طبق اصول همه باید منتظر نتیجه قطعی و پایانی تحقیقات می ماندند اما به هر حال در برخی شرایط احساسات علاقه مندان نمی تواند منتظر بماند و در برخی شرایط بدخواهان مملکت و نظام تلاش می کنند از هر فرصتی برای توطئه بهره ببرند. در ابتدا حتی برخی ساده لوحان به دنبال آن بودند بلکه بتوانند از فرصت برای ایجاد آشوب در مملکت استفاده کنند. قطعا اینها با شرایط ساختاری ایران آشنایی ندارند چرا که ایران کشوری ساختار یافته سیاسی است و اینگونه نیست که با از دست دادن یک نفر یا حتی چند نفر از مقامات مملکت بخواهد به هم بریزد.
البته که حضور بی نظیر ملت ایران در خیابان ها برای مشایعت شهدای خود به گونه ای بود که به قول معروف نسق همه مخالفان و بد خواهان را کشیدند وهمان لحظه تکلیف همه را روشن کرد، در این شرایط مردم ایران یک پارچه هستند وبا هیچ کس شوخی ندارند چه داخلی چه خارجی.
در واقع همین جریان هم منجر شد تا همه حساب کار دستشان بیاید و متوجه شوند همه نقشه های شومی که طی سالیان سال برای ملت ایران می کشیدند و همه جنگ های رسانه ای که بر علیه شهدای ایران راه انداخته بودند هیچ کدام روی مردم ایران تاثیر نداشت و مجبور شدند در مقابل عظمت ملت ایران سر تعظیم فرود بیاورند و وبه احترام شهدا به قول خودشان کلاه هایشان را از سر بردارند. اما این جریان ختم شایعات نبود و بسیاری هنوز به این شایعات دامن می زنند.
شاید شایعاتی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری در باره شهید رئیسی راه انداخته بودند به یاد داشته باشید، مطرح می کردند که اگر شهید رئیسی رئیس جمهوری شود ایران در انزوای شدید بین المللی فرو خواهد رفت و اینکه یک دولت تمام اصولگرا بر سر کار باشد موجب آن خواهد شد که ایران چپ و راست با این و آن درگیر شود و... این شایعات حتی روی برخی کشورهای خارجی هم تاثیر گذاشته بود و آنها هم تصور می کردند که پس از پیروزی شهید رئیسی ایران به سمت انزوا خواهد رفت. البته بماند که مخالفان نظام جمهوری اسلامی در این باره نقش بسیار موثری داشتند و آنها بلد بودند و هستند چگونه سیاست مداران ابله مخصوصا در کشورهای غربی را پیدا کنند و آنها را بر علیه ایران و شخص آقای رئیسی شستشوی مغزی بدهند. اما بر عکس همه این شایعات ما دیدیم که طی حدود سه سال از دولت داری شهید رئیسی و وزیر امور خارجه اش شهید امیر عبد اللهیان گذشت آنها موفق شدند روابط ایران با کشورهای دوست را بسیار صمیمی تر کنند و اختلافات ایران با بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را حل و فصل کنند.
شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که آقای امیر عبد اللهیان اولین وزیر امور خارجه ایران بود که آنقدر موفق شده بود روابط دوستانه با وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی برقرار کند که اینها شماره تلفن های مستقیم همراه خود را با آقای امیر عبد اللهیان رد و بدل کرده بودند و در مواقع اضطرار وزیر امور خارجه ایران نیاز نداشت که منتظر کانال های دیپلماتیک بماند.
منظور وزرای خارجه کشورهایی که به صورت سنتی با ایران دوست هستند نیست، منظور وزرای خارجه کشورهایی که برای مدت ها با ایران زاویه داشتند و حتی برخی از آنها با ایران رابطه سیاسی رسمی هم نداشتند، مثل عربستان سعودی و امارات و اردن و مصر و...
بماند که روابط سیاسی ایران در دوره آقای رئیسی با برخی کشورها مانند روسیه و چین به اوج تاریخی خود رسید و برای اولین بار ایران با حمایت قاطع روسیه موفق شد وارد گروه های شانگهای و بریکس شود.
یکی از مشکلات تاریخی ایران همیشه این بود که ایران هیچ وقت عضو گروه های بین المللی که به دنبال همگرایی هستند نبود (منظور گروه هایی مانند عدم تعهد و کنفرانس اسلامی واوپک و... که سیاست اعضای آن همگرایی با هم به حساب نمی آید). همین شرایط موقعیت چانه زنی ایران را در سطح بین المللی بالا برده بود و دشمنان ایران مانند ایالات متحده به خوبی متوجه شدند که هر توطئه ای را بخواهند مثلا در شورای امنیت مطرح کنند با سد حمایت روسیه و چین از ایران مواجه خواهد شد، امری که این هم بی سابقه بوده. همین شرایط منجر به آن شد تا ایران موفق شود با تحریم های آمریکا بر علیه ایران مقابله کند و به دلیل روابط صمیمی که ایران با دیگر کشورها برقرار کرده بود بسیاری از کشورها دیگر حاضر نباشند به تحریم ها بر علیه ملت ایران تن دهند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه رئیسی مورد حمایت اصولگرایان در ایران بود و توانسته بود آنها را یک پارچه کند، دولت وی همچنین درچانه زنی با کشورهای غربی مخصوصا آمریکا با چپ پر وارد مذاکرات و گفتگو ها می شدند چون خیالشان راحت بود پشتشان محکم است. همچنین فراموش نکنید مدت زیادی از زخم کاری ای که ایران در عملیات وعد صادق به اسرائیل زده نمی گذرد و هنوز اسرائیلی ها در درد خود می پیچند.
