گزارش و تحلیل

چگونه قطر ضامن آمریکا شده؟

این روزها بحث توافق ایران و آمریکا بر سر آزاد سازی منابع مالی ایرانی گروگان گرفته شده توسط آمریکا و همچنین تبادل زندانیان نقل محافل خبری شده است.
Sputnik
بسیاری شاید ندانند که کشور قطر فقط 11 هزار کیلومتر مربع مساحت و 320 هزارنفر شهروند قطری دارد اما نقشی که این کشور در معادلات بین المللی بازی می کند صدها برابر بزرگتر است.
این روزها بحث توافق ایران و آمریکا بر سر آزاد سازی منابع مالی ایرانی گروگان گرفته شده توسط آمریکا و همچنین تبادل زندانیان نقل محافل خبری شده، نقشی که قطر در این باره بازی کرده نقشی بوده که بسیاری از کشورها آرزو داشتند بازی کنند اما موفق نشدند و قطر توانسته ایران و ایالات متحده که دو دشمن بسیار قدر منطقه ای و جهانی به حساب می آیند را با هم نزدیک کند.
فقط شاید بد نباشد اشاره کنم که پنج کشور دیگر یعنی چین و روسیه و انگلیس و فرانسه و آلمان، بعد از سالها میانجیگری موفق نشدند که ایران و آمریکا را به یک پایان قابل پذیرش طرفین برسانند.
البته نقش قطر در مناقشه افغانستان که موجب آن شد نیروهای آمریکایی پس از 20 سال از این کشور خارج شوند هم بسیار بزرگ بود.
قبل تر هم بحث بازیهای فوتبال جهان را با قطر آشنا کرد و این کشور توانست با موفقیتی چشم گیر کاری را انجام دهد که کشورهای دیگر با چند ده برابر مساحت و چند هزار برابر جمعیت موفق نشدند انجام دهند.
قبلتر هم در مناقشه ای که میان قطر با عربستان سعودی و امارات عربی متحده و بحرین و مصر اتفاق افتاد قطری ها موفق شدند با پیروزی قابل ملاحظه ای از این مناقشه خارج شوند.
گفت وگوی تلفنی بورل با نخست وزیر قطر درباره پرونده هسته‌ای ایران
شاید اگر جای مقایسه باشد کاری را که قطر میان ایران و آمریکا اخیرا انجام داده را بتوان با کاری را که چین میان ایران و عربستان سعودی انجام داده مقایسه کرد.
در هر دو مورد مشکل اصلی وجود یک میانجی مرضی الطرفینی و همچنین قابل اعتماد طرفین بوده و هست.
در مورد ایران و عربستان سعودی چین به عنوان ضامن توافق طرفین ورود کرد و موفق شد به هر دو طرف تضمین هایی را ارائه دهد که قابل قبولشان بوده.
بسیاری از کشورها تلاش کردند برای میانجی گری میان ایران و عربستان سعودی ورود کنند اما چون امکان تضمین نتیجه توافق را نداشتند میانجی گری آنها به خط پایان نرسید.
حتی می بینیم درباره برجام ابتدا ایران و آمریکا مذاکرات محرمانه ای را در عمان شروع کردند و حتی به توافقاتی هم رسیدند ولی اصل مشکل این بود که طرف ضامنی وجود نداشت که بتواند یک نوع ضمانت اجرائی به طرفین ارائه دهد.
به همین دلیل هم بود که بعدا بحث ورود پنج کشور دیگر به مذاکرات مطرح شد تا این پنج کشور ضامن توافق باشند و البته اتحادیه اروپا و شورای امنیت هم ورود کردند تا مقداری خیال طرفین (البته بیشتر طرف ایرانی نسبت به طرف آمریکایی) را راحت کنند.
افزایش درآمد دلاری صادرات نفت ایران به چین
بعد از توافق هم دیدیم به دلیل ناتوانی یا شاید بهتر باشد بگوییم خودداری کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا و شورای امنیت از تضمین تعهد ها همه چیز فعلا روی هوا رفته.
شاید بتوان گفت ضامن در همه توافق ها نقش اصلی را بازی می کند وگرنه همه می توانند با هم بنشینند و توافق کنند ولی هیچ تضمینی برای اجرای توافق وجود نداشته باشد.
بزرگترین مشکل جهان امروزه این است که ایالات متحده آمریکا خود را ابر قدرت بی رقیب می داند و با توجه به فرهنگ و تفکر قلدرمعابانه و استعمارگرانه که در ذهن سیاست مداران آمریکایی است اینها معمولا به هیچ یک از توافق هایی که با دیگر کشورها انجام می دهند عمل نمی کنند و این سیاست آنها امروزه جهان را به هم ریخته.
هیچ کشوری نمی تواند با آمریکایی ها توافقی انجام دهد و مطمئن باشد طرف آمریکایی به تعهدهای خود در توافق عمل می کند.
خوب مساله ای که اینجا پیش می آید این است که چه طرفی میتواند ضامن آمریکا برای اجرای تعهدات خود داشته باشد و این جسارت را دارد که به طرف آمریکایی بگوید فلان تعهد را انجام داده و باید انجام دهد.
به نظر می رسد فعلا قطر موفق شده، حد اقل در قبال تعهدهای آمریکا نسبت به ایران چنین اعتباری را کسب کند و ضامن توافق شود.
ولیعهد سعودی تهدید کرد در روابط عربستان با آمریکا تجدید نظر کند
حال سوال بسیار مهم در این ماجرا شاید برای بسیاری این باشد که چطور قطر موفق شده چنین نقشی را ایفا کند؟
اگر تصور می کنید که بحث این است که قطر ثروت دارد کاملا اشتباه می کنید.
