علیرغم فرصت بسیار کم کمپین های انتخاباتی اما آنچه ملاحظه شد این بود که شور و شوق انتخاباتی طی دور دوم انتخابات شدت بسیار زیادی گرفت و ملت ایران میان رای دادن به سخنرانی اصولگرا و سخنرانی میانه رو در نهایت به سخن میانه رو به امید ایجاد اصلاحات رای دادند.
اینجا باید به این نکته اشاره کرد که منظور از اصلاحات این نیست که مردم به خط و مشی چپ سیاسی که روزی روزگاری در ایران حاکم بود رای داده اند بلکه منظور این است به پرچمی که دکتر پزشکیان برای انجام اصلاحات در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... بالا برده بود رای داده اند.
شاید برای بسیاری عجیب باشد که چطور مردم به شخصی رای داده اند که حاضر نشد در مناظره های انتخاباتی هیچ وعده ای بدهد؟
نکته اصلی ماجرا هم همین جا است، مردم احساس کردند همین که این فرد از اعطای وعده هایی که ممکن است نتواند آنها را اجرا کند پرهیز می کند و صداقت دارد و نه خودش و نه خانواده اش حاشیه ای ندارند بهتر از افرادی است که می آیند وعده هایی می دهند که امکان محقق شدن آن وجود ندارد و یا عملا خندیدن به ریش مردم به حساب می آید است.
همین بحث ساده گی رفتاری و صداقت و تقوا پیشه گی که در دکتر پزشکیان وجود دارد خود بابی شد برای جذب بیشتر طرفدار برای او.
به هر حال امروز دیگر انتخابات ریاست جمهوری تمام شده و تکلیف روشن است، آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهوری کل ایران است و نه رئیس جمهوری آنهایی که به او رای دادند اما آن اکثریتی که به او رای دادند نشان دادند که خواست اکثریت مردم ایران چیست.
اکثریتی که طی یک هفته چند ملیون نفر به آنها اضافه شد و اگر فرصت کمپین های انتخاباتی بیشتر بود قطعا تعداد این مشارکت کنندگان بسیار بیشتر می بود.
بر کسی پوشیده نیست که حدود ده درصدی که به تعداد رای دهندگان اضافه شد همه از قشر خاکستری جامعه بودند که احساس می کردند رای آنها بی تاثیر است ولی در هفته آخر احساس کردند که باید برای آینده خود قدمی بردارند و اکثریت آنها به میدان آمدند و به آقای پزشکیان رای دادند.
همه آنها هم عملا به یک چیز رای دادند، خواستار انجام اصلاحات درون ساختار حاکمیتی موجود هستند و باور دارند که هیچ نظامی بهتر از نظام موجود نیست اما نیاز است که برخی اصلاحات بنا به اقتضایات زمانه درون ساختاری انجام شود.
تصویری که برخی درباره آقای پزشکیان ترسیم کرده اند مبنی بر اینکه وی به دنبال تغییر ریشه ای در سیاست خارجی ایران می باشند، تصویر ساده لوحانه ای بیش نیست.
ایشان به دنبال حفظ سیاست موفق دولت آقای رئیسی مبنی بر ارتباط با شرق هستند اما به دنبال آن خواهند بود که روابط با غرب را نیز بهبود بخشند وسیاست خارجی دولت آقای پزشکیان، طبق گفته ایشان، بر اساس خطوط ترسیم شده رهبری خواهد بود.
شاید بد نباشد به مصاحبه کوتاهی که خبرگزاری اسپوتنیک در تهران همین هفته گذشته با ایشان داشته در این باره مراجعه نمایید، وی به وضوح دیدگاه خود نسبت به روابط با شرق و غرب را تبیین کردند.
در دیدگاه آقای پزشکیان روابط با شرق می تواند پشتوانه ای برای روابط با غرب وحل اختلافات ایران با کشورهای غربی باشد و وی روی روابط با روسیه و چین در این مورد حساب زیادی باز کرده.
تصور اینکه غربی ها با تغییر رئیس جمهوری و یا دولت و یا حتی نظام در ایران سیاست خصمانه خود نسبت به ملت ایران را تغییر می دهند تصوری ساده لوحانه بیش نیست، فراموش نکنید اولین تحریم های آمریکا بر علیه ایران زمانی که مصدق نفت را ملی کرد وضع شده و جالب تر اینکه اولین تحریم های انگلیس بر علیه ایران زمان قاجار و زمانی که بر سر قرارداد موسوم به توافقنامه دارسی اختلاف رخ داد وضع شد و علیرغم اینکه شاه ایران متحد استراتژیک غرب به حساب می آمد اما غربی ها هیچ وقت این تحریم ها را لغو نکردند وفقط اجرای آن را معلق کردند، امری که نشان می دهد آنها همیشه می خواستند این ابزار دشمنی با ایران را در دست داشته باشند.
