به گزارش اسپوتنیک، معمولا آنهایی که با پستوهای سیاست بین المللی آشنایی ندارند، چنین تصوری دارند و به صورت ساده انگارانه فکر می کنند که مشکل آمریکا با ما بر سر برنامه هسته ای مان است و اگر احیانا ما به خواسته های آنها تن دهیم آنها تحریم هایشان را بر می دارند و مشکلات اقتصادی مملکت حل می شود.
اما آنهایی که با پستوهای سیاست بین الملل آشنایی دارند به خوبی می دانند حتی اگر ایران کل برنامه هسته ای اش را تعطیل کند باز هم آمریکایی ها دست از فشار آوردن بر ملت ایران بر نمی دارند.
مگر سال 2004 میلادی ایران با ترویکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) توافق نکرد برنامه هسته ای خود را به تعلیق در آورد و در آن زمان تاسیسات هسته ای را نه فقط تعلیق کردند بلکه زیر نظر آژانس بین المللی پلمپ هم کردند؟
هنوز جوهر امضای وزرای امور خارجه این کشورها پای توافقی که آن زمان آقای روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران امضا کرده بودند خشک نشده بود که تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران وضع شد.
خود آقای روحانی اظهار داشتند که با جک استراو وزیر امور خارجه وقت انگلیس تماس گرفتند که چه شد ما که توافق امضا کردیم و تاسیسات را تعطیل کردم و وی در پاسخ گفت ما قول دادیم تلاش کنیم تحریم نشوید تلاش هم کردیم ولی زورمان نرسید.
حتی بگذارید فراتر برویم.
حتی اگر حکومت جمهوری اسلامی ایران تغییر کند و حکومت دیگری در ایران به قدرت برسد مطمئن باشید که آمریکایی ها به خصومت و دشمنی خود با ملت ایران ادامه می دهند.
مشکل آمریکایی ها چیز دیگری است.
زمانی که حکومت کمونیستی بر شوروی سابق حاکم بود بسیاری تصور می کردند که مشکل آمریکا با نظام حاکم بر شوروی است و اگر این نظام تغییر کند دیگر مشکل آنها حل می شود، همین هم شد، نظام حاکم بر شوروی سابق فروپاشید و نظامی دیگر سر کار آمد اما خصومت آمریکایی ها با ملت روسیه متوقف نشد و چه بسا حتی بیشتر هم شد.
یا همین عراق را ببینید، زمان صدام حسین تحریم شد و بسیاری از مردم عراق تصور می کردند که اگر صدام حسین وحزب بعث سقوط کند دیگر تحریم ها لغو می شود و با آمریکا مشکلی نخواهند داشت اما آمریکایی ها تا به امروز نه فقط تحریم ها بر علیه عراق را لغو نکرده اند بلکه حتی به شورای امنیت اجازه نمی دهند که جلسه برگزار کند تا تحریم های شورای امنیت بر علیه عراق را لغو کند و هنوز همه اموال فروش نفت عراق به حسابی در آمریکا واریز می شود که در اختیار رئیس جمهوری آمریکا است که درباره آن تصمیم بگیرد و هر شخصی که در عراق بحث لغو این تحریم ها را کند سرنگون می کنند.
نه اینکه بروند کودتای نظامی بر علیه اش انجام دهند بلکه از طریق سازمان های به اصطلاح مردم نهاد که تحت تسلط انها است بر علیه اش تظاهرات راه می اندازند و برکنارش می کنند، که نمونه اش نوری المالکی نخست وزیر سابق عراق بود که به دلیل تقاضای لغو تحریم های شورای امنیت سرنگون شد.
اصلا چرا راه دور برویم، آیا می دانید که اولین تحریم های آمریکا بر علیه ایران زمان ملی شدن صنعت نفت توسط مرحوم مصدق وضع شد و اولین تحریم های انگلیس بر سر دعوا بر سر قرارداد دارسی زمان قاجار بر علیه ایران وضع شد.
علیرغم اینکه شاه ایران متحد آمریکا در منطقه به حساب می آمد و از همه لحاظ با آنها همسو بود اما نه آمریکایی ها نه انگلیسی ها تحریم های خود بر علیه ایران را لغو نکردند، فقط اجرای آن را تعلیق کردند و شاه چندین بار با آنها صحبت کرد که تحریم ها را لغو کنند ولی آنها اظهار می داشتند چون نیاز به مصوبه کنگره دارد و امکان تصویب لغو تحریم ها در کنگره سخت است بهتر است که صدایش را در نیاورند و همین که اجرا نمی شود کافی است.
آیا این عبارت به گوشتان آشنا نمی آید؟
توجه داشته باشید که همه تحریم هایی که آمریکایی وضع کرده اند، بدون استثنا، بندی برای خروج از آن ندارد، یعنی در هیچ یک از این تحریم ها نیامده مثلا "اگر ایران فلان کار را انجام دهد این تحریم لغو می شود".