بسیاری کشورهای دیگر هستند که ثروتمند می باشند، حتی ثروتمند تر و بزرگتر از قطر، اما نمی توانند چنین نقشی را بازی کنند، حتی شاید آرزو داشته باشند چنین جایگاهی را داشته باشند.
تنها دلیلی که میتوان برای این مساله آورد این است که حاکمان با تدبیر و سیاست مداری در قطر حضور دارند که توان اداره امور سیاسی و اقتصادی مملکت خود را به نحو احسن دارد.
بسیاری البته این صحبت بنده را نیز تکرار می کنند و آن این است که زمانی که قطر تصمیم گرفت یک شبکه تلوزیونی به نام الجزیره برای رقابت با شبکه های بزرگ جهانی به زبان عربی راه اندازی کند، بسیار حتی این طرح بلند پروازانه قطر را به سخره گرفتند اما قطر موفق شد این شبکه تلوزیونی را راه اندازی کند و از طریق همین شبکه تلوزیونی موفق شد جایگاه سیاسی خود در سطح بین المللی را تثبیت کند.
شاید بسیاری متوجه نباشند اما این بلند پروازی بدون وجود حمایت یک رهبر روشنفکر که فضای فعالیت این رسانه را باز کند و از آن حمایت کند امکان پذیر نمی باشد.
برخی رفتند چند ده شبکه تلوزیونی راه انداختند و حتی بیشتر از قطر هم هزینه کردند اما در نهایت هیچ عایدی ای از همه این هزینه های خود به دست نیاوردند، چون ناشیانه عمل کردند و کار را به افراد ناکاربلد سپردند.
شاهد علاقه عربستان سعودی، امارات و قطر به همکاری با روسیه هستیم
فراموش نکنید قدرت و نفوذ این شبکه تلوزیونی به جایی رسید که بستن آن جزو اولین خواسته های دشمنان قطر بود.
در جنگ رسانه ای هم این شبکه تلوزیونی متولی جنگ با ده ها رسانه دیگر که توسط دشمنان قطر راه اندازی شده بودند، بود و حریف همه با هم شد.
اگر بخواهیم تشبیه کنیم شاید بتوانیم بگوییم همانگونه که مثلا دشمنان ایران امروزه به دنبال تعطیلی برنامه هسته ای و موشکی و پهبادی ایران هستند دشمنان قطر به دنبال تعطیلی شبکه الجزیره بودند.
البته این تنها کاری نبود که رهبری قطر با موفقیت انجام داد.
علیرغم وجود رقیب های قدر بسیار بزرگ کشور قطر یک خط هوایی بسیار قوی راه اندازی کرد که امروزه در سطح جهان جزو برترین ها به حساب می آید.
زمانی که قطر در محاصره آنهایی که ادعای برادری می کردند بود این خطوط هوایی موفق شدند محاصره بر علیه قطر را بشکنند و ما یحتاج مردم قطر را تامین کنند.
نکته ای که اینجا می خواهم به آن اشاره کنم این است که شاید بسیاری از کشورهای دیگر ثروت های زیادی هم در اختیار داشته باشند اما آنها توان اینکه بتوانند از این ثروتها برای ایجاد یک جایگاه بین المللی برای کشورشان بهره ببرند و یا تفکر صحیح درباره نحوه به کار گیری این پولها را داشته باشند ندارند.
به قول معروف پول داشتن مهم نیست، چگونه از آن پول استفاده کردن مهم است.
موافقت آمریکا با فروش سامانه‌های ضد پهپادی به قطر
البته دو مثال فوق را زدم تا نمونه ارائه دهم ولی در عمل می توان ده ها مثال دیگر را مطرح کرد که در آن رهبری قطر ثابت کرده که بسیار توانمند است و اینگونه نیست که کشور فقط با یکی دو طرح و یا ایده به جایی برسد.
در حالی که در بسیاری از کشورهای ثروتمند می بینیم که حاکمان به دنبال حصر ثروت در دست خود واطراقیانشان می باشند در قطر می بینیم که حکومت تلاش می کند تا به نوعی توزیع عادلانه ثروت ایجاد کند.
یعنی عملا سیاست رفاه عموم مردم خود را به عنوان یک سیاست زیربنایی مملکتی تثبیت کرده و به این ترتیب موجب آن شده که حمایت مطلق مردم از حاکمیت را جلب کند و یک ثبات سیاسی داخلی برای خود ایجاد کند.
البته امروزه چند کشور دیگر را نیز می توان نام برد که سیاست رفاه عمومی مردم به عنوان سیاست زیربنایی را سیاست خود کرده اند ولی معمولا چنین سیاستی را فقط حکومت هایی می توانند پیاده کنند که بسیار به کار خود اعتماد دارند.
عملا رهبری قطر موفق شده هم در زمینه توسعه جایگاه بین المللی کشور خود هم در زمینه توسعه رضایت داخلی مردم خود بسیار موفق عمل کند و به همین دلیل هم می باشد که می بینیم در شرایط سخت محاصره همه جانبه همه مردم قطر دور رهبری خود جمع می شوند.
قطعا وقتی که کشورهای دیگر هم چنین شرایطی را مشاهده می کنند به نحو دیگری در معادلات بین المللی روی قطر حساب باز می کنند.
به همین دلیل هم می باشد که امروزه قطر میتواند نقش ضامن آمریکا در منطقه را بازی کند، نقشی که هیچ کشور دیگری موفق نشده بازی کند.
بحث و گفتگو