از سوی دیگر موفقیت های بین المللی آقای رئیسی منجر به آن شده بود که درون کشور هم وی موفق شود بسیاری از مشکلات اقتصادی را حل و فصل کند. بسیاری تصور داشتند با به قدرت رسیدن آقای رئیسی ایران با فروپاشی اقتصادی مواجه خواهد شد و با توجه به تحریمهای آمریکا و شرایط بحرانی اقتصادی که قبل از به قدرت رسیدن آقای رئیسی وجود داشت و به دولت وی به ارث رسید شرط بندی بر فروپاشی سریع اقتصادی بود.
البته نمی خواهم بگویم شرایط اقتصادی گل و بلبل شده، چون چنین نشده و هنوز مشکلات اقتصادی عدیده ای هست که ایرانی ها با آن مواجه هستند، اما بحث در این است که قرار بود ایران با سرعت بسیار زیاد وارد سراشیبی فروپاشی اقتصادی شود که بیکباره رئیسی موفق شد ترمز را بکشد و سرعت فروپاشی را بکاهد، به گونه ای که امید آن می رفت آرام آرام شرایط به سمت ثبات برود. در چنین شرایطی خوب این احتمال وجود دارد که بسیاری چه در خارج چه در داخل به دنبال حذف فیزیکی آقای رئیسی باشند، امری که البته درباره همه روسای جمهوری در همه جای جهان مخصوصا آنهایی که در زمینه هایی موفق هستند صدق می کند. و به همین دلیل هم می باشد که تئوری توطئه در ذهن بسیاری موج می زند. در داخل که بدیهی است بد خواهان زیادی داشت و خوب موفقیت هایش حسادت آنها را تحریک می کرد. در خارج هم برخی کشورها مخصوصا اسرائیل به هیچ وجه تحمل این موفقیت ها را نداشتند و آنها نیز بدشان نمی آمد آقای رئیسی را حذف فیزیکی کنند تا کارتهای ایران را به هم بریزند.
درباره داخل که بسیار بعید به نظر می آید کسی آنقدر قدرت و جسارت انجام چنین کاری را داشته باشد مگر اینکه مثلا دست سازمان تروریستی ای مانند منافقین در کار باشد که احتمالا هم اگر دست آنها در کار بود همان لحظه های اول مثل ترورهای سابقی که انجام داده اند به انجام این ترور هم اذعان می کردند.
اما اینکه مثلا اسرائیل پشت ماجرا باشد مساله دیگری است.
برخی آمده اند و مطرح کرده اند که مثلا اسرائیلی ها از سلاح لیزر برای این ترور استفاده کرده اند و حتی پا فراتر گذاشته اند و آذربایجان را به همدستی با اسرائیل در این ماجرا متهم کرده اند. به هر حال تحقیقات نیروهای امنیتی در نهایت تکلیف همه را روشن خواهد کرد و حتی اگر از چنین سلاح هایی استفاده کرده باشند باز هم معلوم می شود. البته اگر دست اسرائیل در ماجرا باشد قطعا آمریکایی ها هم در جریان می باشند.
دلیل اینکه آمریکایی ها از همان ابتدا، چند ثانیه اول پس از معلوم شدن ماجرا، هرگونه دخالت در حادثه را مطرح کردند هم همین می باشد. چون آنها به خوبی می دانند اگر معلوم شود که ماجرا حادثه نبوده وبلکه عملیات ترور بوده قطعا ایران انتقام بسیار سختی از آنهایی که در این ماجرا دخیل بودند خواهد گرفت.
البته این حرف های آمریکایی ها آنها را از مسئولیت بزرگی که در این فاجعه داشتند دور نمی کند چون بحث سقوط هلیکوپتر به دلیل مشکلات فنی به معنای آن است که مسئولیت این اتفاق گردن آمریکا و تحریم های آن بر علیه ایران است که قطعات یدکی این هواپیما را به ایران نداده. وگرنه چه طور علیرغم شرایط بد آب و هوایی دو هلیکوپتر روسی که دیگر همراهان را حمل می کردند با مشکلی مواجه نشدند و فقط هلیکوپتر آمریکایی سقوط کرد؟
به هر حال همه شواهد تا به این لحظه نشان می دهد که ماجرا فقط یک حادثه بوده و هنوز هیچ شواهدی مبنی بر عملیات تروریستی در این ماجرا وجود ندارد.
البته بماند که برخی بسیار امیدوار هستند این ماجرا بتواند مستمسکی برای حمله ایران به آذربایجان و یا اسرائیل شود و به این دلیل هنوز روی تئوری توطئه اصرار دارند ولی به هر حال باید تاکید کرد که نیروهای امنیتی معمولا همه گزینه ها را بررسی می کنند و اصلی ترین گزینه هایی که مطرح می کنند همین ماجرا ترور وعمدی بودن حادثه می باشد وگرنه که همه می دانند حادثه رخ داده، اگر هم اینها بتوانند به نتیجه قاطع درباره ترور برسند قطعا آن را اعلام خواهند کرد و خود را درگیر شایعات نخواهند نمود.