اسپوتنیک به نقل از گلوبال تایمز چین می نویسد: البته علت اصلی بحران کنونی خاورمیانه، تضادهای فلسطین و اسرائیل است. با این حال، سیاست های واشنگتن نیز نقش مهمی ایفا کرد. بدون شک یکی از عوامل خارجی مهم آغاز جنگ در غزه، اصرار آمریکا بر پیشبرد پیمان ابراهیم و نپذیرفتن "راه حل دو دولتی" بود که سبب شد مسئله فلسطین به حاشیه رانده شود.
لوموند فرانسه اخیراً مقاله ای منتشر کرد. در آن نوشته شده که جنگ در غزه به دلیل اینکه ایالات متحده در عین عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل از حل مشکل فلسطین صرف نظر کرده، آغازشد و فانتزی های واشنگتن در مورد "خاورمیانه جدید" را ویران کرد.
استفان والتر، محقق مشهور آمریکایی با انتقاد شدید از سیاست خارجی آمریکا گفت: "تیرگی اوضاع در غزه تأیید میکند که واشنگتن برای سالها مسیر اشتباهی را در رابطه با مناقشه فلسطین و اسرائیل در پیش گرفته است".
کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه از دیرباز بخشی از استراتژی دولت های اوباما، ترامپ و بایدن بوده است. با این حال، جدی ترین شکست در سیاست خاورمیانه ای آمریکا در دوران ترامپ آغاز شد. نمونه های واضح عبارت بودند از:
- خروج آمریکا از توافق هسته ای با ایران و تحریک کشورهای منطقه به رویارویی همه جانبه با تهران؛
- تقویت اتحاد واشنگتن و تل آویو و عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی از طریق ترویج "معامله قرن"؛
- تشکیل ائتلاف ضدایرانی همراه با عربستان سعودی، یعنی تشکیل "ناتوی عربی" و انواع تلاش برای حفظ اتحاد آمریکا و عربستان؛
- انجام حملات نظامی هدفمند علیه سوریه، عراق، افغانستان و سایر کشورها به عنوان بخشی از "بازدارندگی نظامی" آنها.
از زمان روی کار آمدن بایدن، گرایش به سمت سودمندی و عملگرایی افزایش یافته و سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده اندکی بهبود یافته است. کاخ سفید مذاکرات وین را برای بازگشت به برنامه هسته ای ایران آغاز کرد، تلاش هایی را برای کاهش تنش درگیری هایی مانند جنگ داخلی در یمن انجام داد، حمایت نظامی از عربستان سعودی و امارات متحده عربی کاهش داد، به راه حل دو کشوری برای مشکل فلسطین و اسرائیل بازگشت و همچنین نیروهای خود را از افغانستان خارج کرد.
با این حال، با ورود نیروهای روسیه به اوکراین، تلاش های ایالات متحده برای جلب کشورهای خاورمیانه به محکوم کردن مسکو و همچنین پیروی از فراخوانی آمریکا در مورد تولید نفت به جایی نرسید - افزایش استقلال استراتژیک کشورهای منطقه آغاز شد. سفر بایدن به فلسطین در سال 2022 نشان داد که ایالات متحده ناتوان و بی علاقه به راه حل سیاسی برای مشکل فلسطین بر اساس اصل "راه حل دو دولتی" است. همزمان، دولت بایدن در حال پیشبرد توافقنامه ابراهیم است و تلاش می کند روابط اسرائیل با مراکش و سودان را در راستای نمونه مصالحه بین بحرین، امارات و اسرائیل در زمان ترامپ عادی کند.
ایالات متحده برای حفظ هژمونی خود در منطقه، با کاهش سرمایه گذاری های خود در خاورمیانه، فعالانه تلاش می کند تا مانع همکاری کشورهای عربی و چین شود. اما موفق نیست: کشورهای خاورمیانه طرح "یک کمربند و یک جاده" را به طور مثبت ارزیابی کرده اند و پکن نقش مهم و سازنده ای در روند آشتی کشورهای منطقه ایفا کرده است. در مقابل، "کوارتت" ایالات متحده، امارات، اسرائیل و هند و کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا پیشنهادی آمریکا، پاسخهای محلی هستند که پایداری ندارند و هدفشان تضمین مؤثر امنیت منطقه نیست.
در آینده، کاهش نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه حتی بیشتر قابل توجه خواهد بود، زیرا سیاست خاورمیانه ای آمریکا را به سختی می توان پایدار نامید:
- اولاً، اختلاف آشکاری بین عدم مشارکت ایالات متحده در توسعه کشورهای عربی و تلاش آن برای حفظ هژمونی خود در منطقه وجود دارد؛
- ثانیاً، سیاست خاورمیانه ای واشنگتن بیشتر واکنشی است به آنچه در حال رخ دادن است، عاری از نظام مندی و جهانی بودن؛
- ثالثاً، ایالات متحده به طور فزاینده ای منافع دیگران را برای محافظت از اولویت های خود پایمال می کند؛
- چهارم اینکه کاخ سفید تصمیمات مخربی می گیرد.
در دور جدید مناقشه فلسطین و اسرائیل، واشنگتن به حل این بحران از منظر سازنده و سیستمی ننگریست و در عوض از طرف اسرائیلی حمایت کرد و به آن کمک نظامی کرد.
خلاصه، سیاست آمریکا در خاورمیانه به طور فزاینده ای ویژگی های منفی خود را نشان می دهد و ایفای نقش معتبر برای ایالات متحده به طور فزاینده ای دشوار می شود. همزمان با توسعه جنگ در غزه، طرح استراتژیک آمریکا یعنی"خاورمیانه جدید" در حال فروپاشی است.
نویسنده: لیو ژونگمین، استاد مطالعات خاورمیانه، دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای.