گزارش و تحلیل

تاثیر جنگ سرد بد تر از جنگ گرم است

در جنگ نظامی می توان موجبات وحدت ملی را ایجاد کرد، کما اینکه دیدیم در جنگی که اسرائیل و آمریکا اخیرا بر علیه ایران راه انداختند موجبات وحدت ملی در ایران ایجاد شد اما در جنگ اقتصادی و رسانه ای می توانید موجبات اختلافات داخلی و در نهایت فروپاشی و تجزیه را فراهم کنید و بعد از فروپاشی عوامل مزدور می توانند ماموریت ها را برایتان انجام دهند.
Sputnik
در حالی که بسیاری ممکن است دلواپس راه افتادن جنگ نظامی میان کشورها باشند واقعیت امر این است که بر اساس روند های نوین سیاست جنگ نظامی آخرین راهکاری است که بسیاری به آن متوسل می شوند و طی چند دهه اخیر ثابت شده که جنگ سرد تاثیر بسیار بیشتری دارد تا جنگ گرم یا همان جنگ نظامی.
ابتدا بد نیست به دلیل اصلی حمله کشورها به یکدیگر توجه کنیم.
هدف از حمله نظامی معمولا این است که کشوری خاک کشور دیگری را به دست آورد تا از منابع خدادادی آن کشور سود ببرد و یا آنچه را که ندارد حاصل نماید.
مثلا کشوری می خواهد مسیری به سمت دریا و یا خشکی داشته باشد و یا اینکه به منابع خدادادی کشور دیگر مثل مثلا نفت و یا طلا و یا معادن و یا... چشم دوخته و می خواهد آنها را به چنگ آورد.
در مواردی هم ممکن است کشورها به همدیگر حمله کنند تا مبادا رقیب آنها بتواند به منابع اینها دسترسی داشته باشد.
یعنی مثلا می بینیم که کشورهای اروپایی بارها برای رسیدن به منابع نفت و گاز روسیه تلاش کردند روسیه را اشغال کنند و یا حتی ایالات متحده برای اینکه بتواند نفت وگاز شل گرانقیمت خود را به اروپایی ها بفروشد شرایط در اروپا را به گونه ای رقم زد تا دشمنی میان روسیه و کشورهای اتحادیه اروپا ایجاد شود و حتی اقدام به منفجر کردن خط نورد استریم کردند تا اتحادیه اروپا نتواند به نفت و گاز ارزان قیمت روسیه دسترسی داشته باشد.
ایالات متحده از طریق ایجاد درگیری میان اتحادیه اروپا و روسیه موفق شد که به دو هدف برسد.
اول اتحادیه اروپا را وابسته به نفت و گاز گرانقیمت خود کند و دوم کاری کند که یک رقیب بالقوه اقتصادی، یعنی همان اتحادیه اروپا، از میدان رقابت به در شود.
یا مثلا بحث ایجاد اسرائیل و یا تلاش آمریکا برای کنترل منطقه خاورمیانه.
در برهه ای آمریکایی ها خودشان به نفت خاورمیانه نیاز داشتند اما امروزه دیگر به آن نیاز ندارند ولی به خوبی می دانند که رقبای اقتصادی آنها به شدت به این نفت نیاز دارند و به این دلیل کنترل این نفت و گاز باید در اختیار آنها باشد.
مورد دیگری که برای آنها در خاورمیانه مهم است کنترل مسیر انتقال کالا از شرق به غرب می باشد، عملا آنها به خوبی می دانند هر کس کنترل این مسیر ها را در اختیار داشته باشد اقتصاد دیگران را در اختیار دارد.
اگر به تاریخ نگاه کنید می بینید که جنگ های جهانی اول و دوم هم به همین دلایل رخ داد.
معروف است که قبل از جنگ جهانی اول آلمانی ها تلاش داشتند راه آهن معروف به برلین-بغداد را راه بیاندازند تا علاوه بر دریافت نفت خاورمیانه بتوانند کالای خود را با دور زدن مسیر های تحت کنترل انگلیس رد و بدل کنند و انگلیسی ها برای اینکه جلوی این پروژه را بگیرند درگیری هایی با آلمان ها و عثمانی ها که متحدین آلمان بودند ایجاد کردند و در نهایت جنگ جهانی دوم راه افتاد.
در دوره ای کشورهای استعمارگر به دنبال آن بودند که خودشان خاک کشورهای دیگر را با نیروهای خود تصرف کنند اما با ظهور سیاست های موسوم به سیاست های ماکیاولیستی اینها متوجه شدند به نفع شان است که نیرو برای اشغال کشورهای دیگر ارسال نکنند بلکه مزدورانی از کشورهای دیگر پیدا کنند تا آنها را سر کار بگذارند و آنها کار نیروهای اشغالگر را انجام دهند.
