او هم حرف های خود را تغییر داده و شروع کرده با زبان اولتیماتوم صحبت کردن تا به نوعی از موضع قدرت صحبت کند.
این در حالی است که ترامپ از همه بهتر روس ها را می شناسد و به خوبی می داند این لحن صحبت کردن با روسیه به هیچ وجه جواب نمی دهد و راهکار پایان جنگ کاملا واضح است، ایالات متحده باید دست از خرج کردن پول مالیات دهندگان آمریکایی در اوکراین بردارد و این همه تسلیحات به اوکراین ندهد و همچنین در اوکراین باید تکلیف روشن شود که رئیس جمهوری چه کسی است تا بتوان با او مذاکره کرد.
طبق قوانین و به دلیل خودداری زلنسکی از انجام انتخابات عملا تکلیف مشروعیت رئیس جمهوری و هیأت دولت و حتی پارلمان این کشور مشخص نیست و معلوم نیست که طرف مشروع روسیه در مذاکرات که است.
البته ترامپ با توجه به شرایط موجود در دوران تبلیغات انتخاباتی پیشنهاد داده بود که خودش با جناب آقای پوتین بنشیند و با هم توافق کنند که به چه ترتیبی باید جنگ در اوکراین خاتمه یابد.
این صحبت های ترامپ در دوران انتخابات کاملا نمایانگر آن بود که وی متوجه بود اصل کاری در این جنگ اوکراین نیست بلکه آمریکا است که باید پای میز مذاکرات بنشیند وهمچنین وی متوجه است که زلنسکی و دولت وی و حتی پارلمان اوکراین از مشروعیت لازم برای انجام چنین مذاکراتی برخوردار نمی باشند.
طبق گفته های ترامپ وی تصمیم داشت همان روز اولی که سر کار می آید برای ملاقات با آقای پوتین برنامه ریزی کند و حتی یکی از خبرنگاران همین مساله را از او در همان روز اول جویا شد و ترامپ پاسخ داد که هنوز روز اول تمام نشده، امری که به نوعی نشان می دهد وی حتی همان روز اول به فکر این مساله بود اما روز دوم ریاست جمهوری اش ظاهرا لابی های قدرت ترمز او را کشیده اند و او به یکباره روسیه را تهدید به تشدید تحریم ها کرد.
مشکل اصلی آمریکایی ها این است که هنوز متوجه نشده اند تحریم ها باید هدفمند باشد و نه بی هدف، یعنی شما تحریم ها را بر اساس شرایطی وضع می کنید و مشخص می کنید که این تحریم ها تا زمانی پا برجا خواهد بود که طرف مقابل کاری را انجام دهد و اگر فلان کار را کرد آنوقت تحریم ها برداشته می شود.
یعنی مثلا می گویید تا زمانی که روسیه به عملیات ویژه خود در اوکراین ادامه دهد تحریم ها پا برجا خواهد ماند و اگر روسیه این عملیات را متوقف می کند تحریم ها لغو می شود اما اینکه شما بخواهید حتی پس از پایان عملیات ویژه تحریم های خود را نگه دارید خوب عملا این مساله موجب آن می شود که طرف مقابل هم هیچ انگیزه ای برای گفتگو با شما نداشته باشد.
البته با توجه به اینکه افرادی که در آمریکا این تحریم ها را تدوین می کنند اکثرا افراد بی سواد (از لحاظ حقوقی وروابط بین الملل) می باشند و بیشتر به دلیل علایق شخصی و یا خصومت های شخصی و یا حتی دریافت رشوه از لابی های قدرت چنین کارهایی را انجام می دهند ما می بینیم که در تحریم هایی که توسط کنگره تدوین می شود هیچ وقت بند خروج از آن تحریم ها وجود ندارد.
نه اینکه فکر کنید فقط برای روسیه این بحث را مطرح می کنیم حتی قبلتر نیز چنین بوده.
مثلا زمان مصدق آمریکایی ها بر علیه ایران تحریم هایی را وضع کردند که تا به امروزه هنوز پا برجا می باشد و خودشان با کودتا مصدق را سرنگون کردند و شاه که متحد آنها بود بارها از آنها خواست که این تحریم ها را لغو کنند اما مدام به او می گفتند شرایط داخلی آمریکا و اختلافات میان دولت و کنگره اجازه چنین چیزی را نمی دهد و حالا که دولت آمریکا تحریم ها را اعمال نمی کند صدایش را در نیارید بهتر است.
یا مثلا زمان صدام حسین عراق را تحریم کردند و علیرغم سرنگونی صدام حسین و گذشت حدود 22 سال از آن ماجرا اما هنوز تحریم ها پا برجا است.
بدیهی است که روسیه چنین چیزی را نمی پذیرد و اگر بنا است که جنگ در اوکراین متوقف شود ترامپ باید به مساله لغو همه تحریم های روسیه توسط آمریکا و متحدانش فکر کند، این موضوع مشکل روسیه نیست بلکه مشکل ترامپ است که باید به جای تهدید به افزایش تحریم ها تشویق به رفع تحریم ها را وسیله مذاکره کند.
اگر بنا بود قلدری بر علیه روسیه جواب دهد و تحریم ها روس ها را تحت تاثیر قرار دهد تا الآن جنگ ادامه نداشت، دیپلماسی نیاز به بده بستان دارد و این جنگ فقط با دیپلماسی و تامین منافع روسیه پایان می یابد.