استراتژی هوشمندانه جبهه مقاومت که کمر آمریکا و اسرائیل را شکسته

پس از بیش از دو ماه و نیم عملیات ارتش اسرائیل موفق شده که یک تونل 4 کیلومتری از بیش از 600 کیلومتری که پیش بینی می شود زیر زمین کنده شده را پیدا کند.

کافی است به تصاویر منتشر شده از این تونل نگاه کنید تا متوجه شوید این تونل سالها است که ایجاد شده و فلسطینی ها با دست خالی چه زحمتی کشیده اند تا چنین تونل و تونل های مشابه را احداث کنند.

تصور اینکه عملیات 7 اکتبر یک عملیات یک روزه بوده تصوری بسیار اشتباه است.

علیرغم همه حواشی باید اعتراف کرد عملیات 7 اکتبر همان روز موفقیت مورد نظر را کسب کرد و فلسطینی ها موفق شدند به هدف خود برسند و کار خود را انجام دهند.

گویند مرگ یک بار شیون هم یک بار.

همه کارشناسان خبره امور به خوبی می دانند کار فلسطینی ها به جایی رسیده بود که دیگر گزینه ای برای آنها وجود نداشت که عملیات انجام دهند و مصیبت های بعد از آن را تحمل کنند یا نه.

آنها مجبور بودند این کار را انجام دهند چون راه دیگری برایشان وجود نداشت که جامعه جهانی را بر انگیزند و قانع کنند که باید راهی برای حل مشکل آنها پیدا کنند.

در این بین بحث های زیادی مبنی بر اینکه آیا دیگر گروههای جبهه مقاومت وارد جنگ می شوند یا نه مطرح شد، عموما هم این بحث ها توسط اسرائیلی ها و رسانه های وابسته به آنها مطرح شد.

عملا اگر در این عمل موفق می شدند می توان گفت کل دست آورد عملیات مقاومت فلسطین با شکست مواجه می شد چون هدف مقاومت فلسطین این بود که توجه جهانیان به مساله فلسطین جلب شود.

از سوی دیگر اسرائیل و ایالات متحده و برخی کشورهای عربی حدود سه دهه ملیاردها دلار هزینه کرده بودند تا نوک پیکان دشمنی عرب ها را از سمت اسرائیل به سمت ایران متمرکز کنند و عملیات اسرائیلی ها بر علیه فلسطینی ها موجب این می شد و شده که همه نقشه های آنها نقش بر آب شود و دوباره کل جهان عرب اسرائیل را دشمن اول خود بدانند، اسرائیل و همپیمانانش، مخصوصا در کشورهای عربی از طریق رسانه هایشان تلاش داشتند که در میان کشورهای عربی فضاسازی کنند و به ساده لوحان بگویند خوب ببینید این همه ایران و جبهه مقاومت از جنگ با اسرائیل صحبت می کنند الآن اسرائیل دارد فلسطینی ها را در روز روشن جلوی کل جهان با خونسردی قتل عام می کند و یک نسل کشی به تمام معنا راه انداخته ولی ایران و جبهه مقاومت وارد جنگ نمی شوند.

بله بسیار سخت است که جبهه مقاوت فجایعی را که اسرائیل و در اصل ایالات متحده در حال مرتکب شدن هستند را ببینند و دندان روی جگر بگذارند ولی جبهه مقاومت باید در این مرحله با دقت بسیار شدید وهوشمندانه عمل می کرد تا دست آورد و دست رنج چند ساله فلسطینی ها با یک اشتباه از بین نرود.

اما نکته کلیدی در این ماجرا این است که این عملیات توسط فلسطینی ها با یک هدف مشخص انجام شده بود و هرگونه ورود جبهه مقاومت و یا واکنش نسنجیده آنها می توانست و می تواند کل نقشه فلسطینی ها را به هم بزند و خون هزاران شهید فلسطینی را بی ارزش کند.

گو اینکه جبهه مقاومت در جریان نقشه و طرح فلسطینی ها برای حمله به اسرائیل نبود و نباید هم می بود چون اصل موفقیت این عملیات وابسته به محرمانه بودن آن بود اما بعد از عملیات هماهنگی های بسیار سریع و دقیقی میان ایران، جبهه مقاومت و مقاومت فلسطین انجام شد و این هماهنگی ها محرمانه نبود بلکه علنا آقای امیرعبد اللهیان به سوریه و لبنان وقطر سفر کرد و با فرماندهان ارشد جبهه مقاومت و مقاومت فلسطین جلسات متعدد داشتند تا با هم هماهنگ باشند و ورود اشتباه جبهه مقاومت به ماجرا کار مقاومت فلسطین را خراب نکند.

همین الآن که این مقاله را می نویسم اخباری مربوط به حملات اسرائیلی ها به مراسم عزاداری در لبنان را مطالعه کردم و حزب الله لبنان هم به اسرائیلی ها در کریات شمونا پاسخ داد.

در صورتی که حزب الله نمی خواست دست آورد مقاومت فلسطین هدر نرود قطعا همین حمله اسرائیلی ها می توانست منجر به وقوع یک جنگ جدید در آن منطقه شود.

همین نگاه کردن به تصاویر تظاهرات وسیع که در کشورهای غربی انجام می شود کافی است تا متوجه شوید منظورم چیست.

کی می شد که ببینیم جامعه جهانی اینگونه بر علیه اسرائیل به پا خواسته؟

همین واکنش های مردمی هم منجر به آن شده که سیاستمداران هم مجبور شوند مواضع خود نسبت به اسرائیل را تغییر دهند.

به جز ایالات متحده و برخی کشورهای ذره بینی دیگر هیچ کشوری در جامعه جهانی از اسرائیل حمایت نمی کند.

