صحبت هایی که بیش از واقعی بودن کلیشه ای به حساب می آید.
همه آنهایی که با پستوهای سیاست آشنایی دارند به خوبی می دانند همانقدر که چین رقیب اقتصادی ایالات متحده به حساب می آید اتحادیه اروپا هم رقیب اقتصادی آمریکا به حساب می آید.
پس از جنگ جهانی دوم ایالات متحده به روش های مختلف تلاش کرد کشورهای اروپایی را مهار کند و ضعیف نگه دارد تا هیچ کدام نتوانند به رقابت اقتصادی با ایالات متحده بپردازند.
به هر حال فراموش نکنید که هدف اول آمریکا این است که اقتصاد آمریکا باید در آمریکا اول باشد و شعار "آمریکا اول" در واقع همه نیت های آمریکایی ها را در خود خلاصه می کند.
کشورهای اروپایی که پس از جنگ جهانی دوم همه اموال خود را به امانت به آمریکا سپرده بودند به یکباره به خود آمدند و دیدند هیچ چیزی ندارند و با ورشکستگی اقتصادی مواجه هستند و آمریکایی ها با طرحی موسوم به طرح مارشال آنها را به خود بدهکار کردند و با طرح موسوم به توافنامه برتون وودز که دلار را ارز واحد جهانی کرد، عملا پولهای اروپایی ها را نزد خود بلوکه کردند و به بهانه های مختلف از پس دادن آنها خودداری کردند.
در چنین شرایطی اروپایی ها که احساس کردند بسیار در مقابل آمریکا و دیگر قدرت های جهانی ضعیف شده اند به سمت ایجاد اتحادیه اروپا رفتند تا با همدیگر بتوانند با چالش های نوین جهانی به مقابله بپردازند اما از همان ابتدا آمریکایی ها در مقابل این اتحادیه سنگ اندازی کردند وتلاش کردند تا اجازه ندهند این اتحایه قدرت بگیرد چون می داستند قدرت گرفتن اتحادیه اروپا مخصوصا با ایجاد پول واحد یورو می تواند تهدیدی برای اقتصاد آمریکا به حساب آید.
در واقع همان آمریکایی ها بودند که با تشویق انگلیس و برخی دیگر کشورهای اروپایی به خروج از اتحادیه اروپا تلاش کردند تا این اتحادیه را از هم بپاشند.
آمریکایی ها همچنین از زمان جنگ جهانی دوم تلاش کردند کاری کنند که کشورهای اروپایی ارتش های مقتدری نداشته باشند و فقط وابسته به ائتلافی که آنها ایجاد کرده اند و تحت نظارت آنها است، یعنی ناتو، فعالیت کنند و امنیت این کشورها وابسته به ایالات متحده باشد.
در حالی که عموما حکومت ها در آمریکا تلاش داشتند با سیاست با مساله اروپا و اتحادیه اروپا و جایگاه جهانی آن برخورد کنند در دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ دیدیم که این دیدگاه امریکایی به شدت علنی و ظاهری شد و ترامپ حاضر نبود که مانند اسلاف خود بودجه ناتو را به تنهایی تامین کند و کشورهای اروپایی را وادار کرد تا سهم عضویت خود در ناتو را پرداخت کنند، امری که حتی منجر به آن شد که برخی رهبران کشورهای اروپایی مانند رئیس جمهوری فرانسه اظهار دارند که اگر بنا است کشورهای اروپایی چنین هزینه هایی را برای تامین منافع آمریکا در ناتو پرداخت کنند چرا انها ارتش اروپایی درست نکنند و این بودجه را برای تامین بودجه ارتش اروپا هزینه نکنند.
بلافاصله هم آمریکایی ها با استفاده از ابزارهای خود مانند سندیکاها و انجمن های غیر دولتی و... خیابان های پاریس و دیگر شهرهای فرانسه را بر علیه مکرون بسیج کردند تا وی مجبور شود از خواسته خود عقب نشینی کند و دیگر سران کشورهای اروپایی متوجه شوند که افسارشان دست کیست.
در آن زمان دیدیم که روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده به روابط پر تنشی تبدیل شد و علیرغم اینکه علنا کشورهای اروپایی متحد آمریکا به حساب می آیند اما در بسیاری از مسایل بین المللی اروپایی ها مواضعی مخالف با مواضع آمریکا گرفتند.
طی دوران بایدن این ماجرا به شکل دیگری نمود پیدا کرد و دولت دموکرات ها برای اینکه اتحادیه اروپا را فرو بپاشد جنگ اوکراین را راه انداخت و کشورهای اروپایی را وادار کرد بخش بزرگی از درآمد ها و پس انداز های خود را خرج اوکراین کنند.
امری که دموکرات ها روز گذشته تاوان آن را در انتخابات دادند و مردم امریکا که از هزینه های سرسام آور کمک های آمریکا به اوکراین و در مقابل افزایش هزینه های زندگی شان به سطوح آمده بودند بر علیه دمکرات ها رای دادند.
البته قبل تر این روند در اروپا شروع شده بود و در انتخابات مجالس اروپایی دیدیم که مخالفین جنگ با روسیه وارد پارلمانهای کشورهای اروپایی شدند.
البته مشکل اصلی اروپایی ها درحال حاضر این است که دیگر حضوری از رهبران مقتدر قدیمی اروپایی نیست و سیاست مدارانی بسیار ضعیف قدرت را در این کشورها دست گرفته اند که به خوبی می دانند ترامپ همه آنها را قورت خواهد داد.
امروز و با انتخاب ترامپ به نظر می آید کشورهای اروپایی احساس می کنند چالشی جدید در مقابلشان شکل خواهد گرفت چرا که ترامپ از قبل تر موضع خود نسبت به زلنسکی را مشخص کرده و حاضر نخواهد بود صدها ملیارد دلاری که بایدن خرج مافیاهای اوکراین می کرد را دیگر خرج کند.
از سوی دیگر این کشورها با طناب آمریکا در چاه افتاده اند و با روسیه شاخ به شاخ شده اند و اگر آمریکا پشت آنها را خالی کند نمی دانند خودشان را در کدام سوراخ موش ای پنهان کنند.
اتفاقی که دور از انتظار نیست.