اسپوتنیک سرمقاله ای از گلوبال تایمز (چین) را مورد توجه شما قرار می دهد.
اروپا در وضعیت ناهنجاری قرار گرفته است: به دلیل پیروی از ایالات متحده ضعیف تر شده به ناچار به ایالات متحده نزدیک تر می شود. چگونگی خروج از این چرخه معیوب، موضوع مبرمی است که رهبران اروپایی باید در اسرع وقت به آن رسیدگی کنند.
امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه روز دوشنبه در دیدار با سفرای فرانسه در پاریس هشدار داد که بازنگری در نظم جهانی منجر به "تضعیف غرب و به ویژه اروپای ما" خواهد شد و وضعیت در جهان در حال "سخت تر شدن" است.
اظهارات ماکرون کاملاً دقیق نیست: در واقع، اتحادیه اروپا و حتی کل غرب مدتهاست که در وضعیت افول قرار دارند و این روند نمیتواند متوقف شود.
بحران کنونی از زمان آغاز درگیری در اوکراین بدتر شده است. در زمینه حوادثی که در آنجا رخ میدهد، ناتو به رهبری واشنگتن برای تسلط بر امور اروپا، به ویژه در امنیت، موقعیت بهتری دارد. این امر منجر به سقوط خودمختاری استراتژیک و خودآگاهی اروپا شدکه به ارابه نظام هژمونی جهانی آمریکا بسته است. و اما اکثر کشورهایی که به این ارابه بسته نیستند، ترجیح دادند در قبال تحریمهای غرب علیه روسیه موضع بیطرفی اتخاذ کنند.
در جامعه بین المللی، غرب به تدریج در حاشیه قرار می گیرد و این امر نشانه زوال است. دیدگاه ها و ارزش های کشورهای جنوب جهانی به طور فزاینده ای در تضاد با دیدگاه های اروپایی و آمریکایی است. اما غربی ها هنوز از اعتراف به از دست دادن کنترل سیاره ما خودداری می کنند. آنها نمی توانند موضع منسوخ غرب گرای خود را کنار بگذارند. به عنوان مثال، ماکرون در سخنرانی روز دوشنبه خود از "ضد استعمار" به دلیل دامن زدن به احساسات ضد فرانسوی انتقاد کرد و گسترش "غرب ستیزی" در آسیا و آفریقا را محکوم کرد.
اما دنیا تغییر کرده است. غرب در حال از دست دادن موقعیت های رهبری خود است. نفوذ اتحادیه اروپا بر روی کره زمین - از آسیا تا آفریقا - به تدریج در حال کاهش است. این امر از بسیاری لحاظ ناشی از نگرش استعماری و استکباری قدیمی اروپا نسبت به این کشورها و مناطق است. فرانسه و دیگر قدرت های اروپایی، کمک کافی به اقتصادهای در حال توسعه نمی کنند و حتی در صورت انجام این کار، حمایت آنها با تحمیل شرایط مبتنی بر ایدئولوژی غربی که مانع توسعه آفریقا می شود، همراه است.
روش های ایالات متحده و اتحادیه اروپا باعث می شود که آنها در چشم جهانیان کمتر و کمتر قابل اعتماد باشند. از این جهت تفاوت آنها با چین است که بی وقفه به دولتهای قاره سیاه کمک میکند و مسیرهای توسعه خودشان را دنبال میکنند.
علاوه بر غرب گرایی، پیروی کورکورانه از ایالات متحده نیز به زوال اتحادیه اروپا کمک می کند. اروپا به یک مهره آمریکایی تبدیل شده است که در خدمت سلطه جهانی واشنگتن است. در جواب به ظهور کشورهای در حال توسعه مانند چین، اروپا بر اساس ذهنیت جنگ سرد عمل می کند. در چارچوب بخشی از طرح جامع ایالات متحده، خودمختاری استراتژیک اروپا به یک کلمه پوچ تبدیل شده است. و آن نباید در موقعیت تضعیف شده خود، کسی را جز خود مقصر بداند.
زمان آن فرا رسیده است که اروپا تصمیم بگیرد که آیا باید به نزدیک شدن به ایالات متحده ادامه دهد یا خیر. از یک طرف، اروپا از اتحاد با ایالات متحده سود دریافت می کند. از سوی دیگر، این آمریکاست که بیشترین سود را از این ائتلاف می برد و بخش قابل توجهی از مخاطرات و هزینه ها را به دوش اروپایی ها می اندازد.
اجلاس هفته گذشته بریکس به ما نفوذ روزافزون کشورهای در حال ظهور را نشان داد. جنوب جهانی دیگر نیازی به تکیه بر کمک ها و حمایت های مغرضانه و با انگیزه ایدئولوژیک غرب ندارد. جنوب جهانی می تواند مسیر مستقل توسعه خود را انتخاب کند. اگر اروپا میخواهد از افول اجتناب کند، باید چندقطبی بودن جهان را بپذیرد و استقلال استراتژیک خود را تقویت کند.
در این رابطهGaoJian محقق دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای گفت: "اگر اروپا واقعاً میخواهد "راه سوم" را همانطور که ماکرون پیشنهاد میکند در پیش بگیرد، باید بازتر و بردبارتر شود، باید اراده و توانایی یکپارچه برای اقدام عملی و همگام شدن با گرایش ها و روندهای جهانی را نشان دهد".