جبهه مقاومت هم یک استراتژی هماهنگ برای مقابله با اسرائیل و حامیان آن اتخاذ کرده و مبنای این استراتژی این می باشد که حزب الله در شمال اسرائیل ارتش اسرائیل را روی یک پا نگه دارد تا نتواند تمام نیروهای خود را متمرکز غزه کند و از سوی دیگر انصار الله از جنوب با حملات خود به پایگاه های نظامی و اتمی و استراتژیک اسرائیل که در صحرای نقب ایجاد شده و تصور می شد دور از دسترس جبهه مقاومت است ارتش اسرائیل را مجبور کند آن طرف هم روی یک پا بایستد وعملا ارتش اسرائیل به سه قسمت یکی در شمال و دیگری در جنوب و مرکزی در غزه تقسیم شود تا فلسطینی ها در غزه بتوانند با آنها به مقابله بپردازند و با تحمیل خسارت های سنگین به ارتش اسرائیل کاری کنند کمر اسرائیل شکسته شود.

استراتژی دیگر جبهه مقاومت هم ضربه زدن به اقتصاد اسرائیل می باشد.

عملا وقتی که از همه طرف اسرائیل در حالت تهدید قرار دارد دولت مجبور می باشد همه نیروهای ذخیره را فرا بخواند و در حالت آماده باش قرار دهد و با توجه به اینکه این نیروها عصب اقتصاد اسرائیل را تشکیل می دهند عملا اقتصاد اسرائیل با بحران بسیار شدید مواجه می شود.

حملات نیروهای جبهه مقاومت به ارتش آمریکا در سوریه و عراق هم شرایطی ایجاد کرده که آمریکایی ها هم روی یک پا بایستند و همیشه دلواپس باشند این حملات موجب وقوع یک جنگ بر علیه نیروهای آنها در خاورمیانه نشود، مخصوصا که شرایط انتخاباتی بایدن به عنوان افتضاح ترین رئیس جمهوری در تاریخ ایالات متحده قرار دارد و کافی است جسد چند سرباز آمریکایی در تابوت برگردد تا بایدن دیگر حتی نتواند تایید حزب دمکرات را برای انتخابات کسب کند.

همین الآن هم حرف و حدیث های زیادی در حزب دمکرات شروع شده که در انتخابات آتی ریاست جمهوری بهتر است حزب بایدن را کنار بگذارد و فرد دیگری را به عنوان کاندیدای خود معرفی کند چون بایدن حتی از حد اقل محبوبیت هم برخوردار نمی باشد.

بایدن، که هنوز اسیر تفکرات سیاسی کهنه و فرسوده آمریکایی است وتصور می کند مردم ایالات متحده هنوز تحت تاثیر صهیونیست ها می باشند، تلاش دارد با حمایت بی چون و چرا و قاطع از اسرائیل بلکه با حمایت لابی های صهیونیست آمار خود را بالا ببرد.

از سوی دیگر رهبران کشورهای اروپایی هم که دیگر وجودی از خود ندارند با ادامه سر سپردگی به آمریکا شرایط مشابه بایدن را در کشورهای خود دارند.

البته برخی از اینها که متوجه ماجرا شده اند تلاش دارند خود را کنار بکشند.

در این شرایط می بینیم که جبهه مقاومت تاکتیک دوم خود را رو کرده و در این تاکتیک یمنی ها موفق شده اند کشتی رانی در دریای سرخ را با فلج شدن مواجه کنند.

گو اینکه انصار الله فقط کشتی های اسرائیلی و یا کشتی هایی که به سمت اسرائیل و یا از طرف اسرائیل درحال حرکت بودند را تهدید کرده بودند اما عملا این تهدید ها موجب آن شده که شرکت های کشتی رانی و شرکت های بیمه همه فعالیت های خود در دریای سرخ را به حالت تعلیق در بیاورند.

مضاف بر اینها باید توجه داشت بسیاری از این کشتی ها با پرچم کشورهای ذره بینی اقماری تحت امر اسرائیل و ایالات متحده تردد می کردند وهمین ماجرا درآمد اندکی برای این کشورها هم داشت.

حالا این کشورها که در رای گیری های مجامع عمومی سازمان ملل حامی اسرائیل بودند هم باید عواقب حمایت خود از عملیات اسرائیل بر علیه غیر نظامیان و زنان و کودکان را با ضرر های اقتصادی متحمل شوند.

مضاف بر اینها همین مساله بر اقتصاد ایالات متحده و کشورهای اروپایی هم تاثیر می گذارد و بدیهی است انزجار اجتماعی بر علیه سیاستمداران حامی اسرائیل، مخصوصا بایدن، را چند برابر می کند.

از سوی دیگر اگر بخواهند به یمن حمله نظامی کنند باز هم تاثیر گذار نخواهد بود چون یمنی ها سالها است که درگیر جنگ هستند و آمریکایی ها و متحدین شان از انواع و اقسام تسلیحات بر علیه شان استفاده کرده اند و فقط تنها اتفاقی که رخ می دهد این است که هرگونه عملیاتی بر علیه یمنی ها توجیه واکنش و حمله یمنی ها به ناوهای آمریکایی را ایجاد می کند و کافی است یک ناو آمریکایی آسیب ببیند و چند سرباز آمریکایی به دلیل حمایت آمریکا از اسرائیل کشته شوند تا کل فضای داخلی ایالات متحده بر علیه بایدن منفجر شود و حتی شاید نتواند دوره ریاست جمهوری اولش را به پایان برساند، چه رسد به اینکه بخواهد به انتخابات دو دوم برسد.