شما نمی توانید یک بحران جهانی را پیدا کنید که این سه کشور اروپایی جمعا یا منفردا مسبب آن نباشند.
از زمان جنگ جهانی دوم و جنایاتی که آلمان های نازی بر حق بشریت مرتکب شدند و قبل از آن استعمار کشورهای جهان و سرقت منابع خدادادی ملت ها گرفته تا حتی بحران های بزرگی که امروزه وجود دارد مثل جریان اختلافات فلسطینیها و اسرائیلی ها و صدها مشکل که امروزه از آسیای شرقی گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین وجود دارد و همه اش ریشه در سیاست های این کشورها دارد.
البته به نظر می رسد اشتباه بزرگ ایرانی ها این بود که در مذاکرات هسته ای به اینها اعتبار دادند و به عنوان ضامن برجام انها را وارد مذاکرات کردند.
در حالی که قبل از آن ایرانی ها و به استناد گفته های آقای علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه دولت نهم ایران و امریکا به توافق محرمانه در عمان رسیده بودند دلواپسی ایرانی ها و عدم اعتماد آنها به آمریکایی ها منجر شد که آنها مجبور شوند سه کشور اروپایی و چین و روسیه و شورای امنیت و اتحادیه اروپا را نیز به مذاکرات دعوت کنند تا شاهد توافقها و همچنین ضامن آن باشند.
اما پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال 2018 اروپایی ها هیچ اقدامی در جهت ادامه همکاری در برجام انجام ندادند وحتی از آمریکایی ها سریعتر از ایران خارج شدند و تحریم ها را محکم تر از آمریکایی ها بر ایران اعمال کردند.
امری که به خودی خود به معنای خروج آنها از برجام بوده چون ایران حتی تا دو سه سال بعد از خروج آمریکا به برجام پایبند بود و امیدوار بود کشورهای اروپایی هم به تعهدات خود پایبند باشند.
امروزه هم می بینیم که انها آمده اند تهدید می کنند بند ماشه را اجرا کنند وتحریم های شورای امنیت بر علیه ایران را برگردانند.
البته به نظر می رسد از همان ابتدا، یعنی سال 2015 که ایران و 5+1 داشتند توافق را امضا می کردند آنها این نقشه کشیده بودند و از همان ابتدا برنامه این بود که ایران را گول بزنند تا زمان بخرند و شرایط حمله به تاسیسات هسته ای ایران مهیا گردد.
به گفته فرمانده ارتش آمریکا آنها از سال 2009 در حال برنامه ریزی برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران بودند اما شرایط و تسلیحات مورد نیاز حمله موجود نبود و به وقت نیاز داشتند و به همین دلیل آمدند و وارد مذاکرات و توافق هسته ای با ایران شدند و وقتی آمریکایی ها مطمئن شدند که ایران همه تعهدات خود را انجام داده و برنامه هسته ای ایران به حد اقل اش رسیده از برجام خارج شدند تا ایران نتواند از امتیازهای آن استفاده کند.
از همان ابتدا هم بند ماشه را در برجام گنجانده بودند تا بعد از ده سال آن را اعمال کنند و تحریم ها را برگردانند.
در حال حاضر هم می بینیم که آنها دارند شرایط غیر ممکن جلو ایران می گذارند چون می دانند این شرایط امکان ندارد محقق شود تا بگویند ایران شانس آن را داشت اما از آن استفاده نکرد.
آنها می دانند اینکه ایران طی چند روز با آمریکا به توافق برسد یک امر محال است چون مشکل امروزه از طرف امریکا است که به دنبال توافق نیست نه از طرف ایران.
همچنین اصرار آنها بر اینکه ایران باید به بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای اجازه بازگشت بدهد و آنها تحقیق کنند که چه آسیب هایی به تاسیسات هسته ای ایران رسیده و اورانیوم های غنی سازی شده کجا هستند هم خواسته ای غیر ممکن است چرا که با توجه به رفتارها و کردارها وپندارهای اروپایی ها مخصوصا در زمینه حمله آمریکا واسرائیل به ایران و تاسیسات هسته ای ایران به نظر می رسد حالا که آمریکا و اسرائیل در شرایط گنگ و بی اطلاع قرار دارند اروپایی ها تلاش دارند از این طریق زمینه ورود جاسوسان اسرائیل و آمریکا به ایران را فراهم کنند تا جای اورانیوم ها را پیدا کنند و ببینند که کجا در عملیات اشتباه شده و چرا تاسیسات نابود نشده تا آمریکا و اسرائیل دوباره دست به حمله به این تاسیسات بزنند.
آنچه مسلم است این می باشد که تنها خواسته اروپایی ها این است که به هر ترتیبی شده بند ماشه را اجرا کنند و در واقع این خواست آنها نیست بلکه دستور العمل آمریکا است و آنها دارند از دستور العمل پیروی می کنند.
اصرار بر تمدید مهلت بند ماشه توسط اروپایی ها هم به این دلیل می باشد که آنها می دانند از نظر حقوقی ایران می تواند آنها را در مجامع حقوقی به چالش بکشاند و ممکن است بتواند از راه های حقوقی جلوی اجرای بند ماشه را بگیرد مخصوصا که چین و روسیه اخیرا در نامه ای رسمی به دبیر کل سازمان ملل اعلام کرده اند اروپایی ها وجاهت قانونی برای اجرای بند ماشه را ندارند و در ماه آینده روسیه ریاست دوره ای شورای امنیت را برعهده خواهد داشت و به احتمال زیاد بحث را طبق بند ماشه برجام به کمیته های حقوقی ارجاع می دهد و آنوقت امکان اجرای آن با چالش مواجه می گردد.
اروپایی ها به خوبی می دانند در صورتی که بند ماشه اجرا شود احتمالا ایران از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای خارج خواهد شد و همین مساله می تواند موجب وقوع جنگ ای جدید در منطقه خاورمیانه گردد که مسبب آن ترویکای اروپایی خواهند بود.
در صورتی که موجودیت ایران در خطر باشد این احتمال هم وجود دارد که ایران دکترین هسته ای خود را تغییر دهد و تاریخ ثبت خواهد کرد که اروپایی ها در کنار آمریکا و اسرائیل و با سیاست های غلط شان مسبب آن بودند که ایران مجبور شود تسلیحات هسته ای برای تامین موجودیت خود تولید کند.
دقیقا همانگونه که همین ها با سیاست های اشتباه شان کره شمالی را به سمت تولید تسلیحات هسته ای هل دادند.