سرگئی تورچنکو مقاله نویس روس در این باره چنین می نویسد: بلافاصله آشپزها به سرپرستی پیشخدمت منتظم کرملین احمد ستارُف دستگیر شدند.
چند سال پیش، من در دفتر کار کمیته امنیت دولتی شوروی KGB در تاشکند ضمن کار روی مقاله ای درباره مافیای مواد مخدر شوروی، به طور تصادفی یک پرونده قرمز نازک با عنوان "در مورد سوء قصد به جان لعل بهادر شاستری نخست وزیر هند در تاریخ 11 ژانویه 1966" را پیدا کردم. به من اجازه ندادند که آنرا مرور کنم ولی من اسم و ادرس ستارف را دیدم.
به محض بازگشت به مسکو من به کتابخانه عمومی لینین رفتم و روزنامه های آن دوره را مرور کردم. در 12 ژانویه سال 1966، برخی از رسانه های خارجی گزارش دادند که لعل بهادر شاستری در مهمانی تاشکند به مناسبت پایان مذاکرات صلح بین نمایندگان هند و پاکستان مسموم شده و تعدادی
سپس من احمد ستارف را یافتم که دیگر در سرویس کرملین کار نمی کرد، خدا را شکر که او زنده، سالم و آزاد بود. درست است که او به طور قاطعانه از صحبت کردن در مورد آنچه که در تاشکند اتفاق افتاد خوددری کرده گفت: مدت تعهد در مورد عدم افشای اطلاعات مربوط به خدمات در کرملین، هنوز منقضی نشده است.
سالها گذشت و من دوباره به ستارف تلفن کردم. این دفعه وی موافقت کرد که در مورد آن حادثه غمگین و برخی جوانب آن صحبت کند. او گفت: قرار بود در ژانویه سال 1966 دیدار سران هند و پاکستان در تاشکند برگزار شود و در آن، مسئله آتش بس میان کشورهای متخاصم بررسی گردد. برای سرویس آن همایش، یک گروه ویژه از خدمتکاران و پیشخدمت های کرملین به تاشکند فرستاده شد که شامل من هم بود. آماده سازی حدود یک ماه طول کشید.
یکی از مهمترین مسائلی که ما روی آن کار کرده ایم — رعایت آداب و رسوم مخلوط در سرویس این همایش بود. این، کار ساده ای نبود، زیرا پروتکل اروپایی بسیار با مقررات اسلامی و بودایی فرق زیادی دارا است. توجه عمده به زیبایی سرویس مهمانان مبذول شد. کافی است گفته شود که برای سرویس دادن مهمانان عالی مقام در تاشکند از ظروف بسیار گران و قشنگ امیربخارا استفده شد که از انبار وزارت بازرگانی ازبکستان، امانتی گرفته شده بود.
صبح روز بعد نگهبان اداره نهم کا گه به مسئول محافظت از اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست و شورای وزیران شوروی من را بیدار کرد و در باره مرگ لعل بهادر شاستری به من خبر داد. افسر با صدای فلزی گفت که سوء ظن در مور د مسمومیت نخست وزیر هند وجود دارد. من در ابتدا فکر کردم این یک شوخی بود، اما زمانی که سر و صدای زیادی در هتل می شنیدم، متوجه شدم که قضیه چقدر جدی بود.
من و سه نفر دیگر از پرسنل پیشخدمت های کرملین را در ماشین تشریفاتی "چایکا" قرار داده و بلافاصله دستبند زده بودند. همه این ها با فلاش زدن دوربین و علاقه ی زیادی از طرف رسانه های بین المللی همراه بود. ما چهار نفر از ارشد ترین افراد سرویس کرملین در جلسه حضور داشتیم، بنابراین بلافاصله تحت سوء ظن قرار گرفتیم.
اما، با این وجود، همه ما از اینکه ممکن بود به ما همدستی در مسمومیت را نسبت دهند، خیلی می ترسیدیم. تنش عصبی به قدری بالا بود که موی شقیقه یکی از همکارانم در برابر چشمان من سفید شد و من خودم گاهی اوقات لکنت دارم. ما شش ساعت در این زیرزمین گذراندیم، اما به نظر میرسید ما آنجا برای همیشه ماندیم.
و در نهایت درب باز شد و یک هیئت کامل تحت رهبری آلکسی کاسیگین نخست وزیر شوروی وارد شد. او پس از عذرخواهی گفت که ما آزاد هستیم. همانطور که بازرسی نشان داد، شاستری بر اثر
چهارمین سکته قلبی فوت کرد. با وجود این که ما به سرعت تبرئه شدیم، مطبوعات خارجی ما را باز هم "مسموم کنندگان نخست وزیر هند" خواند.
سرگئی تورچنکو مقاله نویس روس در پایان نوشت: من از ستارف پرسیدم: اما اداره نهم کا گه به ، احتمالا، تمام جریان ضیافت را به شدت کنترل می کرد، از جمله کیفیت محصولات. حداقل امکان نظری برای چنین اقدام تروریستی وجود داشت؟
ستارف در جواب گفت: من فکر نمی کنم بدون یک آنالیز کامل آزمایشگاهی، محصولی ممکن بود به میز غذا یا یخچال و فریزر در آپارتمان سران دولت برسد.