقویت کنند اما مشاهده می کنیم که در ماه های اخیر مقامات عالی طالبان برای مذاکره به ایران آمدند و آمریکایی ها بخوبی می دانند که حتی اگر طالبان و القاعده از نظر ایدئولوژیک و فکری با ایرانی ها مشکل داشته باشند اما وقتی که ماجرا به جنگ با دشمن مشترک مانند آمریکا و اسرائیل بکشد قطعا اینها با هم همراه خواهند شد و آرزوی دیرینه بسیاری از افغان ها و عراقی ها و حتی
در این ماجرا نباید فراموش کرد که اروپایی ها از چنین جنگی بی نصیب خواهند ماند و اگر منطقه خاورمیانه شعله ور شود حد اقل اتفاقی که می تواند پیش آید حمله ملیون ها پناهنده به سمت اروپا و همچنین افزایش شدید قیمت سوخت و انرژی برای کل جهانیان خواهد بود.
با توجه به این شرایط می توانیم اعتقاد داشته باشیم که بله امکان شروع یک جنگ برای آمریکایی ها و همپیمانانشان با ایران بسیار زیاد است اما امکان نتیجه گیری وفق مرادشان وجود ندارد و اگر چنین جنگی برپا شود چه بسا ایرانی ها بتوانند امتیازات بیشتری را به است آورند، چرا که امروزه شرایط تحریم و شرایط ایجاد شده توسط آقای ترامپ موجب آن شده که فعلا از نظر سیاسی همه با یک بن بست سیاسی مواجه شوند وبدیهی است که یک جنگ بتواند ایران را از این بن بست سیاسی خارج کند چون بسیاری از کشورها که در حال حاضر تلاش دارند خارج از مناقشات ایران و آمریکا قرار داشته باشند در این شرایط تلاش خواهند کرد به ایران کمک کنند تا آمریکایی ها را زمین گیر کنند و کمرشان را بشکنند.
پس در پایان می توان گفت که برعکس شانتاژ های تبلیغاتی که فقط برای امتیاز گیری و افزایش فشار و تنش بر علیه ایران می باشد تا زمانی که ایران بتواند خود تولید کننده تسلیحات دفاعی خود و مخصوصا موشکی باشد و همچنین همپیمانان آن در کل منطقه خاورمیانه منتشر شده باشند قطعا شرایط جنگ با ایران فراهم نیست و انجام یک جنگ و یا حتی عملیات نظامی بر علیه ایران و یا حتی متحدین ایران یک کار بسیار احمقانه به حساب می آید.
وی چه می دانیم بسیاری هم باور دارند که آقای ترامپ استادکار انجام کارهای احمقانه است.