راه اسلام هراسی جریانی است که از سوی دنیای غرب و امپریالیسم برای تخریب چهره اسلام ومسلمانان درسطح جهانی طراحی شده است وهرروز به اشکال مختلف بردامنه وحجم آن افزوده می‌شود. «اسلام‌هراسی» و یا به اصلاحIslamophobia اصطلاحی است که به پدیده تبعیض ومقابله با اسلام و فرهنگ اسلامی و جوامع مسلمان اطلاق می شود. این اصطلاح که از اواخر دهه ۱۹۸۰ به ویژه در میان غربی ها رایج شد، درحقیقت از یک مواجهه وتقابل فرهنگی وپیچیده ازجانب مخالفان اندیشه ومبانی اسلامی درجهان حکایت می نماید. تحولات چند سال اخیر و به ویژه عملیاتهای تروریستی که در کشورهای اروپایی صورت گرفته و در کنار ظهور پدیده غیر انسانی داعش در خاورمیانه منجر به رشد بسیار سریع این حرکت گردید. مسکو چند روز پیش میزبان دکتر سید سلمان صفوی بود و برای خبرگزاری اسپوتنیک فرصتی پیش آمد تا در خصوص جریان اسلام هراسی در غرب با ایشان به گفتگو بپردازد. سید سلمان صفوی تحصیل کرده غرب و از مولوی شناسانی است که سالها به مطالعه و تحقیق در زمینه عرفان و تصوف پرداخته است. وی در حال حاضر رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن و مدیر مرکزبین‌المللی مطالعات صلح می باشد. در ادامه گزارش این گفتگو به همراه فایل صوتی
آن ارائه می گردد.
- اسلام هراسی در اروپا و تاثیرات وقایع تروریستی اخیر بر آن
اسلام هراسی در اروپا دارای سابقه ای دیرینه می باشد، که دوره اول مربوط می شود به دوره جنگهای صلیبی، چراکه سه دوره جنگهای صلیبی بین اروپا و جهان اسلام رخداد است. دوره جدید اسلام هراسی را می توان دوره پس از فروپاشی اتحاد شوروی دانست، دوره ای که کمونیسم شکست خورده است و تنها یک راه نجات وجود دارد، آنهم راه لیبرالیسم غربی است. غربی ها به خصوص آمریکا بخشی از نهادهای قدرت و کارتل های اسلحه سازی نیاز داشتند که یک دشمن جدیدی را برای جهان سرمایه داری بسازند. به عبارتی با نابود شدن کمونیسم، اقتضاء برای ادامه حیات عرصه اسلحه سازی ضرورت وجود یک دشمن جدید است، بنابراین اسلام را به عنوان دشمن جدید معرفی نمودند. هانتینگتون این پروژه را در قالب «برخورد تمدنها» تعریف کرد، و مشخصی نمود که چگونه بین تمدن جهان اسلام و غرب منازعه و درگیری رخ می دهد، در واقع می توان گفت که کتاب هانتینگتون یک تئوری نبود، بلکه یک پروژه و طرحی عملیاتی بود که چگونه وارد این منازعه شوند. پس از آن هم این پروژه مرحله به مرحله به اجرا درآمد و با روشی تهاجمی توهین به اسلام و مقدسات و قرآن هم در این دوره از سوی غربی ها صورت گرفت تا جایی که پاپ سابق به پیامبر اسلام رسما توهین کرد و گفت: ریشه خشونت اسلام در خود قرآن است. بعد از این به صورت همزمان شاهد کاریکاتورهای توهین آمیز به پیامبر اسلام در دانمارک و فرانسه بودیم که در صفحه اول روزنامه های مختلف منتشر گردید. بنابراین می بینیم که یک جریان سازمان یافته ای در حال حملات تهاجمی و توهین آمیز به اسلام است.
من خود در یکی از کشورهای اروپایی در جلسه ای با حضور غربی ها از آنها پرسیدم که شما با این توهین ها و خشونت ها به مسلمانان در نهایت چه تصمیمی را در قبال آنها می خواهید، اتخاذ کنید در حالیکه در جهان 2 میلیارد مسلمان وجود دارد؟ و در پاسخ شنیدم که ما مسلمانان را نابود نخواهیم کرد، اما تصمیم ما بر تحقیر نمودن آنهاست. پس میبینیم که قائل بر آن هستند تا با روشی سازمان یافته اسلام و مسلمانان را تحقیر نمایند. چراکه تنها اسلام است که می تواند به عنوان یک راه حل مستقل از راه حل لیبرالیسم حداقل در فضای جهان اسلام باشد، منطقه ای که مهمترین تنگه های استراتژیک جهان در آنجا واقع شده و دارنده بزرگترین منابع نفت و گاز جهان است، در نتیجه برای سلطه بر آنها نیاز دارند تا فکر غربی را به آنها تزریق کرده و هویت آنها را به گونه ای سلب نمایند تا جهان اسلام به اراده خود دنباله رو غرب گردد. پس ملاحظه می فرمایید که به چه دلیل یک رفتار کاملا سازمان یافته از سوی غرب در حال اجرا می باشد و چرا در فیلم ها و بازی های کامپیوتری که ساخته می شود تمام رفتارهای تروریستی به مسلمانان ارجاع داده می شود. به این ترتیب به افکار عمومی، توده های مردم، کودکان و نوجوانان به صورت مداوم این اندیشه را القاء می نمایند که مسلمانان و اسلام تهدید امنیتی برای جوامع غربی هستند، تا افکار عمومی جوامع خود را با این جریان همراه نمایند.
در کل می توان گفت که اسلام هراسی پروژه ای است که به خاطر تک قطبی شدن جهان غرب آغاز شد و تا به امروز نیز ادادمه دارد.
- وظایف جوامع مسلمان در مقابل این جریان سازمان یافته اسلام هراسی
جوامع مسلمان باید تلاش نمایند تا آنچه را که تحت عنوان افراطی گری اسلامی بروز می کند، مقابله و صف جامعه اسلامی و فرهنگ اسلامی را از نیروهای تکفیری و تروریستی که در القاعده است یا همان گروه تروریستی داعش جدا نمایند. مسلمانان باید به جهانیان نشان دهند که اقدامات وحشیانه گروه های تکفیری هیچ نسبتی با اسلامی که در قرآن مجید آمده و جهان اسلام ندارد، و اسلام حقیقی را که مبتنی بر عقلانیت، گفتگوی بین فرهنگها و تمدنها، برادری و برابری و مبتنی بر عشق بین همه انسانها فارغ از رنگ، نژاد، مذهب، ملیت و جنسیت است را به همگان نشان دهند. قران با بسم الله الرحمن الرحيم آغاز می گردد و با «ناس» پایان پذیرفته است، یعنی پیام اصلی قرآن رحمانیت، مهربانی و دوستی بین انسانها است. خداوند اسلام، خداوند خالق تمام جهان و مردمان دنیا با تمامی ادیان و باورها و حتی پروردگار افراد بی دین است، بنابراین تمام مخلوقات جزء خانواده خداوند هستند. اسلام حقیقی مبتنی بر خردگرایی، عشق و اعتدال است، اگر ما به عنوان مسلمان بتوانیم این اصل اساسی را معرفی نموده و از صف افراطی گری های دینی جدا نماییم، می توانیم با اسلام هراسی که در غرب سازمان یافته مبارزه نماییم.