طبق دستور العمل های ماکیاولی که در کتاب "شهریار" اش نوشته معمولا وقتی که حاکم اهل کشور دیگری باشد مردم بر علیه او شورش می کنند اما وقتی که حاکم اهل همان کشور باشد مردم به گروه های موافق و مخالف حاکم تبدیل می شوند و استعمارگر به راحتی می تواند با حمایت از حاکم به منافع خود برسد.
حاکم هم به خوبی می داند که باید رضایت استعمارگر را جلب کند تا در قدرت باقی بماند و رضایت مردم برایش مهم نیست، کافی است تعدادی نیروی سرکوبگر در اختیار داشته باشد تا خودی ها مردم را سرکوب کنند.
اگرهم در نهایت حاکم نتوانست کشور را طبق خواست استعمارگر اداره کند می توان وی را کنار گذاشت و فرد دیگری را جایگزین او کرد.
امروزه اینها با همین سیاست ها بر بسیاری از کشورها حکومت می کنند ومی بینیم افرادی که به اینها خدمت می کنند در نهایت مانند دستمال کاغذی دور انداخته می شوند و با افراد دیگر جایگزین می گردند.
همین دو سه روز پیش بود که ایمانیوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه درباره احتمال خیانت آمریکا بر علیه اوکراین و شخص زلنسکی صحبت می کرد و زمزمه اینکه تصمیم بر دور انداختن زلنسکی (مانند دستمال کاغذی کثیف) به گوش می رسد.
در این باره باید متوجه تفکر استعمارگران باشید که می گویند :"آیا فکر می کنید فردی که به مردم و کشور خود وفادار نیست به ما وفادار خواهد بود، ارزش این فرد از دستمال کاغذی چرک هم کمتر است".
در برخی موارد اینها برای محقق نمودن اهداف خود از جنگ های نظامی استفاده می کنند اما ارزانترین روش برای آنها جنگ های سرد است که اینها از طریق جنگ های اقتصادی و رسانه ای و فرهنگی و اجتماعی و... راه می اندازند.
هر چه قدر که بخواهید در بحث رسانه هزینه کنید باز هم بسیار کمتر از هزینه جنگ نظامی می باشد اما تاثیر آن چند برابر است.
در جنگ نظامی می توان موجبات وحدت ملی را ایجاد کرد، کما اینکه دیدیم در جنگی که اسرائیل و آمریکا اخیرا بر علیه ایران راه انداختند موجبات وحدت ملی در ایران ایجاد شد اما در جنگ اقتصادی و رسانه ای می توانید موجبات اختلافات داخلی و در نهایت فروپاشی و تجزیه را فراهم کنید و بعد از فروپاشی عوامل مزدور می توانند ماموریت ها را برایتان انجام دهند.
برای چنین کاری هم معمولا به یک ستون پنجم نیاز است که از درون اقدام به انجام ماموریت ها نماید.
این ستون پنجمی ها معمولا برای ایجاد تفرقه از داخل فعالیت می کنند و بخشی از آنها ماموریت دارند تا کارهایی کنند که موجبات فروپاشی اقتصادی را فراهم کنند.
توجه داشته باشید ستون پنجمی ها همیشه خودشان را در موضع خودی و بسیار خودی قرار می دهند نه درموضع مخالف کما اینکه مثلا فردی به نام "الی کوهن" که در سوریه به نام "کامل امین" معروف بود و به شدت ضد اسرائیلی وانقلابی به نظر می آمد، حتی به مرحله وزیر دفاع سوریه شدن هم رسید وبعد معلوم شد جاسوس اسرائیل بوده و همه کارهایش از جمله فحاشی ها وشعارهای آنچنانی بر علیه اسرائیل اش جزو ماموریت هایش بوده.
این را ما به وضوح در شوروی سابق شاهد بودیم زمانی که برخی افراد با حمایت سازمان های اطلاعاتی دشمن به پست و مقام های بالا می رسیدند و خود را به عنوان کمونیست های دو آتیشه جا می زدند اما در نهایت معلوم شدماموریت آنها این بود که شرایط اقتصادی را از داخل به هم بریزند.
افراد لایق را از کار برکنار کنند و افراد نا لایق را سر کار بگذارند، فردی که تخصصی در زمینه ای دارد را در زمینه دیگری به کار بگیرند، کاری کنند افراد متخصص و تحصیل کرده مملکت را ترک کنند و مملکت با نبود متخصص مواجه شود، سرمایه دارها را فراری دهند ومدام در باره شرایط موجود کشور انتقاد کنند و ته دل مردم را خالی کنند و آنهایی که واقعا به دنبال خدمت به کشورشان هستند را دلسرد کنند و...
به هر حال این سیاست امروزه هنوز ادامه دارد و ثابت کرده که بسیار موفق و تاثیر گذار است و کشورهایی که به این مورد توجه نکنند همیشه ضربه می خورن
بحث و گفتگو