اخیرا نتایج مطالعاتی روی دی ان ای انسان ها از نژاد های مختلف ثابت کرد که بیش از 95٪ انسان ها دیگر از یک نژاد خالص نیستند و ژن های آنها مخلوطی از نژاد های مختلف می باشد.
البته منطق هم همین را می گوید چرا که هر انسانی 50٪ ژن های خود را از پدر و 50% دیگر را از مادر دریافت می کند و در مرحله بعد و بعد تر و بعد تر همین ماجرا تکرار می شود و کافی است یکی از اینهایی که این وسط هستند از نظر ژنتیکی وابسته به نژادی نباشند تا کل ما بقی نسل دیگر نژاد خالص نباشد و با توجه به این مسئله و با توجه به اینکه انسان های خردمند امروزی از 250 هزار سال پیش روی کره زمین شروع به زیستن کردند و فرگشت انسان هایی با رفتارهای نوین به حدود 50 هزار سال پیش بر می گردد، یعنی از 50 هزار سال پیش به این طرف انسان ها تازه شروع کردند برای خود چیزی به عنوان قوم و نژاد و... درست کنند، عملا می توان تصور کرد با توجه به انتشار انسان ها در اقصی نقاط کره زمین و تزاوجی که با همدیگر داشته اند دیگر کسی که بتواند ادعای خالص بودن ژن خود باشد وجود ندارد و طبق ادعای دانشمندان همه انسان های با رفتار های نوین ما بین 50 تا 100 هزار سال پیش در قاره آفریقا زندگی می کردند و از آنجا خارج شدند و به دیگر قاره ها کوچ کردند.
به هر حال نمی خواهم خیلی به فرگشت انسانی بپردازم چون مطلبی طولانی است اما نکته مهم این است که بسیاری از جنگ ها چه در طول تاریخ چه حتی امروزه به دلیل مسائل قومی و نژادی اتفاق می افتد در حالی که دیگر آن شرایط خالص بودن اقوام و نژاد ها دیگر وجود ندارد.
آیا وقت آن نرسیده که انسان ها شروع کنند به سمت و سوی آن بروند که همه مرزها میان یکدیگر را بردارند و با همدیگر به صورت مسالمت آمیز و برای اعتلای بشریت زندگی کنند و دیگر فکر آن را نکنند که فلانی از فلان نژاد یا قومیت است و فلانی از قوم و نژاد فلان؟
آیا وقت آن نرسیده که همه ایدئولوژی ها و تفکر های فلسفی را کنار بگذاریم و اجازه دهیم هر انسانی روی کره زمین خودش تصمیم بگیرد که به ایدئولوژی و تفکر فلسفی مورد علاقه خود پایبند باشد و حق نداشته باشد تفکر های خود را بر دیگران تحمیل کند و یا به باورهای دیگران بی احترامی کند.
البته این بحث بنده را نباید با بحث های مطرح شده مانند اومانیسم (انسان گرایی) ویا (انسان محوری) اشتباه گرفت چون قصد بحث دیگری است، بحث در این است که اگر ما این تفکر های وابسته به قومی گرایی و نژاد پرستی و... را کنار بگذاریم و به نظرات وخواستگاه های همدیگر احترام بگذاریم می توانیم همه با همدیگر بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم و انرژی خود را صرف ارتقای حیات بشری کنیم.
به عنوان مثال می گویم امروز که صحبت می کنیم بحث جنگ در قره باغ میان آذری ها و ارمنی ها داغ است و ده ها هزار ارمنی در حال کوچ از خانه و کاشانه خود می باشند، آیا واقعا می توان تشخیص داد آنکه ارمنی است از نژاد خالص ارمنی بوده و اصالتا از نژاد آذری نبوده یا برعکس آنکه در حال کوچ دادن آن ارمنی است آیا می تواند مطمئن باشد خودش از نژاد خالص آذری است.
یا بزرگترین مشکل در منطقه خاورمیانه، همان مشکل اسرائیلی ها و فلسطینی ها که اگر به تاریخ برگردیم به چند هزار سال قبل هم بر می گردد.
آیا واقعا آنهایی که امروزه باور دارند اسرائیلی هستند می توانند مطمئن باشند نژادشان از همان نژاد اسحاق وقبایل دوازده گانه یهودی است یا آنهایی که فلسطینی هستند می توانند مطمئن باشند که از همان نژاد حضرت اسماعیل هستند.
حتی در خود همین منطقه ما چه کسی می تواند ثابت کند که عرب یا کرد یا فارس یا بلوچ یا ترک یا... اصیل است که بخواهد به اقوام دیگر در منطقه بتازد؟
یا حتی میان دیگر اقوام و نژاد هایی که امروزه در سرتاسر جهان با هم در جنگ و ستیز هستند، جنگ و ستیزی که با ادامه این باورها احتمالا تا قرن ها لا ینحل ادامه خواهد داشت.