بسیاری از بابت سخنان مقام معظم رهبری در مقابل فرماندهان نیروی هوایی که در آن مذاکرات با ترامپ را نکوهش کرده بود شوکه شدند و درباره دلیل چنین تصمیمی پرس و جو می کنند.
طی چند هفته اخیر بحث اینکه ایران تمایل دارد با آمریکا مذاکره کند نقل محافل سیاسی ایران بود و همه درباره این ماجرا صحبت می کردند.
بحث از اینکه آیا مذاکره کنیم یا نه به اینکه چه کسی مذاکره را انجام دهد تبدیل شده بود.
برخی هم بسیار هیجان داشتند و تصور می کردند قرار است توافقی انجام شود و به رقابت می پرداختند که هر توافقی انجام شود به نفع جناح سیاسی آنها تمام شود.
به نظر می رسد هول شدن برخی موجب آن شده بود که برای طرف مقابل، یعنی آمریکایی ها، سوء برداشت به وجود آید که می توانند هر چه بخواهند از ایران مطالبه کنند و به جای مذاکره با ایران، ایران را وادار به امضای عهدنامه تسلیم شدن نمایند و آمریکایی ها شروع کردند به صورت جسته گریخته کارهایی کنند که به قول معروف بزنند سر مال (که اینجا منظور مذاکرات است) تا بتوانند نهایت بهره را از هر مذاکره ای به دست آورند.
این در حالی است که اصل ورود به مذاکرات این است که امتیازاتی از طرف آنکه خواهان مذاکرات است مطرح گردد و اگر این امتیازها چشم گیر بود همه سر میز مذاکره بنشینند.
اینجا ظاهرا کرسی ها تغییر کرده بود، یعنی آمریکا بود که خواهان مذاکره با ایران بود و آمریکا بود که به تعهدات خود عمل نکرده بود و باید جبران خسارت و ما فات می کرد و امتیازهایی را پیشنهاد می داد ونه ایران.
همه هم به خوبی می دانند ترامپ به دنبال هوچی گری است و نه نتیجه گیری از مذاکرات و اگر وی خواهان این بود که از مذاکراتش با دیگران نتیجه ای که به نفع آنها باشد را محقق کند قطعا تا به حال مشکلات کره شمالی با آمریکا حل شده بود.
آنچه ترامپ می خواهد این است که هر روز همه دوربین های جهان روی او متمرکز شود و هیچ کس دیگر در دنیا نتواند در کادر تصویر دوربین های جهان باشد و وی خواهان آن است که با رئیس جمهوری ایران عکس یادگاری بگیرد و بس، یعنی هیچ امتیازی ندهد و فقط عکس یادگاری اش را بگیرد.
وی زمان آقای روحانی هم به دنبال عکس یادگاری گرفتن با روحانی بود و الأن به دنبال آن است که با پزشکیان و حتی اگر شده آیت الله خامنه ای هم عکس یادگاری بگیرد.
اما قرار است چه چیزی برای ایران از این عکس یادگاری حاصل شود؟
هیچ؟
بدیهی است در چنین شرایطی هیچ منطقی وجود ندارد که ایران بخواهد ازمواضع مقتدرانه خود کوتاه بیاید و تن به مذاکراتی بدهد که قرار نیست از آن چیزی حاصل گردد.
بر عکس آنچه اسرائیلی ها و آمریکایی ها تلاش دارند از طریق جنگ روانی و رسانه ای القا کنند مبنی بر اینکه امروزه ایران و متحدانش در منطقه شکست خورده اند و ضعیف شده اند اما واقعیت امر کاملا بر عکس می باشد و ایران و متحدانش به هیچ وجه ضعیف نشده اند.
سقوط بشار الاسد به معنای آن نیست که ایران و یا متحدانش شکست خورده اند.
اسد چند سالی بود که داشت خارج میدان بازی می کرد و به این دلیل بودن و یا نبودنش دیگر برای ایران و جبهه مقاومت تاثیر چندانی نداشت.
همه به خوبی می دانند، اگر ایران خواهان آن بود که بشار الاسد در قدرت باقی بماند راه های زیادی برای نگه داشتن او در قدرت داشت.
درباره لبنان هم حزب الله لبنان با اقتدار کامل سر جایش هست و بیش از هفتاد درصد تسلیحاتی که قبل از جنگ در اختیار حزب الله بود مخصوصا موشک ها و پهباد های دوربرد و میان برد نقطه زن همه اش بعد از جنگ سالم ماند و طی همین یکی دو ماه اخیر ایران موفق شد، علیرغم همه هیاهویی که آمریکا و اسرائیل و آنهایی که در فلکشان می چرخند راه انداخته اند، بیش از سی درصد مصرف شده را جبران کند.
اینکه اسرائیل غیر نظامی ها را هدف قرار داد و یا خانه مردم غیر نظامی را تخریب کرد که پیروزی نیست، فراموش نکنید اسرائیل در جنگ با رزمندگان حزب الله طی حدود دو ماه حتی موفق نشد یک وجب وارد خاک لبنان شود و همه این مناطقی که در حال حاضر بحث خروج اسرائیل از آن مطرح است بعد از آتش بس توسط اسرائیل تصرف شد.
مطمئن باشید اگر حزب الله اقتدار خود را از دست داده بود اسرائیل حد اقل تا رودخانه لیطانی پیشروی می کرد.
آیا تصور می کنید که خودداری اسرائیل از پیشروی درخاک لبنان به دلیل این بوده که نتانیاهو وجدان دارد و یا حرف آمریکایی ها را گوش میکند و یا به صلح پایبند است؟
همین که تا به حال مردم فراری اسرائیل نتوانسته اند به شمال اسرائیل برگردند به خودی خود کافی است تا متوجه شد هنوز حزب الله با اقتدار درمیدان است، فقط تاکتیک مقداری تغییر کرده تا غیر نظامیان آسیب نبینند و همچنین تکلیف برای همه روشن شود که این حزب الله نیست که به دنبال جنگ و تخریب خانه های مردم است.
مقاومت فلسطین هم که مشخص است با اقتدار سر جایش هست واگراسرائیل پیروز شده بود مجبوی نمی شد به خواسته های حماس برای توقف جنگ تن دهد.
تکرار می کنم تخریب خانه های مردم و کشتار غیر نظامیان هنر نیست و پیروزی به حساب نمی آید، اسرائیل حتی یک هدف از اهدافی که در ابتدای جنگ مشخص کرده بود را نتوانسته محقق کند.
در سوریه هم ایران هنوز یاران خود را در سرتاسر سوریه دارد و به دلایل تاکتیکی فعلا از آنها خواسته که اقدامی انجام ندهند، هیچ کس این را نداند اسرائیلی ها و آمریکایی ها به خوبی این را می دانند.
در عراق هم که الحشد الشعبی و متحدان ایران سر جای خودشان هستند و موقعیت آنها به هیچ وجه ضعیف نشده.
یمن هم همینطور، تا قبل از آتش بس در غزه که یمنی ها داشتند هر روز جاهای مختلف اسرائیل را هدف قرار می دادند و ناوهای آمریکایی وانگلیسی از دستشان در امان نبود و تصمیم توقف عملیات پس از آتش بس در غزه از طرف انصار الله گرفته شد نه از طرف آمریکایی ها و یا انگلیسی ها.
اما اگر به ایران بیاییم باید بگوییم اقتدار ایران امروزه دو چندان شده.
پس از مقابله مقتدرانه ایران با حمله اسرائیل و آمریکا در اکتبر سال 2024 ایران اعتماد به نفس بسیار بالایی پیدا کرد و متوجه شد چه قدر سامانه های دفاعی مقتدری در اختیار دارد.
اگر حرف آمریکایی ها و اسرائیلی ها مبنی بر نابودی تاسیسات نظامی دفاعی ایران صحت داشت مطمئن باشید اسرائیلی ها و آمریکایی ها تا الأن ده ها بار همه تاسیسات زیر بنایی ایران، نه فقط هسته ای، را شخم زده بودند.
آیا باور می کنید که اینها وجدان دارند و خواهان صلح و دوستی با ملت ایران هستند و به خاطر این است که دست به شخم زدن تاسیسات زیر بنایی ایران نزده اند؟
این چرت و پرت ها چیست، واقعیت روی زمین این است که آنها با سد بسیار مقتدرانه دفاعی ایران مواجه شده اند و به این دلیل جسارت انجام چنین کاری را ندارند.
طبق برخی گزارش ها هم که طی چند ماه اخیر ایران سامانه های دفاعی و تهاجمی خود را به شدت تقویت کرده وبرخی گزارش های تایید نشده صحبت از آن دارد که ایران به ده ها فروند جنگنده سوخوی 35 نسل جدید هم مجهز شده، و این جنگنده ها عملیاتی شده و در پایگاه های هوایی سرتاسر ایران مستقر گشته.
در صورت صحت این اخبار این بدین معنا است که امروزه ایران توانمندی آن را دارد که نه فقط از خود دفاع کند بلکه هواپیماهای دشمن را منهدم کند و هجوم شدیدی به مواضع دشمن انجام دهد، در حدی که خسارت ها برایش جبران ناپذیر باشد.
شاید بتوان گفت تنها مشکل امروزی ایران بحث اقتصادی است که بر عکس ذهنیت های ایجاد شده این مشکل نه به خاطر تحریم ها است و نه به خاطر نبود تعاملات با سازمان های بین المللی بلکه به دلیل سوء مدیریت و فساد داخلی است و بس.
تصور اینکه اگر با آمریکا مذاکره شود و تحریم ها برداشته شود همه چیز گل و بلبل می شود، یک تصور غیر صحیح است.
برداشته شدن تحریم ها می تواند روی بخشی از مشکلات اقتصادی تاثیر بگذارد اما تا وقتی مشکلات اصلی حل نشده حتی اگر همین لحظه آمریکایی ها همه تحریم هایشان را لغو کنند باز هم این مشکلات ادامه پیدا خواهد کرد.
مگر عراق و یا ترکیه تحریم هستند و یا با آمریکا مشکل دارند؟ اما می بینیم به دلیل سوء مدیریت و فساد اقتصاد آنها دچار مشکلات عدیده می باشد.
البته مقام معظم رهبری در سخنرانی خود دقیقا به همین نکته اشاره کردند.
امروزه اخبار جسته گریخته ای درباره اینکه خواسته های آمریکایی ها از ایران نا معقول بوده نیز مطرح است و ظاهرا آنها چیز هایی را تقاضا دارند که به هیچ وجه با آن چیز هایی که می خواهند تقدیم کنند تناسب ندارد.
اینکه ترامپ قبل از ورود به هرگونه مذاکراتی بیاید بیانیه تشدید تحریمها را امضا کند به خودی خود نشان از سوء نیت وی دارد.
شاید این شگرد برای تعامل با کشورهایی مانند کانادا و یا مکسیک و یا پاناما و یا کلمبیا و یا دانمارک جواب دهد اما قطعا با ایران جواب نخواهد داد و وی هنوز متوجه نشده که به قول آقای ظریف "یک ایرانی را هیچ وقت نباید تهدید کنید".
بدیهی است جواب های هوی است و وقتی ترامپ ایران را تهدید می کند و یا می آید و به اسرائیل تسلیحاتی اعطا می کند که این ذهنیت را ایجاد کند که اسرائیل در صدد هدف قرار دادن ایران با حمایت آمریکا است پاسخ اش را با سخنان رهبری مبنی بر غیر منطقی بودن مذاکرات دریافت می کند.