حال بسیاری هم باور دارند اصلا هدف رئیس جمهوری آمریکا اصلا پای میز مذاکره نشستن با ایران نیست بلکه هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی می باشد.
وقتی هم آمریکا در مورد مساله هسته ای و یا بحث موشک های بالستیک و یا نفوذ ایران در منطقه صحبت می کند، در واقع دارد می گوید باید به اسرائیل امتیاز دهید چون هیچ کدام از این ماجراها تهدیدی برای خود آمریکا به حساب نمی آید.
برخى دیگر باور دارند که اصلا پای میز مذاکره با آمریکا نشستن فایده ای ندارد چون آمریکا ثابت کرده پایبند هیچ تعهد و توافقی نمی باشد.
طبق گفته پرزیدنت روحانی ایران و آمریکا طی چهل سال اخیر تقریبا نه بار پای میز مذاکره نشستند و هیچ کدام از این مذاکره ها نتیجه ای برای ایران نداشت.
از ماجرای گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی در تهران گرفته تا هماهنگی در مورد مسایل عراق و افغانستان و منطقه تا آخرین نشست ها که بصورت مستقیم و علنی برگزار شد و در نهایت به برجام ختم شد همیشه ایران به تعهدات خود عمل می کرده و آمریکایی ها از انجام تعهدات خود سر باز می زدند.
اينكه توافق هسته ای با اوباما برقرار شده و ترامپ آن را قبول ندارد بهانه ای بیش نیست.
اول: که ایران با شخصی به نام باراک اوباما و یا شخصی به نام جان کری توافقی به امضا نرسانده بلکه با دولت آمریکا که آقای جان کری آن را نمایندگی می کرد و رئیس جمهوری وقت باراک اوباما توافق به امضا رسانده و این بهانه از طرف هیچ مرجع قانونی بین المللی و یا حتی داخلی آمریکا نیز مورد قبول نمی باشد، چون اگر اینطور باشد چه ضمانتی وجود دارد که مثلا ایران مجددا پای میز مذاکره با آمریکا بنشیند و توافقی امضا شود و بعد رئیس جمهوری بعدی آمریکا بیاید و بگوید اصلا من این توافق را قبول ندارم، یا حتی یک رئیس جمهوری در ایران بیاید و بگوید من این توافق را قبول ندارم.
دوم: علیرغم اینکه مذاکرات ایران میان این کشور و 1+5 یود اما همه کارشناسان متفق القول هستند که این مذاکرات در واقع مذاکراتی میان ایران و آمریکا با نظارت پنج کشور و ضمانت آنها و سازمان ملل بود، چون ایرانی ها به طرف مقابل شک داشتند و خواهان آن بودند که هر توافقی مورد ضمانت جامعه بین المللی قرار گیرد تا ثابت شود کدام کشور پایبند تعهدات خود است و کدام کشور نیست.
سوم: اینکه ماجرای خودداری آمریکا از اجرای تعهدات خود به دوران آقای اوباما بر می گردد و ترامپ راه اوباما را ادامه داد.
در واقع از همان ابتدا آمریکایی ها نقض عهد کردند و به تعهدات خود در برجام عمل نکردند و با اینکه قرار بود بعد از توافق هسته ای همه تحریم های مرتبط برداشته شود اما مشاهده شد که از همان ابتدا آمریکایی ها بازی در آوردند و به جای لغو تحریم ها برای مدت های کوتاه دو تا سه ماهه تحریم ها را تعلیق کردند تا ایران نتواند از امتیاز رفع تحریم ها استفاده کند و شرکت ها و بانک های بین المللی هم بلا تکلیف بمانند که آیا می توانند با ایران کار کنند یا نه.
خوب در این شرایط آقای ترامپ اعلام کرده که تحریم های جدید فلج کننده ای را بر ایران وضع کرده و تحریم های دیگر هم در راه هستند.
اگر به بطن این تحریم ها نگاه کنید و آنها را مورد بررسی قرار دهید می بینید که این تحریم ها هیچ فرقی با تحریم هایی که سلف دمکرات ترامپ بر ایران وضع کرده ندارد با این تفاوت که در آن زمان جامعه بین المللی با ایالات متحده همراه بود و اینبار جامعه بین المللی با آمریکا همراه نیست.
اينكه آمریکا اعلام می کند مثلا هشت کشور را از تحریم ها مستثنا کرده حرف پوچی بیش نیست، واقعیت این است که آمریکایی ها دیدند به هیچ وسیله ای نمی توانند وارد کنندگان نفت ایران را قانع کنند تا به دستور آنها عمل کنند و این هشت کشور در واقع وارد کنندگان عمده نفت ایران می باشند.
