اقدام اسرائیل در ترور سردار شهید رضی موسوی اقدامی نیست که به این راحتی ها ایران از آن بگذرد. هم اسرائیل و هم ایالات متحده که در همه جنایات همراه و همکار اسرائیل است قطعا به خوبی این مساله را می دانند.
از رئیس جمهوری گرفته تا وزیر امور خارجه تا فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بقیه فرماندهان نیروهای مسلح ایران تاکید داشتند که اسرائیل پاسخ شدیدی بابت این عملیات تروریستی دریافت خواهد کرد.
آنچه مسلم ومتعارف است هر وقت اسرائیل کاری بر علیه ایران انجام داده سیلی را دو سیلی و در مواردی با مشت و لگد هم پس گرفته.
اما معمولا اسرائیلی ها هیچ وقت مسئولیت حملات بر علیه ایرانی ها را به عهده نگرفته اند و در مقابل هم ایرانی ها پاسخ ها را گردن نگرفته اند.
البته چون اسرائیلی ها در فضای بین المللی ید طولایی دارند معمولا هر وقت آنها اقدامی تروریستی انجام داده اند در بوغ و کرنا کرده اند که کاری کرده اند ولی وقتی که پاسخ را دریافت کرده اند درد را قورت داده اند و صدایش را در نیاورده اند.
اما اینبار اسرائیلی ها این عملیات را گردن گرفته اند و به نیروهای خود آماده باش داده اند تا منتظر پاسخ ایران باشند.
دلیل اش هم این می باشد که دولت اسرائیل طی هشتاد روز انواع و اقسام عملیات بر علیه غزه حتی یک دست آورد که بتوانند در مقابل مردم خود و یا جهان به آن ببالد و یا اینکه برگه ای برای چانه زنی با حماس بشود از آن استفاده کرد، نتوانستند به دست آورند.
اسرائیلی که ادعا می کرد ارتش شکست نا پذیر دارد و سازمان های اطلاعاتی و امنیتی آن در خانه همه دشمنانشان نفوذ کرده اند هم از نظر اطلاعاتی و امنیتی شکست مفتضحانه ای خورده هم از نظر نظامی.
آن هم در مقابل حماس که در یک محدوده کوچک محاصره است.
از همان ابتدای قتل عام مردم غزه توسط اسرائیل نتانیاهو تلاش مذبوحانه ای انجام داد تا پای ایران و حزب الله و آمریکا را به جنگ و درگیری بکشاند.
او به خوبی می دانست که مقاومت فلسطین همانگونه که برای عملیات 7 اکتبر برنامه ریزی کرده برای بعد از آن هم برنامه ریزی کرده و ارتشی روی کره زمین وجود ندارد که بتواند حماس را نابود کند.
تنها راهی که به نظر دولت تندرو اسرائیل می آمد استفاده از شگردی که سال 1982 در لبنان بر علیه سازمان آزادیبخش فلسطین استفاده کردند بود.
یعنی شروع کنند غیر نظامیان فلسطینی را قتل عام کردن تا حماس مجبور شود برای جلوگیری از قتل عام غیر نظامیان تسلیم شود.
اما آنچه آنها پیش بینی نمی کردند مقاومت مردم فلسطین و یک دست شدن آنها بر علیه اسرائیل بود.
علیرغم همه خسارت هایی که مردم غزه متحمل شدند اما آنها حمایت خود از مقاومت را افزایش دادند و نه فقط مردم غزه بلکه کل فلسطینیها در سرتاسر جهان امروزه همه حامی مقاومت فلسطین شده اند و از مقاومت فلسطین می خواهند تا به هر قیمتی شده اسرائیل را شکست دهد.
همه به این نکته اذعان دارند همین که مقاومت فلسطین شکست نخورد یعنی فلسطینی ها پیروز شدند.
قتل عام غیر نظامیان هم نمی تواند تا ابد ادامه یابد و جامعه جهانی امروزه به شدت بر علیه اسرائیل شده و حتی به ایالات متحده که حامی جنایات اسرائیل است نیز فشار می آورد تا دست از حمایت از کشتار غیر نظامیان و شکستن مقررات بین المللی بردارد.
ظاهرا تنها راهی که به ذهن مسئولین اسرائیلی می آید این است که کاری کنند پای ایران و ایالات متحده به جنگ کشیده شود.
به این ترتیب، اگر جنگی میان ایران و ایالات متحده راه بیافتد توجه ها از غزه کاهش می یابد و اسرائیل می تواند با خیال راحت دست به قتل عام نظامیان بزند.
می توان گفت دلیل ترور شهید موسوی هم همین می باشد.
آنها می خواهند ایران و حزب الله و جبهه مقاومت را تحریک کنند تا اقدام نسنجیده ای را انجام دهند و بعد آمریکا مجبور شود برای حمایت از اسرائیل وارد شود.
با توجه به این شرایط می توان گفت ایرانی ها زرنگ تر از آن هستند که در دام اسرائیل بیافتند و آنها کاری انجام نخواهند داد که به نفع اسرائیل باشد.
اما سوالی که در چنین شرایطی مطرح می باشد این است که، پس آیا ایران در قبال این ترور سکوت خواهد کرد.
آنچه مسلم است که به هیچ وجه ایران سکوت نخواهد کرد و قطعا جواب خواهد داد اما جواب را در زمان و مکانی خواهد داد که اسرائیل فکر اش را نمی کند و قطعا ایرانی ها انگشت روی زخم اسرائیل خواهند گذاشت و آنجایی را که بیشتر درد دارد در زمانی که خود مناسب می دانند فشار خواهند داد تا داد اسرائیل در بیاید.