یعنی ایران هر کاری انجام دهد، آمریکایی ها برنامه ای برای لغو تحریم ها ندارند.
به همین دلیل هم هست که می توانیم تصور کنیم که هدف سیاستمداران آمریکایی اصلا برنامه هسته ای ایران نیست، بلکه اهداف دیگری دارند که منشأ همه این اهداف خصومت و دشمنی با ملت ایران می باشد.
حال یکی ممکن است بگوید این خصومت بر سر چیست و یکی دیگر ممکن است ماجرا را به خصومت دیرینه صهیونیست ها با ملت ایران که در ماجرای جشن پوریم (ایرانی کشان) نمایان می گردد ربط دهد و ادعا کند چون سیاست مداران آمریکایی همه خود را صهیونیست و نوکر صهیونیسم می دانند (اظهارات شخص بایدن) پس این خصومت به رابطه آنها با صهیونیسم مرتبط است.
البته خیلی هم بیراهه نمی گویند، ولی به نظر می رسد ماجرا بیشتر مرتبط با تفکر های سلطه جویانه لابی های پشت پرده آمریکا بر می گردد که می خواهند همه منابع خدادادی جهان را برای خود داشته باشند.
تفکری که بر اساس آن تعداد اندکی از بشر ارباب هستند و بقیه باید برده های این ارباب ها باشند.
در دوره ای بردگی به شکل مستقیم مطرح بود اما امروزه دیگر بردگی مستقیم صرف نمی کند و اینها به دنبال برده های غیر مستقیم هستند.
هزینه خرید و نگهداری برده بیش از آن است که اینا آدم ها را استخدام کنند و بعد وادار کنند که هر چه در می آورند خرج پرداخت وام و هزینه های زندگی ای کنند که در نهایت به جیب همان اربابان می رود.
در باره حکومت ها هم همین است، تعدادی را پیدا می کنند که مزدوری آنها را بکنند و هر چه آن کشور منابع دارد را به آنها بدهند و بر مردم مسلط باشند تا مردم با پایین ترین شرایط زندگی بردگی معابانه داشته باشند و اگر چنین نباشد و مردم آن کشور بخواهند منابع خود را در اختیار خودشان داشته باشند و برای رفاه خودشان استفاده کنند با انواع و اقسام تحریمها و یا حتی تهدید به جنگ و یا حتی حمله نظامی مواجه می شوند.
این عبارت آخر تحلیل نیست بلکه سیاستی بر مبنای مبنای سیاست ماکیاولی می باشد که در کتاب هایش تدوین شده و آمریکایی ها و عموما غربی ها آن را مرجع سیاسی خود دانند.
نمونه اش را شاید امروزه بتوان در نیجر مشاهده کرد و قبل تر هم نمونه های مشابهی را در عراق و لیبی و... مشاهده کرده ایم.
آنچه خواست آمریکایی ها است این می باشد که ایران تمام و کمال در اختیارشان باشد تا تمام منابع آن را ببرند و مانند زالو هر چه خون در این مملکت است را بمیکند و وقتی که خونی دیگر در رگ ها نباشد آن را ول کنند.
البته با توجه به منابع خدادادی بی حد و حصری که ایران دارد چنین چیزی ممکن است چندین دهه نیاز داشته باشد.
منابع خدادادی بی حد و حصر ایران و توانمندی انسانی و ژئوپولیتیک ایران شرایطی ایجاد کرده که ایرانی ها توانمندی تبدیل شدن به ابرقدرت جهانی را داشته باشند و خوب چنین چیزی از نظر آمریکایی ها به هیچ وجه قابل قبول نیست.
توجه داشته باشید وقتی آمریکایی ها عموما از دشمنان خود و یا تهدید هایی که در مقابلشان قرار دارد صحبت می کنند از روسیه، چین و ایران صحبت می کنند، یعنی فقط این سه کشور را در حدی می بینند که برایشان تهدید باشند، اگر روسیه و چین را به عنوان دو ابر قدرت جهانی قبول داشته باشیم پس ایران هم سومی است که در حال صعود می باشد.
بله هدف اصلی آنها تسلط کامل بر همه منابع ایران است و تا وقتی که حکومت ها و مردم در برابر آنها ایستاده اند خصومت آنها ادامه خواهد یافت چه با آنها مذاکره و توافق کنیم چه مذاکره و توافق نکنیم.
همچنین خواسته آنها این است که ایران به کشوری ذلیل تبدیل شود که قدرت وتوانمندی تبدیل شدن به یک ابر قدرت در مقابل آنها را نداشته باشد که نمونه مطلوب آنها عراق فعلی است، عراقی که روزی می توانست با قلدری با همسایگان خود صحبت کند و امروزه مثلا کویت در مقابل آن قلدری می کند وتو سرش می زند.