بد نیست که اینجا اشاره ای به رفتار آنها با رضا شاه و بعد از او با محمد رضا شاه در تبعید داشته باشیم تا متوجه شویم که دوستی با آمریکا یک دوستی خاله خرسه بیشتر نیست و آنها دوست و متحدی ندارند و فقط به منافع خود نگاه می کنند هر وقت ببینند که می توانند بر ملتی سیطره داشته باشند و منابع کشوری را به یغما ببرند با آن کشور دوستی می کنند و بعد از اینکه کارشان تمام شد همان هایی که دوستانشان بودند را به اسفل السافلین می سپارند.
بد نیست به عاقبت آنهایی که در افغانستان و یا عراق با آمریکایی ها همکاری داشتند اشاره کنیم و بگوییم مشت نمونه خروار است.
عضویت ایران در گروه هایی مانند شانگهای و بریکس می تواند کمک شایانی به ایران در راستای تقویت روابط اقتصادی و حل بخش هایی از مشکلات اقتصادی ایران شود و در این راستا می توان اطمینان داشت که تیم آقای پزشکیان تلاش خواهند کرد از این فرصت پیش آمده نهایت بهره را ببرند.
بر کسی پوشیده نیست که بخش اعظم مشکلات ایران ناکارآمدی مدیریتی و داخلی و قوانین و مقررات دست وپاگیر می باشد و قطعا تیم آقای پزشکیان تلاش خواهند داشت با تعامل با مجلس، که وی از دل آن آمده، این سنگ ها را بردارند.
مهم ترین اصل این است که آقای پزشکیان تصمیم دارد از افراد کارآمد و با تجربه بدون توجه به خط و مشی سیاسی شان استفاده کند و شاید بتوان گفت این می تواند اولین بار در ایران باشد که رئیس جمهوری ای با چنین تفکری به قدرت رسیده و اگر این تفکر پیاده شود قطعا وی می تواند موفقیت های چشمگیری را برای حل مشکلات مردم کسب کند.
در راستای مسایل اجتماعی وی بارها علنا اعلام کرده که مخالف تندروی در برخورد با بد پوششی و همچنین مخالف سیاست های محدودیت در استفاده از رسانه های اجتماعی است و با توجه به اینکه وی پس از تکلیف توسط مقام معظم رهبری عملا رئیس شوراهایی خواهد بود که در این باره تصمیم می گیرند و بسیاری از اعضای دولت اش عضو این شوراها خواهند بود مردم امیدوار هستند که وی در این راستا بتواند کارهای قابل قبولی انجام دهد.
آنهایی که آقای پزشکیان را می شناسند به خوبی می دانند وی تفکر و عقیده های متصوفانه ای دارد و علیرغم اینکه وی به عنوان یک فوق تخصص جراحی قلب و پزشکی معروف می تواند یک زندگی بسیار مرفهی داشته باشد اما وی ساده زیستی و علی وار زندگی کردن را پیشه خود کرده، دقیقا همان تفکری که رهبری هم دارند.
یکی از بزرگترین اصول مبارزه با فساد هم این است که فردی که در راس قرار دارد خود به آنچه دارد قانع باشد و دنبال مال اندوزی و سوء استفاده از مقام برای کسب مال و قدرت بیشتر نباشد.
تجربه نشان داده که آقای پزشکیان جزو افرادی نیستند که در این راستا پایشان بلغزد و به همین دلیل می توان باور داشت که هر حکومتی که وی در راس آن قرار گیرد هم مجبور می باشد از همین تفکر و سیاست تبعیت کند و همین مساله می تواند اولین گام در مقابله با فساد و در نهایت حل بخش هایی از مشکلات اقتصادی مردم باشد.
برخی باور دارند چون مجلسی اصولگرا سر کار است اگر دولتی اصلاح طلب سر کار باشد طی چهارسال آینده کشور دچار چالش های عدیده ای میان مجلس و دولت خواهد شد.
از یک زاویه شاید این دیدگاه درست باشد اما اگر از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم می بینیم اتفاقا شاید هم بد نباشد.
اولا که آقای پزشکیان خود از دل همین مجلس آمده پس کاملا با پستوهای مجلس و نمایندگاه آشنایی دارد و قطعا وزرایی را برای کابینه خود انتخاب خواهد کرد که کمترین چالش را با مجلس داشته باشد.
از سویی دیگر وقتی که مجلس و دولت یک دست نباشد همه حواس خود را جمع خواهند کرد تا مبادا خطایی رخ دهد و طرف مقابل از آن بر علیه شان استفاده کند و به این دلیل می توان گفت اتفاقا در این راستا هم خیلی بد نیست که مجلس و دولت از نظر سیاسی همسو نیستند، این مساله می تواند منجر به افزایش رقابت و نظارت و کاهش فساد و مبارزه با خطاهای احتمالی، مخصوصا مدیران ارشد دولتی، شود.
به هر حال باید گفت حرف و حدیث در این باره بسیار است اما نکته بسیار مهم این است که رئیس جمهوری ای با اراده ای آهنین برای مبارزه با فساد و ذوب شده در رهبری و امیدوار به خدمت به مردم امروزه به قدرت رسیده ولی نباید فراموش کرد که مشکلات بسیار زیاد است و کار سنگین خیلی سنگین.