عليرغم اینکه آمریکایی ها برای جامعه بین المللی و ایران بسیار شاخ و شانه کشیدند اما حتی آنها نتوانستند افغانستان و عراق و قطر را وادار کنند که با تحریم ها بر علیه ایران همراه شوند.
ايران و ایرانی ها هم با تحریم ها بیگانه نیستند، چهل سال است که آمریکا انواع و اقسام تحریم ها را بر ملت ایران تجربه کرده و ایرانی ها عادت کردند راهکارهایی برای دورزدن تحریم ها پیدا کنند.
يكى از دوستان، که تاجری بسیار فعال نیز هست، به شوخی اظهار می داشت اگر تحریم ها نباشند ما خسته می شویم و نمی دانیم دیگر چه کار کنیم حوصله مان سر نرود، ظاهرا این بازی موش و گربه میان ما و آمریکا حالا حالاها باید ادامه یابد.
نمى توان گفت که تحریم ها تاثیری بر زندگی مردم نخواهند گذاشت اما تجربه ثابت کرده که ایرانی ها به تحریم ها عادت کرده اند و مشکلی با تحریم های جدید نخواهند داشت.
هدف آمریکا هم اینگونه که می گوید تغییر رفتار رژیم و یا حتی ماجرای موشک های بالستیک و یا برنامه هسته ای و یا نفوذ ایران در منطقه نمی باشد.
مشكل آمریکا در این است که چهل سال از حوزه نفوذ خود در ایران را از دست داده و می خواهد ایران به این حوزه برگردد.
در ابتدای انقلاب در ایران ، آمریکایی ها باور داشتند که می توانند ایران را به حوزه خود برگردانند و فقط می خواستند ایرانی ها را تادیب کنند و به عبرتی برای دیگر همپیمانان خود تبدیل کنند، یا اینکه آن را با کشور دیگری در منطقه جایگزین کنند اما همه تلاشهای آنها بیهوده بود.
همين ماجرای اخیر تحریم ترکیه هم به همین دلیل بود.
علیرغم اینکه برخی باور دارند ماجرای کشیش آمریکایی دلیل تحریم ها بر علیه ترکیه بود اما در واقعیت این ماجرا بهانه ای بیش نبود و به دلیل اینکه ترکیه در برخی شرایط طبق نظر آمریکا عمل نمی کرد آمریکایی ها تصمیم گرفتند این کشور را تادیب کنند.
آنها سرمایه گذاری زیادی (نه مالی) روی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و مخصوصا عربستان سعودی نمودند که امروزه مشاهده می کنیم این کشور در همه ماموریت های خود ناکام مانده و زمین را به ایران واگذار کرده.
برخى شاید به یاد داشته باشند زمانی که اولین تحریم های بعد از انقلاب بر علیه مردم ایران شروع شد ایرانی ها در جنگ با عراق در به در به کشورهای مختلف می رفتند و التماس می کردند که بتوانند یک یا دو موشک به دست آورند تا وقتی صدام شهرهای ایران را موشک باران می کند پاسخ او را بدهند و مثلا بغداد را هدف قرار دهند، آیا به یاد دارید؟
امروزه، بعد از چهل سال تحریم، موشک های ایران بر فراز عراق پرواز می کند ودشمنان ایران در سوریه را هدف قرار می دهد.
امروزه، بعد از چهل سال تحریم، همپیمانان ایران در منطقه می توانند همه دشمنان ایران را هدف قرار دهند.
هدف آمریکایی ها در واقع این است که به هر وسیله ای شده ایران را به بیت طاعت خود بازگردانند واینبار کاری کنند که ایرانی ها دیگر جرئت نکنند از اطاعت از آمریکا سرپیچی کنند.
آمريكائى ها حتی قبول ندارند ایران حالت بی طرفی داشته باشد و حتی بخواهد با آنها رابطه دوستی داشته باشد، آنها از ایران اطاعت کامل مانند دیگر کشورهای همپیمان خود در منطقه را می خواهند.
بديهى است تا زمانی که این ماجرا محقق نگردد هیچ مذاکره ای و هیچ گفتگویی نتیجه نخواهد داشت وهر توافقی که انجام شود باز هم توسط آمریکایی ها به هم خواهد خورد.
در پایان می توان گفت تاثیر تحریم های جدید بیش از تحریم های قبلی بر ایران نخواهد داشت و قطعا نمی تواند منجر به آن شود تا ایران به خواسته های آمریکا عمل کند، فقط فشار بر مردم بیشتر می شود و نفرت از آمریکا افزایش می یابد.