گروه های تروریستی تاجیک جزو یکی از گروه های بسیار فعال در سوریه بودند که در جریان سقوط بشار الاسد حضوری فعال داشتند.
در کنار این گروه ها مشاهده می شود که گروه های تروریستی از چچن روسیه و ایگورهای چینی و ازبک و ایرانی و ... نیز در میان این گروه ها حضور داشته اند و جالب اینکه حاکمان فعلی سوریه حتی شروع کرده اند به اینها در ارتش سوریه پست و مقام دادن و بحث صدور شناسنامه سوری برای اینها را نیز مطرح کرده اند و با توجه به اینکه ثبت احوال سوریه امروزه در دست اینها است حتی نیاز به مجوز قانونی برای شناسنامه دار کردن اینها ندارند و در شناسنامه های جدید می توانند هویت های قبلی این افراد را پاک کنند و هویت های جدید به آنها بدهند تا در تردد بین المللی برای انجام اعمال تروریستی مشکل خاصی نداشته باشند.
گو اینکه ابو محمد جولانی به ظاهر این مساله را نفی می کند اما همه می دانند که ایدئولوژی این گروه ها مبنای محدودیت منطقه ای ندارد و اینها با ایدئولوژی همکاری با هم برای سرنگونی دیگر کشورهای اسلامی و ایجاد خلافت اسلامی واحد فعالیت می کنند.
آنهایی هم که پشتیبان این گروه ها هستند تمایل دارند از اینها برای محقق نمودن اهداف شوم خود در کشورهای دیگر بهره ببرند.
مدتی قبل تر حتی اینها یک رئیس جمهوری علی البدل به جای پرزیدنت امام علی رحمان رئیس جمهوری تاجیکستان نیز تعیین کردند، امری که کافی است تا ثابت شود تاجیکستان می تواند یکی از اهداف بعدی این تروریست ها باشد.
از سوی دیگر مشاهده کردیم که این تروریست های تاجیکی چند عملیات تروریستی در ایران و روسیه نیز انجام داده اند.
با توجه به این شرایط می توان تصور کرد که امروزه ایران و تاجیکستان و روسیه بیش از پیش نیاز دارند تا در زمینه های امنیتی برای مقابله با این توطئه مشترک با هم همکاری داشته باشند.
این مساله به کنار، ایران و تاجیکستان دو کشوری هستند که مشترکات تاریخی بسیار زیادی را دارند اما متاسفانه روابط آنها در سطح تاریخ و تمدن مشترک شان نیست و نیاز است این روابط تحکیم شود.
از نظر اقتصادی ایران فناوری تولید پهبادهای دفاعی و سد آبی سازی و... را به تاجیکستان منتقل کرده و می توان گفت در زمینه های بسیار زیاد دیگر فرصت برای همکاری و تعامل فیما بین وجود دارد.
امضای تفاهمنامه همکاری میان ایران وتاجیکستان می تواند در این زمینه بسیار موثر باشد و دو کشور برادر را به هم بیش از پیش نزدیک کند.
اینجا شاید بد نباشد اشاره کرد که همزمانی این سفر با سفر آقای پزشکیان به مسکو و همچنین روابط صمیمی موسکو با تاجیکستان و ایران می تواند این پیغام را داشته باشد که پس از امضای توافق همکاری های استراتژیک بلند مدت ایران و روسیه نوبت به امضای توافق های چند جانبه هم خواهد رسید و احتمالا در مرحله بعد ایران و روسیه و برخی کشورهای دیگر به سمت امضای توافق های استراتژیک همکاری های بلند مدت چند جانبه نیز بروند.
بسیاری همزمانی سفر پزشکیان به روسیه را با تحویل و تحول قدرت در ایالات متحده را به هم ربط داده اند که البته بی ربط هم نیست.
با توجه به اینکه امروزه حرف و حدیث های زیادی درباره اینکه احتمالا پس از تحویل گرفتن قدرت در آمریکا ترامپ به دنبال مذاکرات و گفتگو با ایران و روسیه خواهد بود به نظر می رسد هر دو کشور تمایل دارند به طرف مقابل این پیغام را بدهند که با یک جریان بین المللی طرف است ونه یک کشور جدا.
بگذارید این را به این شکل مطرح کنم، شما می بینید که وقتی ایران می خواهد با کشورهای اروپایی مذاکره کند اینها همیشه چند تا با هم می آیند سر میز مذاکره، معمولا فرانسه و آلمان و انگلیس.
انگلیس جزو اتحادیه اروپا نیست پس نباید تصور کرد که بحث مذاکره با اتحادیه اروپا است.
دلیل این ماجرا هم این است که اینها می خواهند به ایران بگویند که طرف مقابل یک کشور نیست بلکه یک بلوک قدرت است.
حال به نظر می رسد ایران و روسیه و برخی کشورهای دیگر هم تلاش دارند به این شکل در مقابل آنها قرار بگیرند، یعنی به آنها بفهمانند که طرف مقابلشان یک بلوک قدرت است.
بدیهی است به این شکل ایران و روسیه و کشورهایی که با اینها همراه باشند می توانند منافع بیشتری را در مذاکرات و گفتگو ها به دست آورند.